این روزها مهران مدیری، بازیگر و کارگردان تلویزیون و سینمای کشورمان، مجموعه جدید طنزش را در مرحله پیشتولید با مضمونی پیرامون نقد ماهوارهها با ادبیات طنز پیش میبرد تا با اثری تازه به شبکه خانگی عرضه نماید؛ اما آیا این مجموعه تازه کیفیت لازم برای احیای مدیری را دارد یا این مجموعه تازه، کاری انتحاری در سوابق حرفهایاش ثبت خواهد شد؟
به گزارش «تابناک»، زمان طولانی از آغاز عرضه مجموعه «قهوه تلخ» به شبکه توزیع خانگی نگذشته بود که یک رویداد منجر به وارد آمدن شوکی به عوامل این مجموعه شد. در دی ماه ۱۳۸۹فیلمی از مهران مدیری در حال تقلید برنامههای ماهوارهای در فضای وب منتشر شد و آنچنان جذاب بود که به سرعت بر لوح فشرده پیادهسازی و از طریق اینترنت و دست فروشان به پرفروشترین فیلمهای آن دوره مبدل شد.
این مجموعه آکنده از شوخیهای منحصر به فرد درباره برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان بود که البته بیشتر شبکههای ضعیف لس آنجلسی را دستمایه طنز قرار داده بود تا این که سراغ شبکههای نظیر بیبیسی فارسی و صدای آمریکا برود و در واقع سوژههایی که بالقوه جنبه طنزهای سنگینی داشتند، در این مجموعه گنجانده شده بودند.
به این مجموعه اما یک نقد اساسی وارد بود و آن هم ادبیات عجیب و همراه با الفاظ خارج از عرف، استفاده مستقیم از موسیقیهای برخی خوانندگان لس آنجلسی نظیر آندرانیک مددیان و حرکات موزون بنفشه خواه بود که برای طبیعی نشان دادن دیالوگها و موقعیتهای طراحی شده مورد استفاده قرار گرفته بود و شاید همین باعث شده بود این مجموعه بیش از اندازه به واقعیت نزدیک شود و امکان نمایش رسمیاش از تلویزیون به دشواری بگراید.
همگان مانده بودند که این مجموعه چه هنگامی یا چگونه ضبط شده که هیچ گاه خبری از پیش تولید و تولیدش رسانهای نشده و قرار بوده چگونه منتشر شود و حال توسط چه گروهی انتشار یافته است؟
در آغاز همکاران مدیری ترجیح دادند، یکپارچه سکوت کنند و درباره این مجموعه واکنشی نشان ندهند؛ اما فشار افکارعمومی برای دریافت اطلاعاتی درباره این مجموعه، باعث شد تا نویسندگان مجموعهای که حالا به «بمب خنده» شهرت یافته بود، واکنش نشان دهند.
با این حال توضیحات خشایار الوند درباره «بمب خنده» اثری نداشت تا این که سرانجام مهران مدیری درباره این مجموعه بیانیه صادر کند و گفت: «اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷ یعنی حدوداً یک ماه پس از پخش سریال «مرد هزارچهره» طراحی چند سیدی برای تولید در شبکه نمایش خانگی را شروع کردم که یکی از آنها موضوع ماهواره بود. معلوم نیست چگونه این سی دی به بیرون راه پیدا کرده، به شبکه قاچاق رسیده و با این سرعت توانستهاند برای آن جلد بسازند، اسم بگذارند و حتی امضای من در «قهوه تلخ» را پشت آن چاپ کنند. این موضوع به شدت در حال پیگیری است که به زودی توسط مطبوعات به اطلاع شما خواهد رسید».
گفتههای الوند نیز مضاعف بر این بیانیه گشت و حتی گفته شد این مجموعه تدوین نهایی نداشته و یکسری آیتمها کنار هم چیده شده و وارد بازار شده و اگر جز این بود، مدیری برای ارائه این مجموعه به بازار، سانسورش میکرد. با این حال شواهد حکایت از آن داشت که تدوین اعمال شده تقریباً نهایی بوده و فیلم حداکثر یک تیتراژ و چند صدای بوق در نسخه مدنظر الوند نداشته است! جالب این که پیگیریهایی که مدیری از آن سخن به میان آورده بود، نیز هیچگاه به نتیجه نرسید و اعلام نشد چه شخص یا نهادی مجموعه را منتشر کرده است!
