رژیم اسرائیل از طرفی خود را کشور عضو سازمان ملل میداند که تقریباً به هیچ یک از قوانین جهانی پایبند نیست. فعالیت هستهای دارد، ولی عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیست. کلاهک هستهای دارد، ولی تعداد آن را افشا نمیکند.
پرسش اینجاست که پس چرا کشورهای غربی و آمریکا با دانستن این موضوعات، به اسرائیل اعتراض نمیکنند و حتی در بسیاری موارد حمایت هم میکنند؟ چرا مواضع کشورهای غربی درباره ایران و اسرائیل دوگانه است؟ چرا کشورهایی که ادعای احترام به قوانین و حقوق بینالمللی دارند، در برابر قانون شکنی اسرائیل سکوت کردهاند؟
حقیقت این است که رهبران رژیم اسرائیل، کشورهای غربی را متقاعد کردهاند که همواره در شرایط بحرانی هستند. آنها میگویند: «ما مردمی هستیم که در تاریخ مورد ظلم فراوان واقع شدهایم (اشاره به واقعه هولوکاست). هم اکنون مساحت کشور ما بسیار اندک است و با یک حمله نابود میشود. از طرفی ما در بین کشورهای متخاصم محصور شدهایم که هر لحظه ممکن است ما را نابود کنند. این یعنی ما دائماً در شرایط بحرانی به سر میبریم و نباید همانند دیگر کشورها، با ما رفتار شود. ما برای حفظ قدرت بازدارندگی در برابر تهاجم خارجی مجبور به عدم رعایت قوانین بینالمللی هستیم».
کشورهای غربی این توجیه را پذیرفتهاند و خود را متعهد به حفظ امنیت اسرائیل میدانند. بنابراین ماهیت وجودی رژیم اسرائیل به وجود بحران و تهدید خارجی علیه این رژیم وابسته است. اگر شرایط منطقهای عادی شود و دیگر هیچ کشوری این رژیم را تهدید نکند، اسرائیل مجبور خواهد شد تحت قوانین بینالمللی قرار بگیرد که این حقیقیت، موجودیت اسرائیل را به خطر میاندازد (زیرا رعایت قوانین بینالمللی به معنی از دست دادن بسیاری از سرزمینهایی است که هم اکنون تحت اشغال این رژیم و بازگشت بسیاری از فلسطینیان به سرزمین مادریشان است). پس رهبران اسرائیل تمایل دارند که توسط کشورها یا گروههای منطقهای تهدید شوند تا بدین طریق، موجودیت خود را تثبیت کنند. هر نوع تهدیدی علیه اسرائیل کمک به این رژیم است و رهبران آن را راضی و خشنود میکند.
از آنجایی که هم اکنون بیشتر کشورهای منطقه خاورمیانه با اسرائیل رابطه آشکار یا پنهانی دارند و عملاً تهدیدی علیه امنیت اسرائیل به شمار نمیآیند، تنها قدرت منطقهای که اسرائیل میتواند با اتکا به تهدیدات آن موجودیتش را حفظ کند، ایران است.
به همین علت است که هر نوع حرکت ایران در راستای تنش زدایی و بحران زدایی در منطقه و عادی سازی روابط خود با غرب و آمریکا، به شدت سران اسرائیل را خشمگین میکند و لابیهای صهیونیستی در آمریکا و اروپا جهت بر هم زدن این روند، فعال میشوند. مشخصاً رهبران اسرائیل با اظهارات شدیداللحن و تهدیدات علیه کشورمان میخواهند که مسئولین ما را مجبور به موضعگیریهای احساسی، خشمگینانه و تهدیدات مشابه کند تا با تکیه بر آنها موجودیت در خطر خود را حفظ کنند. از این دید، باید بر رئیس جمهور روحانی و تیم سیاست خارجی باهوش ایشان آفرین گفت که دقیقاً جهت درست را برگزیدهاند.
بنابراین گویا بهترین سیاست، تلاش برای عادیسازی روابط با غرب و آمریکا، بحران زدایی از منطقه خاورمیانه، عدم پاسخ احساسی به تهدیدات رژیم اسرائیل و البته پاسخ منطقی، آرام و به دور از تهدید به بیانات رهبران این رژیم و همچنین تأکید بر دفاع مقتدرانه از تمامیت ارضی مملکت در صورت هر گونه اقدام نظامی خارجی است. قطعاً با توجه به شرایط رژیم اسرائیل، احتمال این که این رژیم بتواند با ایران وارد یک فاز تقابل نظامی شود، بسیار بعید است. به هر حال با این سیاست مدبرانه و به علت تنها شدن رژیم اسرائیل در جامعه جهانی، این احتمال ضعیف، بسیار ضعیفتر هم خواهد شد.
فرستتنده: یکی از کاربران تابناک
* برای آشنایی با شرایط و نحوه همکاری با «نگاه شما» اینجا را کلیک کنید.