به گزارش تابناک، اظهار نظری که ولی الله سیف اخیرا پیرامون روند کاهشی نرخ ارز در بازار و اقتصاد ایران کرد، به مزاج بسیاری خوش نیامد. کاهش اساسی که در نرخ ارز اتفاق افتاد بسیاری را بر آن داشته بود که به زودی نرخ ارز در اقتصاد ایران به 2500 یا حتی کمتر از آن خواهد رسید. اما ولی الله سیف به یکباره با یک اظهار نظر گویا در آخرین لحظه طناب دلار در حال سقوط را گرفت.
سیف به صراحت اعلام کرد که کاهش نرخ ارز در بازار بیش از این منطقی نیست و نرخ ارز به کف قیمتی خود رسیده است.
تنها همین یک جمله کافی بود که بسیاری از رسانه ها و خبرگزاری ها به شدت به سیف حمله کنند و اظهارات وی را بر این مبنا به تفسیر بگذارند که وی خواهان افزایش نرخ ارز در بازار است.
در همین راستا بود که باز تئوریهایی (!) که پیش از این نیز در خصوص افزایش نرخ ارز در دولت قبل شاهد آن بودیم مجددا زنده شد و برخی نظریه پردازان حوزه ارزی در رسانه ها (!) شروع به انتشار تحلیلهایی مبنی بر سود دولت از بالا بودن نرخ ارز و مانند آن کردند.
ما حصل این همه و اظهار نظر سیف آن بود که در نهایت نرخ دلار از روند نزولی خود منحرف شدو در محدوده ای که بیش از 3 ماه گذشته در آن قرار داشت رسید. هنوز انگشت اتهام برخی رسانه ها همچنان رو به سوی سیف است که چرا نگذاشت دلار بیش از این سقوط کند.
اما ولی الله سیف بر چه مبنایی اقدام به بیان یک چنین اظهار نظری آن هم در شرایطی که بازار در آستانه سفر روحانی به نیویورک در حال نشان دادن واکنش مثبت بود، کرد؟
داستان اظهار نظر سیف، داستان پیچیده ای نیست و از یک دو دو تا چهارتای اقتصادی بسیار ساده نشات میگیرد. طی دو سال گذشته بازار ارز ایران در پی عوامل زیادی دستخوش نوسان (اغلب افزایشی) بوده است که در مجموع میتوان این عوامل متعدد را در دو گروه بزرگتر جای داد: یکی محدودیت عرضه و دیگری واکنش روانی.
محدودیت عرضه ارز که با تحریم آغاز شد مهمترین عامل در خصوص افزایش نرخ ارز در بازار کشور بوده است و عوامل روانی مهمترین عامل در نوسانات نرخ ارز. در نتیجه برای درک سخنان سیف باید پرسید که کدام یک از این عوامل تغییر کرده است؟
پیش از این معمولا نوسانات نرخ ارز به دلیل سخنان تنش زای مسئولان در سیاست داخلی و خارجی اغلب افزایشی بود. روندی که با تغییر دولت به شدت تغییر کرد. انتخاب روحانی، سخنان وی در خصوص بهود وضع اقتصاد و در نهایت تنش زدایی در روابط خارجی، منجر به نوسان کاهشی نرخ ارز شد، تا اینکه سفر وی به نیویورک و احتمال دیدارهای مستقیم و مذاکرات مثبت با غرب سراشیب سقوط نرخ ارز را تندتر کرد.
اما همانگونه که گفته شد، هیچ تغییری در عرضه ارز در کشور رخ نداده و به عبارت دقیقتر، هیچ اتفاق بنیادینی در اقتصاد ایران رخ نداده است که بر اساس آن منتظر کاهش نرخ ارز در بازار باشیم. هنوز تحریم ها به قوت خود باقی است، هنوز انتقال ارز حاصل از صادرات نفت به کشور غیر ممکن و یا به شدت دشوار است، و هنوز میزان واردات کشور و نیاز به واردات، در آن حدی که باید، کاهش نیافته که تقاضا برای ارز کاهش یابد. در نتیجه سقوط نرخ ارز کاملا وابسته به یک شرایط روانی و نه منطقی بوده است.
در همین خصوص مهدی تقوی اقتصاددان نیز اظهار میکند که اظهار نظر سیف دقیقا برمبنای مکانیزم بازار است. تقوی با اشاره به تحریم به عنوان مهمترین عامل افزایش نرخ ارز میگوید: اکنون در کشور واردات افزایش یافته و در پی رکود تورمی که حاکم شده و عدم توان تولید داخلی، افزایش واردات رقم خودره است و بر همین اساس میزان تقاضا برای ارز بالا است. این امر منجر به رشد قیمت ارز بر اساس مکانیزم بازار شده است.
