روایت فضای سیاسی کشور؛ روز سیوچهارم سال سی و پنجم انقلاب
سید محمد خاتمی: شب قدر ما، پس از سخنرانی رهبر انقلاب است!
وقتی ماجرای پیام احمدینژاد به مناسبت درگذشت چاوز همچنان ادامهدار میشود، برخی سابقه سواد مذهبی رئیس جمهور را بررسی میکنند و بر این باورند تنها سابقه وی، شرکت در مراسم مذهبی است. برخی دیگر هم پس از چند سال عاملان بر هم زدن سخنرانی سید حسن خمینی در حرم امام را پیدا کردهاند!
گویا ماجرای بیست و دوم بهمن قم و بر هم زدن سخنرانی علی لاریجانی توسط عدهای، پایان ندارد و هر چه پیشتر میرویم بیشتر به آن پرداخته میشود. پس از آن که یک سایت خبری با انتشار فیلمی آن واقعه را به عوامل جبهه پایداری نسبت داد و حتی به دلیل انتشار آن فیلم، چند ساعتی نیز فیلتر شد، اما این سایت خبری در تحلیلی تازه و با استناد به مواضع رسانهها و برخی از افراد جبهه پایداری در فردای روزی که سخنرانی سید حسن خمینی در سالگرد رحلت حضرت امام در حرم مطهر ایشان در سال ۸۹ و در حضور رهبر انقلاب با آشوب روبهرو شد، آن آشوب را هم به این جبهه منتسب کرده است.
اما اگر برخورد یا معرفی برهمزنندگان سخنرانی سید حسن خمینی، همان زمان انجام میگرفت ارزش داشت و مبارک بود، نه اکنون که به دلیل حادثه قم، خطر به یک قدمی اصولگرایان رسیده است. معرفی بر هم زنندگان سخنرانی سید حسن با این همه تاخیر، همانند دیرکرد در انتقاد دوستان سابق رئیس جمهور از وی در فضای کنونی است که دردی را دوا نمیکند!
اما ماجرای دیگری که در کنار دعوای دولت و شهرداری و آشوب بیست و دوم بهمن قم همچنان مسلسلوار ادامه دارد، ماجرای پیام رئیسجمهور ایران به مناسبت مرگ هوگو چاوز و ادامه انتقادات به مضامین مذهبی پیام وی است.
در ساعات گذشته و پس از انتقادات برخی از مراجع عظام و همچنین حمله ناباورانه آیتالله احمدی جنتی به احمدینژاد، برخی کوشیدهاند تا تحصیلات، سوابق و حتی پشتوانههای مذهبی رئیس جمهور را احصا کرده و تخصص وی را در امور مذهبی با توسل به تحصیلات مذهبی وی بررسی کنند.
بر این اساس و به نوشته سایت ریاست جمهوری، محمود احمدینژاد دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه خود را در تهران گذرانده و در سال ۱۳۵۴ با رتبه ۱۳۲ کنکور سراسری، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرده است.
وی در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شده و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیأت علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت درآمده و در سال ۱۳۷۶موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامهریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت شده است. بنا بر این اطلاعات، او هیچ تحصیلاتی در حوزه علوم دینی و دروس حوزوی ندارد و مقالات علمی و پژوهشهایی که انجام داده، در زمینه راه و حمل و نقل و مدیریت ساختمان است، نه دروس دینی.
درباره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او هم تنها نکته مرتبط با بحثهای دینی احمدینژاد را در «شرکت او در مجالس مذهبی و سیاسی» میتوان یافت. فرماندار ماکو، فرماندار خوی، مشاور استاندار کردستان، مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال ۱۳۷۲، استاندار استان اردبیل در سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶، عضو هیأت علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال ۱۳۶۸ تا کنون، شهردار تهران از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ تمام پستهای احمدینژاد تا پیش از ریاست جمهوریاش است.
شاید بنا به همین سوابق علمی و تجربی او بوده که چندی پیش، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی پرسید، اگر از مردم ایران بخواهند «فردی را به عنوان یک اسلامشناس برجسته برگزینند تا درباره آموزههای دینی از وی راهنمایی بخواهند، آیا جناب آقای احمدینژاد را انتخاب میکردند؟!» و ادامه داد: «حالا تصور بفرمایید که همین مردم قرار است با حضور در انتخابات سراسری یک کارشناس خبره و برجسته را برای مدیریت جهان»! برگزینند. در این صورت چه کسی را انتخاب میکردند؟ آقای احمدینژاد را؟! در فرض سوم، قرار است مردم باز هم در انتخابات سراسری دیگری شرکت کرده و فردی را انتخاب کنند که بتواند «اولیاءالله» و مردان بزرگ این مرز و بوم را شناسایی کرده و به ملت معرفی کند. آیا این تخصص را در آقای احمدینژاد میدیدند و ایشان را برمیگزیدند؟!
اما در زمانهای که سران اصلاحطلب، اعلام موضع عمومی به دلایل گوناگون ندارند و حرفهای آنان به صورت حرفهای درگوشی و محدود نقل میشوند، برخی رسانهها مدعی شدهاند که سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی هر دو از کاندیدا شدن در انتخابات ابا دارند. با این حال خبری هم منتشر شده که سید محمد خاتمی گفته است که شب قدر اصلاحطلبان، روز نوروز و پس از سخنرانی رهبری است و آنان پس از آن متوجه خواهند شد که در انتخابات کاندیدا بشوند یا خیر. البته این سخنان و دیگر سخنان افرادی چون سید محمد خاتمی چون نقل قولی است که در ملأ عام صورت نگرفته و به صورت شنیدهها گفته شده است، قدر جای تامل و بررسی بیشتر دارد. در شرایط حاضر، نه اهالی رسانه و نه مردم نمیدانند که شنیدهها از قول فردی چون سید محمد خاتمی درست است یا خیر. شاید زمان آن رسیده که به فکر راهکاری بود!
اما در عرصه انتخابات آخرین ورودی به عرصه انتخابات حجتالاسلامپور محمدی است. وی به تازگی کاندیداتوری خود را اعلام کرده است. به نظر میرسد این اعلامها به جای این که اعلام کاندیداتوری باشد، اعلام آمادگی برای سهم خواهی از جریان اصولگرایی باشد، چرا که دلیلی ندارد جبهه پیروان امام و رهبری، چهار یا پنج کاندیدای انتخابات داشته باشد. حالا یا معنای کاندیداتوری تغییر کرده است و یا جبههها دیگر جبهه نیستند و یا مسائل دیگری در کار است که احتمالا برای رضای خدا و خدمت به مردم نیست، وگرنه هر کسی ادعایی دارد برنامهاش را ارائه کند. تازه یکی از کاندیداها گفته فعلا ائتلاف نمیکنم، پس از عید ائتلاف میکنم. این دیگر کاندیدا نیست!