مستند محسن رضایی با ادبیات جدی به نقد شرایط موجود به ویژه نقد شرایط اقتصادی کشور پرداخت و در نخستین ثانیههای نخست این فیلم تأکید کرد: «به خاطر بیکاری و ذلتی که مردم ایران در این هشت سال کشیدند، نباید عدهای از این دولت محاکمه شوند؟» و این تنها نقد جدی مطرح در این مستند نیست. او با پهندستانِ گشادهرو سرِ زمین کشاورزی میرود و با زحمتکشترین قشرهای مردم همصدا میشود؛ با مردمی که دشواری شرایط زندگی، برخیشان را به خودکشی واداشته و در این فیلم برخی از مردم به این موضوع اذعان دارند. همین جاست و برای همین قشر است که رضایی از احساس خطر خود میگوید و تأکید میکند: «ثروت این است که یک زارع ما، آنقدر برداشت و درآمدش بالا باشد که تازه دولت هم برود پیش زارع ما و تقاضای کمک کند». رضایی از اقوام و لزوم مشارکت حداکثری همه اقوام ایرانی سخن میگوید، با دانشجویان غذا میخورد و از آزادی و معیشت دانشجو سخن به میان میآورد، درباره سبک زندگی ایرانی و معماری و هنر و فرهنگ اصیل ایرانی و از گیوههای قدیمی و کرمانشاهی سخن میگوید، از عدم جوگیری و منطقگرایی دفاع میکند، به نقد جدی شورای انقلاب فرهنگی میپردازد و به مادر شهیدی ادای احترام میکند که میگوید: «چشم مایی». این مستند را در تابناک میبینید.