تقوی معتقد است: کاهش اخیری که در نرخ اررز شاهد آن بودیم ناشی از شوک روانی مثبتی است که پیرامون سفر روحانی به نیویورک و احتمال مذاکرات مثبت با غرب به وجود آمده است که امید برای برداشته شدن تحریم ها را به دنیال خود داشته است. در نتیجه اتفاق خاصی در اقتصاد نیفتاده است که بر اساس آن بتوان گفت که بهای ارز کاهش یابد.
کلاهی که سیف سر خود و دلالان گذاشت
اظهار نظر سیف با انتقادات زیادی مواجه شد. اما در دو بعد میتوان از آن هم دفاع کرد و هم آن را نقد کرد:
دفاع از سیف: بی هیچ شک و تردیدی و قطع به یقین میتوان گفت، تنها کسانی که از عدم ثبات نرخ ارز در بازار و اقتصاد منتفع میشود، دلالان و سفته بازارن این بازار هستند. این دست از افراد چه در زمان افزایش دفعتی و یا کاهش دفعتی ارز با استفاده از حجم ارزی که در اختیار دارند وارد بازی شده و تا حد زیادی آن را در راستای منافع خود هدایت میکنند.
طی دو سال گذشته بسیار شاهد این موضوع بودیم که کاهش یکباره نرخ ارز منجر به هجوم بسیاری از دارندگان ارز، برای فروش میشد، و بعد از مدتی نرخ ارز مجددا افزایش میافت. در این میان، دلالانی که با نرخ پایین اقدام به خرید ارز کرده بودند، با فروش همان ارز به سود سرشاری دست میافتند.
زمانی که سیف از عدم منطق سقوط دلار سخن میگوید، دقیقا بر همین مبنا است، که کاهش نرخ ارز و سقوط آن به زیر قیمت ذاتی، از یک سو منجر به انتفاع سفته بازان در بازار خواهد بود و از سوی دیگر کلان اقتصاد را دچار مشکلات اساسی خواهد کرد. در نتیجه سیف با این اظهار نظر و جلوگیری از سقوط بیشتر نرخ ارز، کلاهی بزرگ بر سر دلالان بازار گذاشت و ثبات نرخ ارز را برای مدت زمانی بیشتر تضمین کرد.
انتقاد از سیف: اما موضوع انتقاد از سیف نه ماهیت اظهار نظر وی بلکه خود «اظهار نظر» است. بایدگفت اگر مکانیزم بازار را تعیین کننده نرخ تعادلی ارز بدانیم، دخالت مستقیم بانک مرکزی برای تعیین آن دیگر بی معنی خواهد بود. مسلما کاهش نرخ ارز در بلند مدت اگر مکانیزم بازار را ملاک قرار دهیم، منجربه افزایش مجدد نرخ ارز در پی افزایش تقاضا خواهد بود. در نتیجه تعادل در بازار مجددا رقم خواهد خورد.
انتقاد به سیف از آنجا وارد است که شاید وی اشتباهی را تکرار کرد که رئیس کل پیشین بانک مرکزی به کرات انجام داده بود، البته در راستایی معکوس. بانک مرکزی و رئیس کل آن نباید به شکل مستقیم یا غیر مستقیم اقدام به تعیین نرخ ارز در بازار کند و تنها باید شرایط را برای رسیدن نرخ ارز به نقطه تعادلی و ایجاد بستر برای ثبات نرخ ارز با استفاده از ابزار عرضه ارز اقدام کند.
در نتیجه سیف با اظهار نظر اخیر، سر بانک مرکزی نیز کلاه گذاشت و این بانک را وارد بازی کرد که شاید برایش بسیار خطرناک است. هرچند در شرایط فعلی بانک مرکزی ابزار مهمی برای هدایت نرخ ارز است، اما این دقیقا «هدایت» است که هدف اصلی باید باشد و نه «دخالت» در تعیین.
با همه این تفاسیر، نرخ ارز همچنان در محدوده ای از ثبات در نوسان است، و کاهش نرخ ارز در کشور تا زمانی که اتفاقی بنیادین رخ نداده، بسیار دور از ذهن است. ضمن آنکه نباید فراموش کرد که نوسان شدید نرخ ارز در کوتاه مدت، چه در جهت مثبت یا منفی، زلزله ای شدید برای اقتصاد کشور است که همه ارکان آن را با هم به تزلزل وا میدارد، و سیف نباید فراموش کند که نقش وی و بانک مرکزی مستحکم سازی اقتصاد کشور در برابر یک چنین زلزله هایی است و نه تلاش برای عدم وقوع زلزله.