مردي كه متهم است بعد از قتل همسرش مرد ديگري را هم به قتل رسانده، براي تعيين سلامت روانياش به پزشكي قانوني معرفي شد.
به گزارش جوان، ساعت ۱۶ و ۳۵ دقيقه روز پنجشنبه ۲۶ ارديبهشت ماه ساكنان ساختمان سهطبقه مسكوني در حوالي خيابان خوش جنوبي بعد از شنيدن صدايي هولناك از داخل حياط، سراسيمه از خانههايشان بيرون آمدند. آنها بعد از ديدن جسد زن ۳۹ساله همسايه كه پري نام داشت، پليس و امدادگران اورژانس را با خبر كردند.
بررسيهاي اوليه پليس بعد از ورود به خانه مقتول در طبقه سوم نشان داد، زن جوان در حالي كه روي چهارپايه مشغول باز كردن پردههاي خانه بوده، از پنجره به داخل حياط سقوط كرده و جان باخته است. شوهر مقتول كه لحظاتي بعد از حادثه خودش را به محل رساند به مأموران گفت: من بيرون از خانه بودم كه همسايهها مرا از حادثه باخبر كردند. وي ادامه داد: همسرم قرار بود امروز پردهها را براي شستوشو باز كند كه حادثه اتفاق افتاده است. يكي از همسايهها گفت: من لحظاتي قبل از حادثه داخل حياط بودم و ديدم كه پري روي چهارپايه ايستاده و مشغول بازكردن پردههاست. بعد هم به داخل خانهمان رفتم تا اينكه با صداي افتادن او سراسيمه خودم را به حياط رساندم.
جسد زن جوان سپس به دستور قاضي سپيدنامه، بازپرس ويژه قتل تهران براي تعيين علت مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد.
در حالي كه بررسيهاي پليس درباره حادثه ادامه داشت، صبح روز جمعه مأموران پليس تهران از قتل مرد جواني در ساختمان اسكان افراد بيسرپناه در حوالي بزرگراه شهيد دوران با خبر شدند. طناب قرمز رنگي به دور گردن مقتول پيچيده شده بود و آثار چند جراحت هم در بدن وي ديده ميشد. بعد از آن بازپرس ويژه قتل به همراه مأموران پليس آگاهي در محل حاضر شدند. آنها متوجه شدند مقتول ۳۸ساله مراد نام داشت و نگهبان ساختمان بود. مردي كه پليس را از ماجرا با خبر كرده بود، در اولين تحقيقات گفت: قبلاً كارگران و افراد بيسرپناه زيادي كه محلي براي خواب نداشتند به اينجا ميآمدند. قرار بود خوابگاه شبانه به محل ديگري منتقل شود به خاطر همين مراد در اينجا نگهباني ميداد. من از دوستان نزديك او بودم و شبها براي خوابيدن به اينجا ميآمدم.
ديشب تا نيمه شب با مراد حرف زديم. او به من گفت عصر پنجشنبه زن جواني كه از بستگان اوست از پنجره خانهاش سقوط كرده و مرده است. مقتول گفت كه شوهر زن جوان قرار است امشب پيش او بيايد. من هم به خاطر اينكه مزاحم آنها نباشم، از آنجا رفتم اما وقتي امروز صبح به داخل ساختمان آمدم، با جسد او روبهرو شدم و به پليس خبر دادم.
تحقيقات تيم جنايي نشان داد معماي قتل مرد نگهبان با سقوط زن جوان از طبقه سوم خانهاش بيارتباط نيست، بنابراين به دستور بازپرس، صمد به عنوان اولين مظنون بازداشت شد.
او در اولين بازجوييها جرم خود را انكار كرد اما در بازجوييهاي فني به قتل همسر و دوست قديمياش اعتراف كرد. وي گفت: من و مراد با هم دوست بوديم تا اينكه يك سال قبل تصميم گرفتم ازدواج كنم. مقتول پري را براي ازدواج به من معرفي كرد. به خاطر اينكه به او اعتماد داشتم با پري ازدواج كردم اما مدتي بعد متوجه شدم همسرم قبل از ازدواج با مراد ارتباط داشته است. هميشه به فكر انتقام بودم تا اينكه روز حادثه همسرم گفت قصد دارد پردهها را براي شستوشو باز كند.
او چادرش را به كمرش بست و بالاي چهار پايه فلزي رفت و پردههاي اتاق خواب را باز كرد. شيطان مرا وسوسه كرد تا از همسرم انتقام بگيرم. وقتي چهارپايه را به اتاق پذيرايي آورد و بالاي آن قرار گرفت، پنجره باز بود. من هم او را به داخل حياط هل دادم. پري فريادي كشيد و به داخل حياط سقوط كرد و جان باخت. به سرعت از خانه خارج شدم به طوريكه همسايهها مرا نديدند. ساعتي بعد با ماشينم به خانه برگشتم. مأموران پليس مشغول تحقيقات بودند و من براي فريب آنها، ادعا كردم كه زمان حادثه در خانه نبودم. وي ادامه داد: بعد از حادثه به مراد تلفن زدم و گفتم كه پري از پنجره به داخل حياط سقوط كرده و جان باخته است. مراد به من دلداري داد و گفت كه شب پيش او بروم. نيمههاي شب چاقويي برداشتم و پيش مراد رفتم. ما فقط به هم نگاه ميكرديم.
نگاهش مشكوك بود تا اينكه ساعتي بعد خوابيد. وقتي متوجه شدم كاملاً خواب است، آجري را كه روي شوفاژ بود، برداشتم و محكم به سرش كوبيدم. مراد فريادي زد و از خواب پريد. بعد هم با چاقو چند ضربه به شكم و گردنش زدم اما او زنده بود تا اينكه طناب پلاستيكي قرمز رنگي را به دور گردنش انداختم و خفهاش كردم. بعد از قتل به خانهام برگشتم و خوابيدم. در پايان متهم به دستور قاضي سپيدنامه براي مشخص شدن سلامت روحي و روانياش به پزشكي قانوني منتقل شد. تحقيقات از متهم ادامه دارد.