وقتی انتقاد به عملکرد گشتهای ارشاد در سخنان رئیس جمهور بازتاب یافته و کارهایی مانند جمع کردن کراوات از فروشگاهها و یا استقبال از کنسرت روندگان بد حجاب با مینی بوس به صدر اخبار جهانی میرسد، یا زمانی که اسماعیل ببعیها، دالتونها، خرچنگها و... در خیابان نمایش داده شده و تصاویر خالکوبیهایشان دست به دست چرخیده و مشهورترشان میکند، بد نیست پیش از آغاز دور جدید طرحهای پلیسی، راهکاری برای کاستن از این پیامدهای ناخواسته تدارک ببینیم.
به گزارش «تابناک»، در روزهای گذشته سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در نخستین نشست خبری خود در سال جدید، با اعلام اینکه از آغاز اردیبهشت دور جدید طرحهای امنیت اخلاقی و اجتماعی پلیس آغاز میشود، این طرحها را تابع مسائل انتخاباتی نداسته و ضمن تأکید بر تداوم اجرای آنها در ایام انتخابات، رویکرد جدید پلیس را اجتماعی و فرهنگی دانست و گفت: ما نباید کاری کنیم که مردم به جای توجه، از ما متنفر شوند؛ به همین دلیل در طرح امسال اقدامات فرهنگی اجتماعی و آگاه سازی در دستور کار قرار دارد تا به جای امنیتی کردن جامعه، مقوله امنیت را اجتماعی کند.
شاید این سخنان به نوعی اذعان به مشکلاتی باشد که همواره در اجرای طرحهای امنیتی و اجتماعی به چشم میخورده و البته انتقاداتی را متوجه آن میساخته است؛ اما این انتقادات چه بوده که رئیس پلیس سربسته به آنها اشاره کرده و حتی راهکار پیشگیری از تکرارشان را بیان نکرده باقی گذاشت؟
برای یافتن پاسخ، میبایست که نخست اقدامات پلیس در زمینه طرحهای مختلف اجتماعی را در قالب طرحهای امنیتی (همچون طرحهای مقابله با اراذل و اوباش، مقابله با فروشندگان مواد مخدر، طرحهای محله محور و...) و طرحهای اخلاقی (همان گشت ارشاد) تفکیک کرده و در ادامه به بررسی سابقه ثبت شده در هر یک از آنها بپردازیم.
طرحهای امنیتی آری؛ شوی خیابانی خیردرباره طرحهای امنیت اجتماعی که با انتشار فیلم زورگیری از یک شهروند در روز روشن در قلب پایتخت، تبدیل به مطالبه جدی بسیاری از مردم شده بود، میبایست اذعان داشت که تداوم پلیس در پیگیری جدی ماجرا چه بسا از نقاط قوت مجموعه تحت امر سردار احمدی مقدم بوده است که البته در کنار حسنهایی که میتوان برای آن برشمرد، نمیتوانیم از کنار تعلل بسیار زیاد و طولانی مدت پلیس در برخورد با این اراذل (که از فرط آزادی عمل، سالها اقدامات مجرمانهشان را تکرار کرده و حتی در این راستا برای خود اسم و رسمی فراهم کرده بودند!) بگذریم، چراکه اصولا پذیرفته نیست تعداد اراذل و اوباش مشهور در محلات آنقدر زیاد باشد که پلیس برای گرد آوری ایشان مجبور به اجرای چند مرحله طرح امنیتی باشد؛ در چنین شرایطی چگونه میتوان از نقش پلیس در بروز این شرایط نامطلوب غافل ماند؟
به عبارتی بهتر، مگر میتوان گفت به وجود آمدن حجمی از اراذل و اوباش که بسیاری از مشکلات امنیتی به مانند زورگیری را رقم میزنند، در زمانی محدود رقم خورده باشد؟ آیا چنین اتفاقی به دور از چشمان پلیس رقم خورده بود؟ اگر این گونه است، تعلل کدام نهاد باید مورد توجه قرار گرفته و احتمالا با بازخواست مواجه شود؟
فارغ از این سخنان، اکنون که پلیس تمام قد به میدان آمده تا جبران مافات شود، بد نیست ضمن تقدیر از ایشان، مشکلاتی را یادآور شویم که اجرای این طرحها با خود به همراه داشت. اگر از این زاویه به ماجرا بنگریم، چه بسا نمایش دادن خیابانی اراذل و اوباش کهگاه حتی با نمایش جزئیات خالکوبیهای نقش بسته بر بدن ایشان در مقابل دوربینهای پرشمار همراه میشود، عملا راهی برای نشان دادن ویژگیهایی خاص از این افراد بود که خود ایشان برای نمایشش راهی سراغ نداشتند، وگرنه کیست که نداند فردی که بدنش را پر از خالکوبی کرده، تا اندازه زیادی میل به نمایش این تابلو دارد؟!
برهنه کردن اراذل توسط پلیس برای نمایش خالکوبیشان!به عبارتی بهتر، پلیس ناخواسته در نمایش خیابانی این اراذل کاری میکند که نه تنها از منظر قضایی عجیب مینماید (چراکه یا ایشان متهماند که نمایششان مجاز نیست و یا مجرماند که در این صورت چرایی آزادیشان تا قبل از اجرای طرح و در نهایت حکم مشابه قضات مختلف برای نمایش این مجرمان عجیب به نظر میرسد)، بلکه برای خلافکارانی که در گروه بسیار خطرناک محسوب میشوند، حکم ویترینی برای عرضه داشته (البته ناخواسته) و در نهایت کاری میکند که شهرت امثال اسماعیل ببعیها از محله بسیار فراتر رفته وگاه این خلافکارها در سطح کشور شناخته شده و شهرت بیابند.
