در شرایطی که برنامه خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان از سوی دولت آمریکا در حال پیگیری است، اوباما و جان کری فرد جدیدی را به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در افغانستان و پاکستان منصوب کردهاند؛ فردی که سوابق وی حاکی از تمایل شدید به جلب همکاری و همراهی ایران برای برقراری ثبات در افغانستان است.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «آسیا تایمز» با اشاره به معرفی فردی جدید برای نمایندگی ویژه آمریکا در افغانستان و پاکستان، این موضوع را کاملاً با رویکرد دولت آمریکا در این موضوع نسبت به ایران مرتبط دانسته و مینویسد: هنگامی که اوباما و جان کری، «جیمز دابینز» را برای این سمت معرفی کردهاند، بیگمان گزارش سال ۲۰۰۷ وی با نام «مذاکره با ایران» را نیز مدنظر داشتهاند.
دابینز یک دیپلمات باسابقه آمریکایی است که از نزدیک شاهد سقوط دولت طالبان در افغانستان بوده و در کنفرانس «بن» در سال ۲۰۰۱ ـ که در جریان آن، حامد کرزای به عنوان رئیس دولت موقت افغانستان برگزیده شد ـ نمایندگی آمریکا را بر عهده داشت. وی همچنین فردی بود که پس از دو دهه، سفارت ایالات متحده را در افغانستان بازگشایی کرد.
با این حال، برخی منتقدان در آمریکا، انتخاب دابینز را در اوضاع کنونی به عنوان نماینده ویژه آمریکا، با سیاستهای کلی دولت اوباما بیتناسب میدانند؛ به ویژه در شرایطی که آمریکا، جنگ در افغانستان را پایان یافته دانسته و خروج نیروهای خود از این کشور را آغاز کرده است.
این منتقدان اشاره میکنند که دابینز، به شدت با تصمیم اوباما برای کاهش نیروها در افغانستان مخالف بوده و ضمن حمایت از دیدگاه ژنرال «دیوید پترائوس»، بر ضرورت حفظ نیروهای عملیاتی ضدتروریسم و خرابکاری در افغانستان تأکید کرده است.
از سوی دیگر، دابینز از طرفداران پر و پا قرص فرایند «ملت سازی» در افغانستان بوده است؛ طرحی که به هیچ وجه مورد توجه اوباما نیست و بر این باور است این امر اصولاً ربطی به ایالات متحده پیدا نمیکند. به این ترتیب، منتقدان استدلال میکنند که دابینز کاملاً در راستای مخالف سیاستهای کلی دولت اوباما در قبال افغانستان است.
اما سابقه دابینز به عنوان یک استراتژیست جنگ، موضوع دیگری است که مورد اشاره منتقدان قرار میگیرد.
آسیا تایمز بر این باور است، سرشت ماجرا اساساً به گونه دیگری است و تجربه و تخصص واقعی دابینز، در جایی به جز میدان جنگ رقم خورده است.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز همین موضوع را مدنظر داشته است. وی در جریان اعلام انتصاب دابینز گفت: «او دارای روابطی عمیق و پایدار در منطقه است... جیم به تلاشهای دیپلماتیک برای رساندن درگیری به فرجامی صلح آمیز ادامه خواهد داد و فعالانه با دولتهای منطقه و جامعه جهانی در ارتباط خواهد بود».
اما کری اشاره نکرد که دابینز با کدام دولتهای منطقه «روابطی عمیق و پایدار» دارد. اینجاست که گزارش سال ۲۰۰۷ وی که برای کنگره تهیه شده بود، اهمیت پیدا میکند. در این گزارش، وی به تفصیل بیان کرده بود که چطور به منظور انجام فرایند گذار در سال ۲۰۰۱ با دیپلماتهای ایرانی همکاری کرده و از آن مهمتر، چگونه تهران مشغول همکاری با ایالات متحده بوده است.
در بخشی از این گزارش آمده بود: «موفقیت سریع آمریکا در برانداختن طالبان و جایگزینی آن با یک جانشین تثبیت شده و میانهرو، به شدت وابسته به حمایتی بود که تلاشهای نظامی و دیپلماتیک آمریکا از همه همسایگان، به ویژه ایران دریافت کرد».
دابینز به موارد ویژهای از کمکهای ایرانیها در بن اشاره میکند که به گفته وی، بدون این کمکها ممکن بود هیچ گاه دولت کرزای شکل نگیرد؛ اما اندکی پس از آن، دولت جورج بوش تصمیم گرفت به جای ادامه روندی که در بن شکل گرفته بود، ایران را در «محور شرارت» قرار دهد.
با این حال، دابینز میگوید حتی دو ماه پس از اعلام محور شرارت از سوی جورج بوش نیز، ایرانیها در کنفرانس ژنو با پیشنهاد جدیدی برای همکاری به سراغ وی آمدند. وی میگوید این بار، بحث بر سر همکاری ایران در آموزش ارتش ملی افغانستان، تحت سرپرستی آمریکا بود.
اما وی اشاره میکند، هرچند چنین کاری میتوانست به مثابه دورهای جدید در روابط ایران و آمریکا باشد، دیدگاههای او در این زمینه در واشنگتن خریداری نیافت و دولتمردان آمریکایی به چنین همکاری تن ندادند.
آسیا تایمز با اشاره به این موارد استدلال میکند که ورود دابینز به تیم اوباما، بیانگر راهی است که در آینده، اوضاع در آن جهت حرکت خواهد کرد؛ راهی که ناظر بر «امکان ناپذیری یکپارچه کردن جوامع از هم گسیخته، بدون همکاری دولتهای همجوار» است.
دابینز گزارش سال ۲۰۰۷ خود را با این جمله به پایان رسانده بود: «زمان آن رسیده که بدون پیش شرط و به شکلی جامع، با ایران گفتوگو کنیم».
به هر حال، آسیا تایمز بر این باور است، هرچند دیدگاههای دابینز در دولت جورج بوش با اقبالی روبهرو نشد، این بار ماجرا میتواند به کلی متفاوت باشد، به ویژه با توجه به اینکه دیپلماتهای ایرانی نیز وی را فردی واقعگرا میدانند. از دیدگاه این سایت تحلیلی، همکاری با ایران، میتواند به طور کامل به نفع راهبرد آمریکا در افغانستان باشد و از سوی دیگر، ایران نیز ضمن این که از ثبات افغانستان سود میبرد، دارای نفوذی چشمگیری در این کشور است.