جوانی که متهم است با خودرو، مردی را به قتل رسانده، در جلسه محاکمه‌اش مدعی شد مرتکب قتل عمد نشده و مقتول خودش را روی ماشین او انداخت.
به گزارش شرق، صالحی نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و گفت: متهم به نام مانی تیر سال 90 مردی به نام نیما را به قتل رسانده است. او پنج ماه بعد توسط بازپرس دادسرای جنایی تهران بازداشت شد. هرچند متهم مدعی است به عمد دست به قتل نزده اما مدارک موجود در پرونده نشان‌دهنده عمدی بودن این قتل است. بنابراین درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کرد و فرزندان نیما که در کانادا زندگی می‌کنند نیز از طریق عمه خود شکایت‌شان را مطرح کردند. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. مانی اتهام قتل عمد را نپذیرفت و گفت: من با خودروام به کسی نزدم و مقتول خودش را روی ماشین من پرت کرد. ساعت سه شب بود. من با دوستانم بودم که با خودرو دختر جوانی تصادف کردم و آیینه سمت راننده شکست. با آن دختر راننده مذاکره کردم تا خسارتش را بدهم چون قیمت آیینه را نمی‌دانست و مبلغی را که من پیشنهاد دادم، قبول نکرد، آیینه ماشین خودم را باز کردم و به خودرو او بستم. بعد از آن سوار خودرو شدیم تا به خانه برویم. یکدفعه دیدم مقتول با مامور کلانتری به سمت ماشین دختر جوان می‌آید. من او را نمی‌شناختم اما فهمیدم به علت تصادف جلو آمده‌اند. چون ماشین متعلق به مادرم بود، نمی‌خواستم پلیس آن را توقیف کند. به همین دلیل هم وقتی مامور و مقتول داشتند با دختر جوان صحبت می‌کردند، من از پارک خارج شدم تا راه بیفتم. سرعتم خیلی کم بود، یکدفعه دیدم از سمت شاگرد یک نفر روی ماشین پرید و به زمین افتاد. من هم ترسیدم و به سرعت حرکت کردم. فکر نمی‌کردم آسیبی به مقتول وارد شده باشد.
متهم ادامه داد: چند ساعت بعد به بیمارستان شهدای تجریش رفتم چون مقتول را نمی‌شناختم پرس‌وجو کردم و بالاخره متوجه شدم او فوت شده است. بعد از آن خودم را به پلیس معرفی کردم. پرونده‌ام تحت عنوان تصادف بود و قبول کردم رضایت اولیای‌دم را جلب کنم تا اینکه پنج ماه از حادثه گذشت و آن موقع مرا به دلیل شهادتی که مامور کلانتری داده بود به اتهام قتل عمد بازداشت کردند.
در این هنگام قاضی گفته‌های مامور کلانتری را خواند و گفت: این مامور گفته است تو مقتول را زیر گرفتی چون می‌خواستی فرار کنی و او مانع تو شده بود. متهم این ادعا را قبول نکرد و گفت: آن مامور به عمد چنین شهادتی را مطرح کرده البته من سندی برای اثبات این حرف ندارم. او از اینکه من از صحنه تصادف فرار کردم، عصبانی شده بود.
در این هنگام یکی از اقوام مقتول گفت: نیما، شهروند آمریکا بود و دکترا داشت و بازرگانی می‌کرد. فردی در این موقعیت اجتماعی بی‌دلیل به سمت متهم نمی‌رود. او برای حمایت از دختر جوان این کار را کرد. زمان حادثه روزهای آخرماه رجب بود و نیما که اعتقادات مذهبی قوی‌ای داشت برای عبادت به امامزاده صالح رفته و وقتی این صحنه را دیده، جلو رفته بود البته تاکید می‌کنم خودش به‌تنهایی دخالت نکرد بلکه بامامور کلانتری به سمت متهم رفت. سپس دختر جوانی که با متهم تصادف کرده بود در جایگاه حاضر شد.
این دختر گفت: در میدان تجریش بودیم که ماشین متهم به خودرو من برخورد کرد و آیینه‌ام شکست. او برای اینکه جبران خسارت کند آیینه خودش را باز و به ماشین من نصب کرد بعد هم سوار خودرو خودش شد که برود. در این هنگام مقتول با مامور کلانتری به سمتم آمدند من سوار ماشین بودم مامور از من پرسید چه شده است. داشتم ماجرا را تعریف می‌کردم. مقتول هم کنار مرد مامور ایستاده بود یکدفعه مرد راننده حرکت کرد سرعت زیادی نداشت اما دیدم مقتول خودش را روی ماشین او پرت کرد و برف‌پاک‌کن را گرفت و بعد از آن طرف به زمین افتاد و به میله‌ها برخورد کرد. متهم هم متواری شد.
در این هنگام قاضی از شاهد پرسید: اطمینان داری متهم، مقتول را به عمد نزد؟ تو قبلا گفته‌ای که او قصد داشت مانع حرکت متهم شود و حالا می‌گویی مقتول خودش را پرت کرد. زن جوان گفت: گفته‌های قبلی‌ام کاملا درست است. مقتول قصد داشت مانع حرکت متهم شود. متهم چندبار درجا گاز داد. مقتول موقع حرکت او، خودش را روی خودرو انداخت تا مانع از رفتن او شود. مقتول فکر می‌کرد مرد راننده قصد فرار دارد و فکر می‌کرد او مزاحم من شده است.
در ادامه متهم یک‌بار دیگر در جایگاه حاضر شد و گفت: من درجا گاز ندادم فقط می‌خواستم از پارک خارج شوم و بروم. اصلا هم مقتول را ندیدم. او خودش را روی ماشین من پرت کرد. من به دلیل شهادتی که مرد مامور داده است حالا اینجا هستم.
در این هنگام نماینده دادستان تهران در مورد استدلال دادسرا برای صدور قرار مجرمیت گفت: بازپرس پرونده اعلام کرده از آنجایی که متهم چندبار عقب و جلو کرده و درجا گاز داده بنابراین متوجه مقتول شده و قتل عمد انجام داده است.
بنا بر این گزارش هیات قضات بعد از شنیدن اظهارات طرفین پرونده ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رای وارد شور شدند.
ایشان که دکترا داشته! به فرض که راننده فرار می کرد، الان به راحتی از روی شماره پلاک همه مشخصات صاحب خودرو به سرعت معلوم می شود چرا کسی باید با زور بخواهد ماشین را نگه دارد!!!