به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، مدح و ستایش پیشوای ششم حضرت جعفر بن محمد(ع) در سروده بسیاری از شاعران پارسی و تازی از گذشته تاکنون نمود و جلوه داشته و شاعران فراوانی، آن حضرت(ع) را به علم، نگاهبانی و پاسبان از شریعت، زُهد و پارسایی، راستی و صداقت و دیگر فضیلت های والای انسانی ستوده اند. یکی از قدیمی ترین شاعران ستایشگر امام ششم(ع)، سید حمیری از سرایندگانِ معاصر آن حضرت(ع) بوده که در ادامه به فرازهایی از زندگی اش و گوشه ای از اشعار وی اشاره میکنیم؛
سید حِمیَری (اسماعیل بن محمد بن یزید که کنیه اش ابوهاشم بوده) از شاعران بزرگ و نامدار تشیع در سده دوم هجری بوده که پایان عصر اموی و آغاز دوران عباسی را درک نمود. پدر و مادرش از قبیله "اَزد" بوده اند. او از شاعران هم دوره امام جعفر صادق(ع) بوده و آن حضرت(ع) را درک نموده و به هم صحبتی ایشان مفتخر گردیده و در اشعارش نیز آن امام همام(ع) را ستایش گفته و به فضیلتهایی همچون آراستگی، بخشندگی، هدایتگری، علم و دانش، نَسَب شریف و ... ستوده است.
سید سال ۱۰۵ هجری (دوران خلافت هِشام بن عبد المَلِک) دیده به جهان گشود و سالهای کودکی اش در شهر بصره سپری گردید و سرگذشتی بسیار شگفت انگیز داشته است؛ چرا که پدر و مادرش از خوارج بوده و با اهل بیت(ع) دشمنی داشته و او نیز در ابتدای زندگی، از آن دو پیروی می کرد و در مسیری که والدینش برای او ترسیم نمودند، گام برمی داشت؛ اما به تعبیر خودش، لطف و رحمت خداوند شامل حالش گردید و از این اندیشه ناصواب دست کشید و به تشیع و دوستی اهل بیت رسالت(ع) گرایید. (بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش، ص۱۲).
هنگامی که این تحول در وی به بوجود آمد و به تشیع گرایید، ابتدا به مذهب شیعه کیسانی باور داشت و "محمد حنفیه" (یکی از پسران امام علی«ع») را امام و پیشوایِ پس از شهادت امام حسین(ع) تصور می کرد و حتی در آن روزگار، اشعاری نیز در ستایش محمد حنفیة سرود و گاه او را "مهدی" نامیده که در غیبت رفته و وفات نکرده است؛ اما پس از دیدار و سخن گفتن با امام جعفر صادق(ع)، از این باورِ نادرست دست کشید و به مذهب جعفری درآمد. در این ملاقات ها، امام جعفر بن محمد(ع)، شاعر جوان را با حقیقت تشیع آشنا کرده و تصریح فرموده، غیبتِ امام، موضوعی حق و حقیقت بوده و دوازدهمین پیشوا(عج) غیبتی خواهد داشت و پس از دوران غیبت، ظاهر می گردد. امام ششم(ع) همچنین حمیری را از مرگ محمد حنفیه باخبر ساخته و به او اطمینان می دهد پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) در مراسم دفن او شرکت جسته و بدون هیچ تردیدی از دنیا رفته و غیبتی نداشته و ندارد. سید حمیری نیز که حق برایش کاملا مکشوف گردید، از باورهای گذشته دست کشید و به مذهب جعفری درآمد. (کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۳؛ تاریخ الأدب العربی، ج سوم ص۳۱۱).
