با وجود گذشت نزدیک دو هفته از واقعه بمبگذاریهای بوستون، گمانه زنیها و تحلیلهای مربوط به این رویداد و ابعاد و پیامدهای گوناگون آن، همچنان بخش عمدهای از توجه محافل تحلیلی و رسانهای را از آن خود کرده است. دکتر حسینی، کارشناس مسائل روسیه و قفقاز شمالی، بر این باور است، این واقعه میتواند زمینه ساز همکاری روسیه و آمریکا علیه سوریه و سپس ایران باشد.
به گزارش «تابناک»، موضوعی که در واقعه بوستون بسیار مورد توجه بوده، ملیت دو متهم بمبگذاری در بوستون و ارتباط احتمالی آنها با عرصه گستردهتر افراطگرایی مذهبی و تروریسم است. به جز این زمینههای ارتباط، با توجه به دغدغه دیرینه روسیه نسبت به مسأله بنیادگرایی و تروریسم در منطقه قفقاز شمالی این کشور، این گمانه مطرح میشود که واقعه بوستون با ایجاد دغدغه مشترک میان روسیه و آمریکا میتواند به دوره جدیدی از همکاری میان این دو کشور مطرح شود.
در رابطه با موضوع نخست، یعنی حوزه فعالیت گروههای اصطلاحاً «جهادگرای» قفقاز شمالی، خانم دکتر سیده مطهره حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی معتقد است، هنوز مدارک بسیاری درباره حرکت جنبش اسلامی قفقاز شمالی به بیرون از مرزهای روسیه در دست نیست و اسلامگرایان چچنی و داغستانی در منطقه قفقاز، هیچگاه در بیرون از روسیه عملیات تروریستی انجام ندادهاند و از این جهت، دخیل بودن دو جوان قفقازی در واقعه بوستون عجیب به نظر میرسد!
با این حال، وی در این زمینه میگوید: «نظر شخصی من این است که این چنین فعالیتهایی، ممکن نیست، مگر با همکاری نیروهایی در آمریکا. در واقع بستر این فعالیتهای تروریستی و زمینه اجرایی آنها از سوی نیروهای مخالف دستگاه حاکمیتی آمریکا و با همکاری برخی نهادهای امنیتی امکان پذیر است، چرا که نظام کنترلی ایالات متحده آنقدر نیرومند است که اجازه نهایی شدن این گونه عملیاتها را ندهد».
این پژوهشگر و صاحب نظر مسائل روسیه و قفقاز شمالی بر این باور است که حضور دو چچنی در انفجارهای بوستون، بدون ربط سازمانی و تشکیلاتی به سازمانهای داخل چچن، بخشی از یک سناریوست که از درون آن، همکاری روسیه و آمریکا علیه مسلمانان مرزهای جنوبی روسیه تا چین (سین کیانگ) استخراج خواهد شد.
نویسنده کتاب «مسلمانان روسیه» در ادامه درباره ارتباط عقیدتی و تشکیلاتی جنبش اسلامی قفقاز شمالی با «القاعده» میگوید: میان جنبش اسلامی قفقاز شمالی با آنچه القاعده نامیده میشود، ارتباطاتی لحاظ شده و استناد موجود برای انتساب این ارتباطات، مواردی چون اشاره به رزم نیروهای اسلامی در قفقاز در برخی نوارهای منتسب به بن لادن، دیدار ایمن الظواهری از قفقاز، حضور برخی نیروهای برجسته القاعده در منطقه و زندانی بودن چند چچنی و شاید هم داغستانی در گوانتانامو است؛ اینها نشان دهنده ارتباطهایی هستند که شبکهای نشدهاند، چراکه اگر این ارتباطات شبکهای میشدند، بایستی بازتابهایی هم پیدا میکردند.
اما از نظر وی، مهمترین بعد ماجرا و هسته اصلی سناریوی بمبگذاری بوستون، احتمال تبدیل شدن این موضوع به زمینهای جدید برای همکاری روسیه و آمریکاست که میتواند حتی به یک «پسا ۱۱ سپتامبر» دیگر تبدیل شده و پیامدهای مهمی در سطح منطقهای و جهانی داشته باشد.
دکتر حسینی در این زمینه میگوید: «اگر با یک نگاه بینالمللی و تحلیل فرامنطقهای به قضیه نگاه کنیم، این سناریو به منظور خریدن روسیه در ائتلاف علیه سوریه و سپس ایران طراحی شده است. آمریکا یک بار پس از فروپاشی شوروی و خالی شدن عرصه دشمنپروری در سیاست خارجی این کشور از ۱۱ سپتامبر آغاز هزاره جدید به منظور تعریف دشمنی قدرقدرت و وهمآور بهره برد و مجموعهای از جنگها به راه افتاد که ارتش، اقتصاد و سیاست بینالملل آمریکا و جهان درگیر آن شد».
اما وی ادامه این موضوع را تا زمان وقوع انقلابهای عربی میداند و میافزاید: «سوریه نخستین دولتی بود که آمریکا نتوانست بر پایه نقشه طراحی شده، آن را در دو سالی که پیش بینی شده بود، براندازد. روسیه خواهان امتیازهای جدید، مشخص و واقعی بود و چین در حالی تبدیل به اقتصاد برتر میشود که از هر گونه درگیری بینالمللی و آوردن ارتش و نیروی نظامیاش به عرصه بیرون از چین حتی به مناطق بالقوه خطرسازی چون تایوان و کرهها طفره میرود. اکنون زمانی است که باید به روسیه یک امتیاز بزرگ داد؛ چه امتیازی بهتر از دل مشغولی شبانه روزی پوتین: افراط گرایی اسلامی در چچن».
به بیان وی، رفتار پوتین و سیاست «یکی به نعل یکی به میخ» (موضعهای گاه موافق و گاه مخالف بشار اسد) نشان دهنده چراغهایی بود که پوتین به آمریکا میداد تا آمریکاییها با یک امتیاز مناسب، موضع روسیه در قبال سوریه را بخرند و اکنون این امتیازها داده میشود.
اما مهمتر از همه، به باور دکتر حسینی، هدف بعدی و مشخص این سناریو، جمهوری اسلامی ایران است. آمریکا از واقعه بوستون برای خریدن روسیه و سرکوب سوریه بهره خواهد بود تا باز هم فشار بر ایران را افزایش دهد، در ده سال آینده، خود بزرگترین تولید کننده نفت و تا حدی گاز باشد و برای همین خاورمیانه انقلابی را در منگنه میگذارد. همچنین در منطقه حیات خلوت روسیه حضور مییابد تا چین را در فشار قرار دهد».
بنابراین، وی امروز امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در گرو فعال شدن فرهنگی و اقتصادی در آسیای مرکزی و قفقاز میداند و بر ضرورت حضور فعالانه، جمعی و با بهرهگیری از اقتصاد بخش خصوصی و سازمانهای مردم نهاد در منطقه تأکید میکند.
متن کامل مصاحبه «تابناک» با دکتر سیده مطهره حسینی را می تواند اینجا مطالعه کنید.