حال با گذشت نزدیک به دو سال و نیم از انتشار «بمب خنده» و پس از تجربه نسبتاً موفق و بیفرجام «قهوه تلخ» و تجربه نه چندان موفق و بافرجام «ویلای من»، مدیری درصدد برآمده تا سومین مجموعه طنزش را برای شبکه خانگی با نام «شوخی کردم...» بسازد و این مجموعه که ظاهراً در مرحله نگارش و پیش تولید است، قرار است در پاییز به دست مخاطبان برسد؛ مجموعهای که به واسطه ماهیتش، احتمالاً با محدودیتهای بسیار کمتری در مسیر عرضه روبهرو و دست سازندگانش به مراتب بیشتر باز گذاشته میشود.
هرچند گروه نویسندگان این سریال متشکل از خشایار الوند، امیرمهدی ژوله، حمید برزگر ترکیبی نزدیک به «بمب خنده» را یادآوری میکند، این که در هشتاد بخش نود دقیقهای صرفاً به شکل آیتمهای نمایشی در راستای شوخی با مسائل روز اجتماعی پرداخته شود، احتمالاً جواب نخواهد داد و گمان میرود، این مجموعه دارای خط داستانی مشخصی نیز باشد و این آیتمها روی یک خط داستانی سوار شده باشد که البته این موضوع گمانه زنی است و تا نگارش نهایی متن قابل ارزیابی نیست.
مدیری در تولید مجموعه تازهاش راههای متفاوتی را میتواند در پیش بگیرد. روش نخست این که مجموعهای شبیه «ویلای من» را راهی بازار کند که از سطح طنز متوسطی برخوردار باشد و شوخیهای صورت پذیرفته نیز در یک سطح نگه داشته شود و رویه دوم این که مجموعهای نزدیک به «خنده بازار» را راهی شبکه خانگی کند که طبیعتاً حتی سانسور شدهاش نیز جزو قویترین کمدیهای مدیری - صرفاَ به لحاظ ساختاری - قرار خواهد گرفت اما ماجرا به همین سادگی نیز نیست.
پس از انتشار «بمب خنده» حجم حملاتی که به مدیری در شبکههای اجتماعی از سوی گروهی که علاقه خاصی به این شبکههای لس آنجلسی دارند، وارد آمد، غیرقابل تصور بود اما در پایان برنده بازی مدیری بود و بخش اعظم افکارعمومی نسبت به این کمدی واکنش خشمگینانهای نداشتند و با خنده به کاراکترهایش، از کنار این کمدی گذشتند. با این حال، مشخص نیست اگر قرار باشد هشتاد بخش نود دقیقهای با این محتوا ساخته شود و علاوه بر ماهواره با بسیاری از اشخاص داخلی نیز شوخی شود، واکنشها همین گونه منطقی باشد.
مدیری رویکردی را در مجموعه جدیدش در پیش گرفته که به نوعی میتواند ظرفیت انتحاری داشته باشد و جامعه غیرقابل پیش بینی ایرانی را با موجی علیه این کمدین توانمند ایرانی همراه سازد و آسیب جدی به مدیری وارد آید اما در عین حال محتمل است که اتفاقی خلاف این رویه نیز رخ دهد و مجموعه طنز تازه مهران مدیری آنچنان قوی و متفاوت باشد که منجر به احیای او و همکاران همیشگیاش شود. «شوخی کردم...» شمشیر دو لبهای برای مدیری است که باید دید به سرنوشت کدام یک از مجموعههای اخیرش مبدل خواهد شد.
بخشهایی از مجموعه «بمب خنده» را که نزدیکترین مجموعه به کمدی تازه مدیری است در ادامه میبینید.