زمانی که از مذهب کیسانی دست شست و به مذهب جعفری گرایش یافت، چنین سرود:
وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد غَوَوا/ تَجَعفَرتُ بِاسمِ اللهِ فِیمَن تَجَعفَرُوا
وَ نَادیتُ بِاسمِ اللهِ وَ اللهُ أکبَرُ/ وَ أیقَنتُ أنَّ اللهَ یَعفُو وَ یَغفِرُ
وَ دِنتُ بِدینٍ غَیرِ مَا کُنتُ دائِنا/ بِهِ وَ نَهَانِی سَیِّدُ النَّاسِ جَعفَرُ ... (دیوان السید الحمیری، ص۹۵).
ترجمه:
"هنگامی که دیدم مردم به گمراهی افتاده اند، با نام خدا به کیش جعفری همراه با دیگر جعفریان، درآمدم.
و نام خدا را بردم و خدا برتر و بزرگتر (از وصف و گمان است) و یقین کردم خداوند می بخشد و می آمرزد.
به کیش و مذهبی درآمدم که پیشتر بدان باور نداشتم و بزرگ مردم جعفر(ع)، مرا از آن (مذهب کیسانی) نهی فرمود".
سید اشعار فراوانی در مدح اهل بیت پیامبر(ص) سروده و از جمله در ستایش بنی هاشم (که رسول خدا«ص» و اهل بیت طاهرینش«ع» نیز از این تیره قریش می باشند)، چنین سروده است:
فَدَع ذا وَ قُل فِی بَنِی هَاشِمٍ/ فَإنَّكَ بِاللهِ تَستَعصِمُ
بَنِی هاشِمٍ حُبُّکُم قُربَةٌ/ وَ حُبُّکُم خَیرُ ما یُعلَمُ
بِکُم فَتَحَ اللهُ بَابَ الهُدَی/ کَذاك غَداً بِکُمُ یُختَمُ ...
جَعَلتُ ثَنَائِی وَ مَدحِی لَکُم/ عَلَی رَغمِ أنفِ الذی یَرغَمُ (همان، ص۱۷۵- ۱۷۴).
ترجمه:
"آن را رها کن و درباره بنی هاشم (مدح و ستایش) بگو؛ چرا که (با ستایش هاشمیان) به خدا (و راه و دین مورد پسند خداوند)، چنگی می زنی.
ای خاندان هاشم، دوستی شما موجب نزدیکی (به خداست) و دوستی شما، برترین چیزی است که دانسته شده است.
به وسیله شما، خداوند درب هدایت را گشوده و فردا نیز با شما پایان می یابد.
من نیز مدح و ستایشم را برای شما قرار دادم؛ بر خلاف میل و خواستِ کسی که ناخوشایند می دارد".
سید حمیری، در ستایش خاندان وحی(ع) چنین گفته است:
هُمُ الأئِمَّةُ بَعدَ المُصطَفَی وَ هُمُ/ مَنِ اهتَدَی بِالهُدَی وَ النَّاسُ ضُلَّالُ
وَ إنَّهُم خَیرُ مَن یَمشِی عَلَی قَدَمٍ/ وَ هُم لأحمَدَ أهلُ البَیتِ وَ الآلُ (همان، ص۱۵۰).
ترجمه:
"آنان، پیشوایانِ پس از مصطفی(ص) بوده و هنگامی که مردم در گمراهی فرورفته بودند، در مسیر هدایت قرار داشته (و دیگران را نیز با دین خدا آشنا کرده و اسباب هدایتشان را فراهم نمودند).
و آنان، بهترین کسانی هستند که بر زمین گام برداشته و اهل بیت و خاندان احمد(ص) محسوب می شوند".
وی در بیت دیگری در ستایش اهل بیت رسالت(ع) این طور گفته است:
و إذا الرِّجَالُ تَوَسَّلُوا بِوَسِیلةٍ/ فَوَسِیلتِی حُبِّی لآلِ مُحَمَّدِ (همان، ص89).
ترجمه:
"اگر مردانی به وسیله ای توسل می جویند (و بدان چنگ می زنند)، توسل من به خاندان محمد«ص» خواهد بود".