بسیار روشن است که چنین رویکردی مورد قبول نیروی انتظامی نیست و چه بسا نمایش خیابانی این افراد بسیار بهتر از انداختن آفتابه به گردن ایشان باشد اما آیا این روش بدون نقص است؟ دست کم مثالهای بالا که این فرضیه را رد میکند. پس چه باید کرد؟
این پرسشی است که بیشک سردار احمدی مقدم و همکارانشان میبایست به دنبال پاسخ آن باشند و در این راه حتما مشورت با کارشناسان حقوقی، جرمشناسان، روانشناسان و بسیاری از دیگر متخصصان میتواند یاریگر ایشان بوده و قوه قضائیه، بهترین مشاور برای این ضابطان قضایی خواهد بود؛ به شرط آنکه به دنبال تکرار آزمودهها نباشیم و البته سنجیده و بر مبنای علم حرکت کنیم.
در این رهگذر بد نیست که توجه کنیم چرا برخی مناطق جرم خیز شکل گرفته و چرا برخی مردم مانند ساکنان کرج و یا اهالی غرب تهران، احساس امنیت به مراتب کمتری به نسبت سایر مردم دارند؛ و اینکه چه تدبیری باید برای امن کردن این مناطق به کار بست که نه به مانند طرحهای اجتماعی محدود به اوقات خاصی از سال باشد و نه در نهایت موجب کوچ ناامن کنندگان به مناطق دیگر شود.
طرح اخلاقی؛ از مقابله با کراوات تا دستگیری مینی بوسیاز طرحهای امنیتی پلیس که بگذریم، به طرحهایی خواهیم رسید که اصطلاحا اخلاقی نام گرفتهاند؛ اما گاه تا مقابله با کراوات هم پیش رفته و یا در زمانهای پیشتر، با اجرای عملیات راپل برای گردآوری دیشهای ماهواره چنان تصاویری رقم زدند که دنیا را درنوردید. البته شاید همه این طرحها را بتوان در حوزه اخلاق مرتبط دانست اما وقتی رئیس پلیس اذعان دارد که «به دنبال امنیتی کردن جامعه نیستیم و میخواهیم امنیت را اجتماعی کنیم»، ناخودآگاه این بخش کار ایشان بیشتر جلوه کرده و حاشیههایی مانند کنترل شدن سالنهای سینما توسط پلیس بسیار تند و عجیب به نظر میرسد؛ اینقدر که اگر بشنویم تمامی این موارد از گشت ارشاد امسال رخت بر بستهاند، برایمان عجیب نباشد.
اکنون کافی است ماجرای اجرای کنسرت در یکی از مشهورترین سالنهای کشورمان در تابستان گذشته را به یاد بیاوریم تا با یک نکته منفی دیگر مواجه شویم؛ کنسرتی که در دو روز اجرای متمادی آن، نیروی انتظامی با استفاده از مینی بوسهایی به استقبال افراد بد حجاب رفته بود تا همین افزایش ظرفیت افرادی که به زعم پلیس مخل اخلاق جامعه هستند، آن چنان علامت سوالی به وجود آورد که چگونه به رغم اجرای چند ساله طرحهای پلیس، خودروهای مقابله با افراد بد حجاب در حال افزایش ظرفیت بوده و از ون به مینیبوس رسیده است؟
شاید همین گزاره برای تغییر رویکرد پلیس در مقابله با مشکل بد حجابی کافی باشد؛ همان گونه که حضور نیروهای ویژه برای تذکر پوشش نادرست افراد، صدور قبضهای جریمه، بازداشت بد حجابان به مدت یک شب، اخذ تعهد و مواردی از این دست طی سالهای گذشته به اجرا در آمد و البته بعد از مدتی اعتراضها به آنها وارد دانسته شده و همه آنها را به بوته فراموشی سپرد.
اکنون کافی است به یاد بیاوریم که تا همین ماههای گذشته، عملکرد نیروی انتظامی در مقابله با افراد بد حجاب اینگونه بوده که فرد را تا زمانی که یکی از بستگانش پوشش مناسبی برایش نیاورد، نگه داشته و در صورت مشاهده وی در خودرو، خودرو را راهی پارکینگ میکردهاند تا دوندگی پس گرفتن آن عاملی برای اصلاح فرد خاطی توسط خانواده وی شود. البته این رویکردها در مواقعی از سال به شدت تقویت شده و در مواقعی دیگر تا آنجا رقیق میشود که حتی انتقاد رئیس جمهور را به همراه میآورد؛ آنجا که به قول احمدینژاد، پوشش موی جوانان در زمان انتخابات ایرادی نداشته ولی قبل و بعد از آن، سراسر عیب است و ایراد!
با این تفاسیر شاید راه میانه آن باشد که از مسئولان بخواهیم نه آنچنان به جبران مافات بپردازند که برای جلب افراد قانون گریز نیاز به مینی بوس و حتی اتوبوس باشد و نه آنچنان بیخیال ماجرا شوند که امنیت اخلاقی به قهقهرا برود.