اهمیت بررسی سرانه مطالعه در کشورها به رشد فرهنگی آنها و به طور گستردهتر به توسعه انسانی در هر کشور مربوط میشود و هنوز ما نتوانستیم آمار قابل قبولی در زمینه سرانه مطالعه داشته باشیم.
به گزارش فارس، ایرانیان چند ساعت در روز مطالعه میکنند؟ شاید بهتر است بگوییم ایرانیان چند ساعت در هفته مطالعه میکنند؟ اوضاع مطالعه در ایران نسبت به سایر کشورها در چه شرایطی قرار دارد؟ فرهنگ کتاب و کتابخوانی تا چه در میان خانوادههای ایران جای دارد؟ کاهش تیراژ کتابها تنها به دلیل تنوع در تعداد عناوین کتابها است یا به روح جامع بر میگردد؟ اگر نگاهی هرچند گذرا به کتابهای قدیمی کنیم میبینیم که تیراژ کتابها با آنچه در حال حاضر وجود دارد، هیچ نسبتی ندارد. شمارگان کتابها حتی به 500 جلد رسیدهاند، بسیار تعجب آور است.
اعداد و ارقام گوناگونی از سوی مسئولان مختلف و اهالی فرهنگ و ادب به عنوان سرانه مطالعه در ایران اعلام میشوند. آمار متناقضی که قابلیت مقایسه با یکدیگر ندارند و این ماجراهای تفاوتهای آماری سرانه مطالعه در ایران و اختلافنظرها تمامی ندارد و دیگر بویی کهنگی به خود گرفته است.
* آمار از 2 دقیقه مطالعه در شبانهروز تا 75 دقیقه! در سال 87 علی اکبر اشعری رئیس کتابخانه ملی ایران، سرانه مطالعه برای هر نفر را دو دقیقه در شبانهروز اعلام کرد که با افزودن کتابهای درسی برای برخی از افراد در شبانهروز به حدود 6 دقیقه میرسد، اما همان زمان محمد سالاری مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی گفته بود آمار قدیمی 2 دقیقه در روز که همه جا گفته میشود و به آن استناد میکنند، سیاهنمایی است و آمار واقعی 120 دقیقه است!
سال 81 هم مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرده و اعلام کردند سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است. در بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانهای منتشر کرد. اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان اعلام کرد: 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه میکنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده است. کارشناسان سازمان، میگویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه میکنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه میکنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه میکنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب میخوانند.
ارائه آمار متناقض ادامه پیدا کردند تا اینکه منصور واعظی دبیر شورای فرهنگ عمومی در سال 88 سرانه مطالعه در ایران را 18 دقیقه اعلام کرد و در آخرین اظهار نظر خود سرانه مطالعه در ایران را 79 دقیقه در روز اعلام کرد.
*حساب سرانگشتی جالب رضا امیرخانی برای سرانه مطالعه این سخنان با واکنشهای اهالی قلم و فکر روبهرو شد، تا جایی که رضا امیرخانی در مراسم اختتامیه جشنواره کتابخوانی مجازی با یک حساب جالب گفت: اگر هر ایرانی در سال 100 کتاب بخواند، با در نظر گرفتن 50 میلیون نفر جمعیت باسواد و تحصیلکرده و تعداد عناوین کتاب که سالانه 50 هزار عنوان کتاب است، تیراژ متوسط عدد بسیار بالایی، حدود 100 هزار نسخه میشود، در حالی که تیراژ متوسط ما تقریبا نزدیک به 3000 نسخه است. آن 97 هزار تا را از کجا داریم در میآوریم؟ گفتهاند مثلا روزنامهخوانی، متون مذهبی، خواندن زیرنویس تلویزیون و چیزهایی مثل این.
او سپس تشریح کرد: اگر هر ایرانی در روز به طور متوسط 70 دقیقه کتاب بخواند، با مراجعه به آمارهایی که راجع به کتابخوانی داریم، درمی یابیم که کسی که 70 دقیقه در روز کتاب میخواند، آدم پُرخوانی است، آدم پُرخوان قطعا آدم تندخوانی است. آدم تندخوان در 70 دقیقه احتمالا میتواند روزی 100 صفحه کتاب بخواند و در طول سال که 365 روز است، 36 هزار و 500 کلمه کتاب میخواند. اگر تعداد متوسط صفحات کتاب را طبق آمار خانه کتاب 250 صفحه یا برای اینکه رُند شود، 365 صفحه فرض کنیم؛ یعنی طبق این آمار، هر ایرانی سالانه 100 کتاب میخواند.
از سوی دیگر مصطفی رحماندوست در نشست رونمایی از مجموعه آثار لئو لیونی گفت: وزارت ارشاد در این سالها چنان آماری از سرانه مطالعه داده است که وقتی آن را با دیگر کشورهای دنیا مقایسه میکنیم، انگار ما از همه کشورهای جهان بالاتریم، اما من به صراحت میگویم این آمار دروغ است. هیچ مکان رسمی در ایران وجود ندارد تا بتوانیم بفهمیم سطح مطالعه در کشور چقدر است، اما من حس میکنم این سطح بسیار پایین است.
*واعظی برنتابید اینجا بود که واعظی این صحبتها را برنتابید و گفت: فردی اعلام کرده بود که سرانه مطالعه غلط است، البته کسی که اعلام کرده بود عنوان نکرده بود که سرانه چه میزان است! اعلام کردیم طی سنجش سال 1391 میزان سرانه مطالعه 75 دقیقه است، اما این فرد مدعی شده بود که این میزان دروغ است، من انتظار دارم فردی که چنین ادعایی میکند ابتدا راست این دروغ را آشکار کند، فردی که اطلاع و وقوفی درباره این مسئله ندارد نباید چنین سخنی را مطرح کند.
وی بیان کرد: فردی که مثلا در حوزه داستان فعالیت میکند ممکن است اطلاعی از آمار و سنجش فرهنگی و مطالعه نداشته باشد، چرا که این موضوع دانش و علم است، نظام آکادمی و دانشگاهی ما به برخی از افراد دکترای آمار داده تا این موارد را با استفاده از دانش خود ارائه کنند تا مستند باشد ولی مشاهده چنین انتقادهایی ناشی از جهل است!
این در حالیست که میتوان مدعی شد امروزه مردم صرفاً برحسب ضرورت کتاب مطالعه میکنند و کمتر کسی هست که برای رشد و تعالی و گسترش بینش و تفکر کتاب بخرد. این دوری از کتاب و کتابخوانی نه تنها در بطن جامعه و در میان عموم مردم بلکه در میان اخص مردم و دانشجویان، اساتید و ... هم مشاهده می شود. اگر زمانی بود که دانشجویان در اوقات فراغت و همنشینیهای با دوستانشان درباره کتاب و نویسندگان صحبت میکردند، در حال حاضر ترجیح میدهند اوقات خود را در کافی شاپها و با تفریحات دیگر پر کنند. راحتتر بگوییم که اگر زمانی بود که دانشجویان حداقل برای شبهای امتحان کتابهای درسی میخواندند، امروزه به جزوههای از هم گسیخته خود اکتفا میکنند.
براساس تحقیقات به عمل آمده کشورهای جهان سوم کمترین سرانه مطالعه را به خود اختصاص میدهند در این کشورها بیشتر افراد مطالعه نمیکنند و استفاده و ترویج محصولات فرهنگی نهادینه نشده است. یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در این کشورها بیتوجهی مسئولان فرهنگی است. اختلاف فرهنگی در مورد محصولاتی که هم به عنوان کالای تجاری و هم به عنوان محصول فرهنگی محسوب میشود؛ وجود دارد.