او که مضمون بسیاری از روایات را نیز به شعر درآورد، با اشاره به حدیث معروف پیامبر(ص) که فرمود: "هر کس بمیرد و امامِ زمانش را نشناسد، به مرگِ جاهلیت مرده است"؛ چنین سروده است:
فَمَن لَم یَکُن یَعرِف إمامَ زَمَانِه/ وَ مَاتَ فَقَد لاقَی المَنِیَّةَ بِالجَهلِ (همان، ص۱۶۳).
ترجمه:
"هر کس بمیرد و امامِ دورانش را نشناسد، در حالی مرگ را دریافته که جاهل بوده (و به مرگ جاهلی از دنیا رفته است)".
وی که بدست امام جعفر صادق(ع) در مسیر تشیع قرار گرفته و اندیشه های نادرست گذشته را با ارشاد و عنایت امام(ع) رها کرده بود، پیشوای ششم(ع) را این چنین مورد مدح و ستایش قرار می دهد:
إمدَح أبا عَبدِ الـ/ لهِ فَتَی البَرِیَّةِ فِی احتِمِالِه
سِبطُ النَّبیِّ مُحَمَّدٍ/ حَبلٌ تَفَرَّعَ مِن حِبَالِه
تَغشَی العُیُونُ النَّاظِراتُ/ إذا سَمَونَ الی جَلالِه
عَذبُ المَوَارِدِ بَحرُه/ یَروِی الخلائِقَ مِن سِجَالِه
بَحرٌ أطَلَّ عَلَی البُحُورِ/ یُمِدُّهن نَدَی بَلالِه
سَقَتِ العِبادُ یَمِینُه/ وَ سَقَی البِلادَ ندَی شِمَالِه
یَحکِی السَّحابَ یَمِینُه/ وَ الوَدقُ یَخرُجُ مِن خِلالِه
وَ الأرضُ مِیراثٌ لَه/ وَ النَّاسُ طُرّاً فِی عِیالِه
یا حُجَّةَ اللهِ الجَلِیـ/ ل وَ عَینَه وَ زَعِیمَ آلِه
وَ ابنَ الوَصِیِّ المُرتَضَی/ وَ شَبِیهَ أحمَدَ فِی کَمَالِه
أنتَ ابنُ بِنتِ مُحَمَّدٍ/ حَذواً خُلِقتُ عَلَی مِثَالِه
فَضِیاءُ نُورِك نُورُه/ وَ ظِلالُ رُوحُكَ مِن ظِلالِه
فِیكَ الخَلاصُ عَنِ الرَّدَی/ وَ بِكَ الهِدَایَةُ مِن ضَلالِه
أثنِی وَ لَستُ بِبالغٍ/ عُشرَ الفَرِیدةَ مِن خِصَالِه (همان، ص۱۶۶).
ترجمه:
"اباعبد الله (کنیه امام صادق«ع») را ستایش کن و او را ثناگو؛ همان جوانمردی در میان مردم.
(همان که) نواده پیامبر خدا محمد(ص) بوده و ریسمانی است که از ریسمان های او (پیامبر اکرم«ص») متفرع گردیده است.
دیدگانی که به بزرگی او می نگرند، پوشیده می شوند (و تحمل درخشش بزرگی و کمال او را ندارند؛ از این رو به پرده و حجاب نیازمند می گردند).
دریای او دارای آب و آبشخوری گوارا بوده و مردم از ریسمانِ پرآبِ او، سیراب می شوند.
او دریایی است که بر دریاهای دیگر سلطه دارد (و برتری یافته و به آن دریاها امتداد یافته است) و شبنم او، دریاها را در بر می گیرد.
دستِ راست او (و بخشش وی)، بندگان را سیراب می کند و شبنم دست چپش، به سرزمین ها می رسد. (و آن را برخوردار می سازد).
دستِ راست او بسان ابر بوده و باران شدید از آن ابر خارج می گردد (و علوم و دانش های فراوانش که همچون بارانِ پرنعمت بوده، به همگان می رسد).
