مردي كه متهم است پنج سال قبل بعد از شكنجه همسرش او را به قتل رسانده، بعد از تأييد حكم اعدامش در ديوان عالي كشور موفق شد رضايت خانواده مقتول را جلب و از مجازات مرگ نجات پيدا كند.
به گزارش جوان، سحرگاه ۲۷ مهرماه سال ۸۷ مأموران پليس تهران جسد زن جواني را در خيابان مفتح كشف كردند. بررسيهاي اوليه نشان ميداد مقتول در محل ديگري كشته و بعد جسدش به اين مكان منتقل شده است. مأموران در بازرسي جسد اوراق هويتي پيدا نكردند. بعد هم جسد به پزشكي قانوني منتقل شد. تحقيقات بيشتر نشان داد مقتول پيش از مرگش به شدت شكنجه شده است. كف پاهايش با جسم داغي سوخته شده بود و آثار جراحت زيادي هم در نقاط مختلف بدن وي مشاهده شد. گزارش پزشكي قانوني علت مرگ را شوك ناشي از اصابت ضربات سخت به نقاط بدن اعلام كرد. پزشكي قانوني همچنين سلامت رواني متهم را تأييد كرد و اعلام كرد صابر هنگام ارتكاب جرم در سلامت كامل بوده است.
مأموران پليس يك روز بعد از كشف جسد به بانك افراد ناپديد شده مراجعه كردند و فهميدند اعضاي خانوادهاي ناپديد شدن دخترشان را گزارش كردهاند. مرد ميانسال وقتي در پزشكي قانوني حاضر شد، هويت دخترش را شناسايي كرد و گفت دامادم مرتكب قتل شده است. او توضيح داد: صابر اعتياد شديدي به مصرف شيشه دارد و بارها دخترم را كتك زده بود. مهديه چندبار درخواست طلاق داده بود. او دلش به حال صابر ميسوخت و تلاش ميكرد به او كمك كند تا مصرف مواد را ترك كند، اما سرانجام دخترم را به قتل رساند.
بعد از مطرح شدن شكايت مأموران صابر را بازداشت كردند. او در اولين بازجوييها به جرم خودش اقرار كرد و گفت: همسرم بيگناه بود و من او را بدون هيچ دليلي كشتم. مهديه را دوست داشتم و به خاطر عشقي كه به او داشتم، مرتكب قتل شدم. متهم توضيح داد: شب حادثه با او مشاجره كردم. عصباني شدم و او را با سيم كتك زدم. وقتي به آشپزخانه رفتم، از خانه فرار كرد. به دنبالش دويدم و او را در كوچه گرفتم و دوباره به خانه برگرداندم. دوباره شروع به كتك زدنش كردم. او را به صندلي بستم و تا نيمه شب او را زدم. چند بار هم با سيني فلزي به سر و صورتش كوبيدم. متوجه شدم حالش خيلي بد شده است. بعد او را سوار ماشين كردم تا به بيمارستان منتقل كنم. وقتي مقابل بيمارستان رسيدم، با نگهبان آنجا بحث كردم. پشيمان شدم و به خانه برگشتم. همسرم را به صندلي بستم و خوابيدم. ساعت پنج صبح بود كه مقداري شيشه مصرف كردم. بعد متوجه شدم كه مهديه نفس نميكشد. لباسهايش را عوض و دوباره او را سوار ماشين كردم و ساعتي را در شهر چرخيدم. جسدش را در محل خلوتي در خيابان مفتح رها كردم و به خانه برگشتم.
متهم در بازجوييهاي بيشتر هم به جرم خودش اقرار و صحنه جرم را هم بازسازي كرد. بعد از تكميل شدن تحقيقات كيفرخواست عليه صابر به اتهام قتل عمد صادر شد و پرونده براي رسيدگي به شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
متهم در جلسه دادگاه هم اظهارات اوليهاش را تكرار كرد و گفت: همسرم بيگناه بود و من مستحق مجازات هستم. از وقتي به شيشه اعتياد پيدا كردم، هميشه او را كتك ميزدم اما او تلاش ميكرد تا مرا نجات دهد.
هيئت قضات سرانجام متهم را مستحق مجازات مرگ دانستند و او را به قصاص محكوم كردند. در رأي دادگاه آمده است كه تصاوير جسد مقتول نشان ميدهد كه وي به شيوه قرون وسطي شكنجه شده است.
رأي دادگاه از سوي قضات ديوان عالي كشور هم مورد تأييد قرار گرفت اما متهم سرانجام موفق شد رضايت خانواده مقتول را جلب كند. بنابراين مرد شكنجهگر بايد از جنبه عمومي جرم پاي ميز محاكمه حاضر شود.