از زمان آغاز بحران سیاسی و درگیریها در سوریه، یکی از ویژگیهای اصلی درگیریها در این کشور آن بوده که با گذر هر چه بیشتر زمان، اهداف و منافع گوناگون بازیگران منطقهای و بینالمللی درگیر در این بحران، بیشتر آشکار میشود. در این زمینه، کشورهای غربی مشغول تدارک برنامههایی هستند که به خوبی نشانگر اهداف اصلی آنها در تحت سلطه درآوردن منابع نفتی سوریه است.
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که دور جدید نشست گروه «دوستان سوریه» به تازگی در استانبول برگزار و همچنین اعلام شد، ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی برای حمایت بیشتر از گروههای مخالف سوریه آماده شدهاند، توجهی بیشتر به جزییات برنامههای جدید اتحادیه اروپا در این زمینه، آشکارکننده نکات جالب توجهی است.
بر پایه گزارش منتشره در شبکه خبری «دویچه وله»، وزیران امور خارجه ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، امروز با برگزاری نشستی در لوکزامبورگ، تلاش خواهند کرد تحریمها علیه مخالفان دولت اسد را کاهش دهند؛ کاری که به ظاهر با اهداف «بشردوستانه» و «دمکراتیک خواهانه» انجام میگیرد؛ اما جزییات این طرح جدید، خلاف این موضوع را ثابت میکند.
دویچه وله در گزارش خود اشاره میکند که بخش اصلی کاهش تحریمهای مدنظر اتحادیه اروپا، متوجه حوزه نفت است؛ بنابراین، از این پس تحریم نفت از سوی اتحادیه اروپا در قبال گروه نامیده شده «ائتلاف ملی سوریه» اجرا نخواهد شد.
به عبارت دیگر، از این پس شرکتهای اروپایی اجازه دارند در مناطقی از سرزمین سوریه که به طور مشخص در اختیار گروههای مخالف قرار گرفته، اقدام به سرمایهگذاری، فرستادن قطعات و ماشین آلات و نیز استخراج نفت کنند.
این در حالی است که کشورهای غربی پیش از این ادعا میکردند هدفشان از کاهش تحریمها علیه مخالفان، تسهیل انتقال کمکهای بشردوستانه به این کشور است و بر همین اساس بود که بیشتر کشورهای غربی از جمله آمریکا با فرستادن مستقیم کمکهای تسلیحاتی به مخالفان خودداری میکردند (هرچند این کار غیرمستقیم و از سوی قطر و عربستان انجام میپذیرفت).
اما آن گونه که به نظر میرسد، کشورهای غربی بسیار پیشتر از زمانی که گمان میرفت، پیاده سازی اهداف واقعی خود در سوریه را آغاز کرده و به طور خاص، منابع نفتی سوریه را هدف قرار داده است.
این در حالی است که پیش از این و تقریباً همزمان با آغاز اوجگیری درگیریها در سوریه، گمانههایی مبنی بر برنامه غرب برای منابع نفتی موجود در مناطق غربی و مدیترانهای سوریه مطرح میشد؛گمانههایی که طبیعتاً در آن زمان و با توجه به تسلط نیافتن مخالفان بر بخشهای مورد نظر در سوریه، به حقیقت نزدیک نشد.
به هر حال، الگوی حمایت از گروههای مخالف در کشورهای دارای منابع طبیعی، موضوعی است که پیش از این بارها در اقدامات نظامی و غیرنظامی غرب و به ویژه آمریکا علیه کشورهای گوناگون به اثبات رسیده است. مهمترین نمونه این امر، تهاجم نظامی آمریکا به عراق بود و جدیدترین مورد نیز به تسلط غرب بر منابع نفتی لیبی پس از سقوط قذافی مربوط میشود.
نکته دیگری نیز که درباره سوریه باید به آن توجه داشت، این است که در صورت تحقق نهایی این برنامه اتحادیه اروپا و ورود رسمی شرکتهای نفتی غربی به سوریه در قالب سرمایه گذاری و دیگر طرحها، پتانسیل انجام اقدام نظامی غرب علیه دولت سوریه در صورت نزدیک شدن تسلط دوباره دولت بر این مناطق افزایش مییابد.
به عبارت دیگر، باید انتظار داشت در صورت پیشرفت چشمگیر ارتش سوریه در مناطق تحت اشغال مخالفین، کشورهای غربی برای حفاظت از سرمایههای خود وارد عمل شده و حتی علیه دولت اسد اقدام نظامی کنند؛ کاری که پیچیدگیهای بحران جاری در سوریه را بیش از پیش افزایش خواهد داد.