زمین، میراثی برای بوده و همه مردم، ریزه خوار او بوده (و سرِ سفره پرنعمت او نشسته اند).
ای حجت خداوند بزرگ و دیده او (حجت خدا رو به دیده ای برای خداوند تشبیه کرده) و بزرگ خاندان او. (شاعر در این بیت، از صنعت التفات بهره جسته و ضمیر غیبت را به خطاب تبدیل ساخته است).
و ای فرزند جانشینِ پیامبر(ص) و شبیهِ احمد(ص) در کمال و بزرگی اش.
تو، فرزند دخت محمد(ص) هستی و در آفرینش، شبیه او هستی.
تو، پرتوی از نور و روشنایی او (رسول خدا«ص») هستی و سایه روحت، از سایه اوست.
به وسیله تو (و با چنگ زدن به ریسمانِ ولایت و محبت شما) می توان از هلاکت، نجات یافت و از راه تو می توان از گمراهی به هدایت رهنمون شد.
آنچه از مدح و ستایش تو گفتم، مبالغه آمیز نبوده و تنها یکی از ده خصلت (و فضیلتی که در شما جمع گردیده) را اظهار داشتم. (تنها یک دهم خوبی ها و آراستگی های شما را در این شعر، ابراز داشتم)".
سید حمیری که از شاعران خوش ذوق و نیکو سخن بوده و در ستایش اهل بیت(ع) بسیار سروده و فضیلت های امام علی(ع) همچون حدیث غدیر، حدیث مَنزلت، حدیث طَیر مَشوِی و ... را به صورت شعر درآورده، اواخر عصر بنی امیه را درک کرد و بیشتر عمرش در عصر خلفای عباسی گذشت و ۵ تن از خلفای بنی عباس را درک کرد: ابوالعباس سَفّاح، ابوجعفر منصور دوانیقی، محمد مهدی، موسی الهادی و هارون الرشید. سرانجام در سال ۱۷۳ (یا ۱۷۸ یا ۱۷۹ هجری) در شهر بغداد چشم از جهان فروبست و پیکرش در محله جنینه به خاک سپرده شد.
آنچه موجب شد سید حمیری در میان شاعران آن روزگار سرآمد شده و آوازه ای کسب نماید، سروده های خالصانه و دلپذیری است که در ستایش اهل بیت(ع) و به ویژه امام علی بن ابی طالب(ع) سروده است؛ تا جاییکه گفته شده وی کوشید همه فضیلت ها و منقبت های امام الموحدین(ع) را به نظم کشیده و به شعر درآورد و در این زمینه به موفقیت های کم نظیری دستی یافت و اشعار زیبا و تاثیر گذاری از خود به یادگار گذاشته است.
وی همچنین در سروده هایی زیبا و پرمعنا، اهل بیت(ع) را مدح گفته و از جمله در ستایش پیشوای ششم حضرت جعفر صادق(ع) نیز اشعاری سروده که بخشی از آن به زمان ما رسیده است. امام صادق(ع) بر گردن شاعر، حقی بزرگ داشته و او را از اندیشه های ناصواب کیسانی نجات بخشیده و طریقه صحیح تشیع را به او آموزش داده و شبهه های او را برطرف نموده است؛ از این رو طبیعی بوده مدح امام(ع) در شعر او مورد ستایشِ ویژه قرار گیرد.
فهرست منابع:
۱- سید حمیری، اسماعیل بن محمد، دیوان السید الحمیری، به کوشش: ضیاء حسین الأعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی ۱۹۹۹
۲- صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی ۱۴۰۵ ق
۳- ضیف، شوقی، تاریخ الأدب العربی، قاهره، دار المعارف ۱۹۶۶
۴- گودینی، محمد جواد، بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش، تهران، نشر نظری ۱۳۹۷
محمد جواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.