با افزایش سرسامآور و توقفناپذیر بهای کتب، شاهد افزایش برخی رویدادها در حوزه نشر هستیم که ناشران نیز از بیان عمومیاش خودداری میکنند، ولی به سرعت در حال توسعه است و نشانههای روشن و انکارناپذیری از روزهای سخت حوزه نشر محسوب میشود؛ پدیدههایی که از افزایش نسخههای قاچاق الکترونیک و نخسههای قاچاق آغاز میشود و به عجیبترین و تکاندهندهترین آنها ـ که رشد شدید «کتاب دزدی» است ـ میرسد.
به گزارش «تابناک»، وضعیت بازار کتاب هر روز نگران کنندهتر از روز پیش میشود و عوارض بیتدبیریهایی که در چند سال اخیر برای این حوزه تدبیر تلقی شد، بیش از پیش نمود عینی مییابد. مهمترین خطایی که در حوزه نشر صورت پذیرفت، حذف یارانه کاغذ و وعده پرداخت نقدی این یارانه بود که این یارانه نقدی نیز به بسیاری از ناشران تعلق نگرفت و بسیاری دیگر نیز مبلغ اندکی از این یارانه را دریافت کردند و بخش وسیعی از نشرها، یک ریال از این یارانه نقدی دریافت نکردند.
اینچنین بود که با افزایش بهای ارز و حذف ارز مرجع از بخش چشمگیری از کاغذ وارداتی به همراه افزایش قیمت جوهر و همه ابزارآلات لیتوگرافیها و چاپ، در کنار افزایش هزینههای معمول تألیف کتب نظیر دستمزد محققان و مولفان و...، چاپ کتاب را بسیار دشوار ساخت، به گونهای که تیراژ کتب برخی چهرههای مطرح از پانصد جلد فزونی نمییابد و این تیراژ در کشوری با جمعیت هفتاد و هفت میلیون نفری، یک رخداد تکان دهنده است.
اما تکاندهندهتر از این، رویداد دیگری در حال وقوع است و آن هم، نوع مواجهه برخی نیازمندان به کتب است؛ اشخاصی که طبیعتاً سارق حرفهای نیستند که اگر بودند ریسک سرقت را برای یک کتاب حداکثر چندده هزار تومانی به جان نمیخریدند؛ اما چون برای نیازهای علمیشان، دسترسی به منابع روز ندارند و کتابخانههای بزرگ نیز بیشتر در حال افزایش مخازنشان با کتب روز نیستند و از بسیاری از کتب مهم نیز بیش از یک یا دو جلد بیشتر ندارند، عملاً مجبور به خرید کتب میشوند.
در چنین شرایطی تکلیف دانشجویی که به او برای تحقیق چندین منبع معرفی شده و منابع نیز قیمت گزافی دارند، چیست؟ اگر چندین بار قرض کفاف نداد و پس از تلمبار شدن این قرضها، دیگر راهی برای تأمین هزینههای منابع درسی و تحقیقی نبود، یک دانشجوی دکترا باید از کجا کتبی را که برخیشان نیز اساساً وارداتی و به زبان انگلیسی هستند و قیمتشان سر به فلک میزند، تهیه کنند؟
در چنین فضایی آیا عملاً یک دانشجو در تنگنا قرار نمیگیرد و برای گذشتن از این بحران، متحمل پدیدههایی شبیه قرض گرفتن کتاب از کتاب فروشیها بدون اجازه از کتاب فروشی نمیشود؟!
البته این دشواریها، تنها متوجه گروههای آسیب پذیر دانشجو به لحاظ مالی نیست و شاید برخی محققان جوان دارای بنیه مالی نیز در چنین فضایی گرفتار شوند، ولی به هر حال بسیار بعید است که سارق حرفهای در پی سرقت کتابهای چندهزار تومانی از کتاب فروشیهایی برآید که قالباً یا به گیت مجهز شدهاند و یا در حال نصب گیت برای کاهش سرقتهایشان هستند.
گفتوگوی خبرنگار «تابناک» با چند کتاب فروشی در نقاط شمالی و مرکزی تهران، حکایت از افزایش این سرقتها در یک سال اخیر داشت که با منحنی افزایش قیمت کتب با شیب تند، همخوانی منطقی دارد.
کتاب فروشیها اما در این زمینه ترجیح میدادند، نامشان در حکم قربانیان «کتاب دزدی» مطرح نشود، ولی در برابر این پرسش که اگر با چنین رویدادی روبهرو شوند، چه واکنشی نشان میدهند، تأکید داشتند، ترجیح میدهند با ارشاد، از ماجرا عبور کنند، مگر آن که احتمال دهند با یک سارق حرفهای طرف باشند... یکی از کتابفروشهای میانسال نیز تأکید کرد در صورت مواجهه با چنین اتفاقی، کتاب را به شخص نیازمند خواهد بخشید و از کنار ماجرا به سادگی میگذرد.
این واکنشها که از جنس محیط فرهنگی حوزه کتاب است، طبیعتاً راهکار منطقی برای کاهش این پدیده نیست و چنین گمان میرود که وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم باید یکی از اولویتهایش را بازنگری در حوزه نشر و به ویژه نشر کتب بگذارد تا وضعیت این حوزه از شرایط چند سال اخیر، عبور کند.
در این زمینه، پرداخت یارانه نقدی به مصرف کننده در عوض حمایت از تولیدکننده، اگر با همین مکانیسم چند سال اخیر باشد، اتفاقی رخ نخواهد داد و وضع بهتر نخواهد شد و تنها رانت پرداخت یارانه به عدهای را در پی خواهد داشت. با این اوصاف، اگر امکان تزریق وسیع یارانه نقدی به سبد خانوار برای خرید کتاب نیست، میتوان همان مکانیزم پیشین را در دستور کار قرار داد و حداقل یارانه غیرنقدی را بر کاغذ و ابزارآلات نشر لحاظ کرد تا قیمت کتاب کاهش یابد، چرا که اساساً با این شرایط، کتاب خوانی در حال مبدل شدن به اتفاقی گرانبها حتی برای طبقه متوسط رو به بالاست. «تابناک»، در آینده نزدیک در گزارشی میدان به بررسی وضعیت بازار کتاب خواهد پرداخت.