با پایان چله بزرگ و کوچک و در آستانه اعتدال بهاری، پانزدهم اسفند ماه در تقویم رسمی کشورمان «روز ملی درختکاری» نام گرفته است؛ کاری درخور تقدیر که تقریبا در بسیاری از کشورهای جهان پاس داشته میشود، ولی متأسفانه در کشور ما کمتر جنبه مردمی یافته و بیشتر در قالب توقع از مسئولان مطرح میشود.
به گزارش «تابناک»، روزهای آغازین پاییز امسال، زمانی که رئیس جمهور در کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی، در میانههای بحثی که بیشتر پیرامون گرانیها و نرخ ارز میگشت، در انتقاد به رسانهای شدن برخی اخبار درباره عملکرد دستگاهها و مقامات تحت امرش به موضوع قطع درختان یک بلوار در سکوت خبری اشاره کرد، خطِ خبری پر رنگی آغاز شد که هرچند به ظاهر محور آن پاسداشت از درختان و محیط زیست بود، در عمل نه به تصمیم خاصی منجر شد و نه رویکرد نادرستی را اصلاح کرد.
«همین امروز از یک بلواری رد میشدیم که پر از درختهای قدیمی بود. پریروز رد میشدیم، امروز هم رد شدیم همه درختها را برداشتهاند برای خیابانکشی، یک خبر منتشر نمیشود»؛ این سخنان احمدینژاد در آن نشست خبری، به سرعت واکنش مسئولان شهرداری را به همراه داشت و به دنبال آن، برخی رسانههای نزدیک به دولت، تصاویری افشاگرانه از قطع درختان منتشر ساخته و برخی دیگر از رسانهها شمارش خدمات شهرداری به گسترش فضای سبز را در دستور کار قرار دادند تا قطع درختان به عنوان سیاسیترین بحث زیست محیطی در سالهای اخیر مطرح شود.
جدای از انگیزههای مطرح در پس این اتفاق، جنجال کلید خورده با قطع درختان یک بلوار، نشانگر نوع نگرشی بود که همه ما نسبت به این مقوله داریم؛ مایی که در روزهای گرم و آلوده زندگی شهرنشینی امروزی به سایهسار این نعمات الهی پناه میبریم، ولی گاه به سادگی جنجالی شدن یک جمله از سخنان یک مقام مسئول، فراموش میکنیم که دیگران کاشتند و ما بهره بردیم و بد نیست که ما بکاریم تا آیندگان بهرهمند شوند.
کافی است از انتقاد شهردار سابق به شهرداری فعلی پایتخت و پاسخ شهرداری به این انتقاد کمی فاصله گرفته و از دور به کارکرد دیگر قشرهای جامعه بنگریم تا در آینه ایشان به نقش خودمان پی برده و دریابیم که هرچند ادامه زندگی خود و فرزندانمان به حفاظت از محیط زیست و منابع تولید اکسیژن گره خورده است، تا کنون کمتر توجهی به این امر نشان دادهایم.
این را میشود به آسانی از سخنان یکی از خبرنگاران حوزه مجلس دریافت که صبح یک روز، هنگامی که از ضلع جنوبی خانه ملت در محله بهارستان پایتخت میگذشت، متوجه میشود که پیمانکار طرح توسعه مجلس شورای اسلامی برای تسطیح املاک خریداری شده، با لودر و بیل مکانیکی به جان چند صد درختی افتاده که باغی سبز را در قلب تهران پدید آورده بود.
او میگوید: بنا بر وظیفه خبری مقابل درب ورودی کارگاه ایستادم و با گذشت زمانی کوتاه لنز دوربین تلفن همراهم را به سمت صحنهای که در حال وقوع بود، نشانه رفتم و چند عکس از سرنگونی پی در پی کاجهای مسن باغی گرفتم که ظاهرا قرار است در آینده تبدیل به کتابخانه قوه مقننه کشور شود. همین موضوع کافی بود تا برخی از کارگران مجموعه به سمتم هجوم آورده و تا به خودم بجنبم، تحویل مأموران انتظامی کلانتری بهارستان شوم که دیوار به دیوار همین کارگاه هستند.
این خبرنگار میافزاید: البته تصویربرداری من بدون مجوز نیروی انتظامی تخلف محسوب میشد اما با نشان دادن کارت خبرنگاری و به شرط پاک کردن تصاویر از روی گوشی، مأموران انتظامی رهایم کردند و کسی از پیمانکار نپرسید که اگر برای کارش مجوز قانونی دارد، چرا با قیل و قال پدید آمده بر اثر عکاسی من کارش را تعطیل کرد؟
بسیار روشن است که طرح توسعه مجلس شورای اسلامی، نه تنها به تأیید نمایندگان مردم رسیده، بلکه در فضایی در حال وقوع است که محل عبور بسیاری از ایشان در روزهای کاری است اما چرا چنین موضوعی منجر به جنجال رسانهای نمیشود؟ دوست خبرنگارمان در پاسخ به این پرسش، جواب قابل توجهی دارد: سردبیر موضوع را فاقد ارزش خبری تشخیص داد!
ضلع شرقی مجلس - آیا تاکنون با چنین تصاویری مواجه شدهاید؟ اینجاست که نتیجه میگیریم: همکار خبرنگارمان پیگیری ماجرا را به دلایلی که برای خود موجه میداند، رها کرد، مأمور نیروی انتظامی تنها تا آنجا احساس وظیفه کرد که مانع تصویربرداری خبرنگاری شود که مجوز عکسبرداری در سطح شهر نداشت، پیمانکار اجرا و ناظر پروژه تنها به سازه آهن و سیمانی سفارش داده شده میاندیشیدند، برای کارفرما مهم نبود که یک باغ به یادگار مانده از تهران قدیم در راه توسعه قوه قانونگذار فدا شود، رهگذران و همسایگان کارگاه هیچ نقطه نظری درباره همه رویدادهای در حال تکوین زیر گوششان نداشتند، رسانههایی چون تابناک از ماجرا خبردار نشده و یا به راحتی از کنار ماجرا گذشتند و... تا در نهایت شهر بیقواره تهران از وجود چند درخت دیگر هم محروم شود!
اینجاست که دیگر نه نوک پیکان متوجه قصور شهرداری خواهد بود و نه رئیس جمهور و نهادهای مسئول تحت امرش میتوانند در قامت مدافع محیط زیست افشاگری کنند، چرا که آنها نیز احتمالا روزی مثل ما و شما در گذشته به سادگی از کنار قطع یک درخت گذشته و در نگریستن به این صحنه نکته عجیبی ندیدهاند.
اکنون شاید بد نیست از خودمان بپرسیم که تا کنون چند نهال غرس کردهایم و یا در نگهداری از چند نهالی که دیگران غرس کردهاند، سهم داشتهایم؟!