ترس پسر جوان از توقیف شدن ماشینش پس از تصادف باعث شد تا متوجه حضور یک مرد جلوی ماشینش نشود و جان او را بگیرد.
به گزارش قانون، نیمه شب ۱۰ تیرماه سال ۹۰ مردی با مراجعه به اورژانس بیمارستان شهدای تجریش عنوان کرد که جسد مردی را که بعد از یک تصادف عمدی در خیابان رها شده بود به بیمارستان آورده است. بلافاصله درمان مرد ميانسال انجام شد اما شدت تصادف به قدری بود که کورش، مرد مجروح، جان سالم به در نبرد و فوت کرد. همزمان با اعلام مرگ او پسر جوانی به بیمارستان مراجعه کرد و سراغ مرد مجروح را گرفت. زمانی که ماموران بیمارستان نسبت او را با کورش جویا شدند او گفت: «من کسی هستم که با او تصادف کرده است.» با شنیدن اظهارات مهرداد بلافاصله دستور بازداشت او صادر شد.
اما داستان این تصادف به سادگی دیگر تصادفها نبود. وقتی ماموران برای بررسی صحنه وقوع جرم رفتند دریافتند که قتل به خاطر تصادفی به وقوع پیوسته که کورش نقش چندانی در آن نداشته است. یک مامور راهنمایی و رانندگی و دختر جوانی که ادعا میکرد زمان وقوع حادثه با مهرداد تصادف کرده است در بازجوییها حاضر شدند و از لحظه وقوع تصادف گفتند. دختر جوان که فرناز نام داشت به ماموران گفت: «من و خواهرم در میدان تجریش در حال تردد بودیم که ناگهان با یک ۲۰۶ تصادف کردیم. این ۲۰۶ متعلق به مهرداد بود که از سمت شاگرد با من تصادف کرد و باعث شد آینه بغل ماشينم بشکند. چون نیمه شب بود نمیخواستیم پلیس را خبر کنیم. او به من پیشنهاد داد که نقدا خسارت را پرداخت کند اما چون من قیمت واقعی آینه را نمیدانستم قبول نکردم. به همین خاطر او آینه بغل سمت رانندهاش را باز کرد وبه جای آینه شکسته ماشین من وصل کرد. در همان لحظه دیدم که کورش به همراه یک مامور به سمت ما میآید. من داخل ماشین نشسته بودم و داشتم با مامور صحبت میکردم که یک دفعهای دیدم مهرداد چند بار گاز داد و دنده عقب گرفت. انگار که میخواست از جای پارک در بیاید. کورش هم که فکر میکرد او میخواهد فرار کند خودش را جلوی ماشین انداخت اما مهرداد روی پدال گاز فشار داد و رفت. به طوری که کورش از سمت شاگرد به شیشه جلو ماشین برخورد کرد و به گوشه دیگر خیابان پرت شد.» با تایید گفتههای فرناز از سوی مامور راهنمایی رانندگی که در زمان وقوع تصادف آنجا حضور داشت پرونده این قتل تشکیل شد.با استفاده از دوربینهای راهنمایی و رانندگی نصب شده در محل حادثه چگونگی وقوع این تصادف مشاهده شد. در ادامه مهرداد هم اعتراف کرد و باعث شد تا بازپرس دادسرای جنایی برای او به اتهام قتل قرار مجرمیت صادر کند که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی همتیار و ۴ قاضی مستشار برگزار شد. در ابتدای جلسه قاضی صالحی به عنوان نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست خواستار مجازات قانونی متهم شد. پس از او مادر و همسر کورش در جایگاه اولیای دم از دادگاه تقاضای قصاص کردند. پس از آن نوبت مهرداد ۲۴ ساله بود تا در جایگاه حاضر شود و به عنوان متهم از خودش دفاع کند. او پس از حضور در جایگاه با بیان اینکه قتل عمد کورش را قبول ندارد گفت: «من اصلا آن روز به کسی نزدم. مرحوم خودش را روی ماشین من پرت کرد. آن روز من با ماشین مادرم بیرون رفته بودم که تصادف کردم. نمیخواستم کسی از این ماجرا خبردار شود به همین خاطر به آن خانم گفتم که خسارت را نقدا پرداخت میکنم اما او مخالفت کرد. به همین خاطر مجبور شدم مغزی آینه بغل سمت راننده را باز کنم و به ماشین او ببندم. بعد از اینکه آینه را بستم دیدم که کورش به همراه یک مامور به سمت ما میآید. خیلی ترسیده بودم چون فکر میکردم که میخواهند ماشین مادرم را توقیف کنند. وقتی که مامور داشت با آن خانم صحبت میکرد فهمیدم که اصلا متوجه من نیست. نمیدانم آن زمان کورش دقیقا کجا بود. فقط میدانم که چون آینه بغل نداشتم تمام حواسم به بیرون بود تا یک جورهایی از پارک در بیایم و بروم. چون آینه نداشتم تمام حواسم به بغل بود تا ماشینی نیاید. آرام دنده عقب گرفتم و داشتم تازه راه میافتادم که دیدم یک چیزی افتاد روي ماشین و از سمت راننده پرت شد یک گوشه دیگر. من چون تازه راه افتاده بود ماشینم اصلا سرعت نداشت. چون ترسیده بودم فکر نمیکردم چیز خاصی باشد به همین خاطر نايستادم و به راهم ادامه دادم. تا اینکه فهمیدم کورش را بردهاند بیمارستان. آنجا بود که رفتم خودم را معرفی کردم.» در ادامه جلسه رئیس دادگاه فرناز را برای شهادت به دادگاه احضار کرد. او نیز پس از حضور در جایگاه گفتههای قبلش را تکرار و تایید کرد.
او گفت: «آن زمان مهرداد دید که کورش جلو ماشین ایستاده به همین خاطر چند بار گاز داد و نیم کلاج گرفت. بعد که راه افتاد کورش افتاد روی کاپوت ماشین و با دستش برف پاک کن را گرفت اما ماشین که شتاب گرفت او را به گوشه دیگر خیابان پرت کرد.» در پایان جلسه دادگاه هیات قضاوت پس از شنیدن اظهارات متهم و وکیل مدافع او برای صدور حکم وارد شور شدند.