شرق نوشت:
گفتوگو با احمد میرعلایی میتوانست گستردهتر شود. اما با توجه به محدود بودن صفحات روزنامه سعی شد موضوعات مناقشهبرانگیز مورد بررسی قرار گیرد. در این گفتوگو به موضوعاتی مثل بسته شدن خانه سینما، پروژه جنجالی لاله، به سر انجام نرسیدن فیلم «زنگی و رومی» ناصر تقوایی، تغییر عنوان بنیاد به موسسه و... پرداخته شد. ضمنا ارزیابی بخش بینالملل بنیاد، یکی از مهمترین موارد بود که قرار است زمانی دیگر به طور جداگانه به آن پرداخته شود.
به نظر شما سیاستهای چهار سال گذشته سینما چه دستاوردهایی داشته است؟اگر از منظر تعادل و انصاف نگاه کنیم میتوان به نتیجه منطقی و واقعی رسید. قرآن همه جا از تعادل صحبت و پیامبر بزرگ اسلام را به میانهروی سفارش میکند. در دولت قبلی هر جا به تعادل نزدیک شدیم، مطمئن باشید اثری ماندگار بر جای گذاشتیم. اما پس از گذشت سیوچند سال از انقلاب، در بعضی مسایل ارزشی نتوانستهایم آنگونه که حق است ورود کنیم. بخشی از این قضیه به هنرمندان و بخشی به مسوولان مربوط است. بنابراین تا امروز مسایلی وجود دارد که کاملا به آنها پرداخته نشده. به همین دلیل گاهی اوقات برای نوجوانان ما سوالاتی پیش میآید که فکر میکنند یا این سوال اصلا جواب ندارد یا باید در جایی دیگر جواب آن را پیدا کنند. درحالی که دشمنان ما هم حمله میکنند. در چهار سال گذشته بیش از اندازه به حواشی در سینما پرداختیم و این حواشی ما را از اصل ماجرا دور کرد. آقای شمقدری نباید با موضوعی مانند «خانه سینما» اینقدر درگیر میشد که از آن طرف هم حوزه هنری مسیر را گم کند و به جای پرداخت به حقیقت خودش هم وارد این مسیر شود. امیدوارم این گفتهها موید این نباشد که من به میز فارابی چسبیدهام. تمایل شخصیام این است که بعد از این چهار سال از این سمت کناره بگیرم. بنده با آقای ایوبی صحبت کردم که از فارابی بروم. از آقای شمقدری هم گلههایی دارم اما چون با ایشان از گذشته رفاقت دارم نمیتوانم این رفاقت را برهم بزنم.
البته بنابر عملکردتان، در مواردی با نظرات آقای شمقدری دچار زاویه بودید. چرا؟ بنده و آقای نجاریان سعی کردیم در عین حفظ فضای همکاری حداکثری، صرفا مدیرانی بله قربانگو به آقای شمقدری نباشیم.
این نقد به شما وارد است که چرا مسایل را در زمان خودش بهطور شفاف مطرح نکردید؟من هنوز هم برای آقای شمقدری احترام قایلم و از بخشی از کارهای ایشان دفاع هم میکنم. من از بزرگان خودم مخصوصا مرحوم پدرم آموختهام که راه راست گمشدن ندارد. چون خدا در خلقت من آبروداری کرده، من هم باید برای کسانی که با آنها کار میکنم آبروداری کنم. البته مرز این آبروداری جایی است که شرع یا منافع مردم و بیتالمال به خطر بیفتد.
یعنی در این چهار سال آبروداری کردید؟صددرصد. وقتی آقای شمقدری از بنده دعوت کرد، به ایشان و آقای حسینی عرض کردم اگر اجازه بدهید من در شرکت فیلمسازی خودم «ماهد فیلم» بمانم، دستتان را میبوسم. اما اگر بگویید به فارابی بیایم رویتان را میبوسم، یعنی مایل نیستم به فارابی بیایم! حال اگر شما تشخیص دهید میتوانم در اینجا فعالیت کنم قبول میکنم. طبیعی است که هر مدیری معتمدان خودش را سر کار میآورد.
شما معتمد آقای شمقدری بودید؟ایشان به بنده اعتماد کامل داشت. روز اول هم که با ایشان دست یاری دادیم قرار شد کمک کنیم که سینما ارتقا پیدا کند.
منظورتان از ارتقا ریلگذاری جدید هم بود؟ معتقدم اگر قرار باشد در عرصه فرهنگ و هنر چیزی تغییر داده شود، 10سال بعد جواب میدهد. اما اگر موقعیت جدید را بخواهیم بهبود دهیم، شدنی است. از روز اول هم گاهی با آقای شمقدری چالش داشتیم. اما همیشه ایشان ما را تحمل و بخشی از نظرات ما را قبول میکرد. من همیشه سعی کردم خواستههای آقای شمقدری را طوری انجام دهم که روزی که من و ایشان خواستیم برویم نسبت به فارابی شرعا و عرفا نگران نباشیم. دوم اینکه در مورد اجرانشدن دستوراتی که فکر میکردم ممکن است به نفع نظام و خود ایشان نباشد، پافشاری میکردم که لااقل در فارابی انجام نشود.
پس شما در یک چالش درون سازمانی، همدیگر را تحمل میکردید؟من هنوز از ایشان متشکرم. ایشان بهعنوان یک مدیر شجاعت و سعهصدر داشت. چون میتوانست بنده را تغییر دهد.
علت استعفای چندبارهتان چه بود؟من یکبار استعفا کردم. من و آقای نجاریان همان روز معارفه استعفا کردیم و آقای شمقدری هم تعجب کرد.
متوجه منظورتان نمیشوم!همان روز معارفه استعفایمان را هم نوشتیم تا حین کار آقای شمقدری دچار رودربایستی نشوند و راحت تصمیم بگیرند.
اختلافات شما با آقای شمقدری در چه مواردی بود؟ من همیشه مخالف صددرصد برگزاری جشنواره فیلم فجر بیرون از فارابی بودهام. علتش این بود که هزینههایی که سربار سازمان سینمایی میشد دو، سه میلیارد بیشتر میشد. فارابی پرسنل تربیت شده زیاد دارد که از نکات مثبت مدیریتهای قبلی فارابی است. حتی گفتیم دبیر را از فارابی نگذارید. آقای شمقدری میگفتند میگویند فارابی خودش جشنواره برگزار میکند، خودش هم جایزه میدهد. همان وقت هم به ایشان گفتم من بهعنوان تهیهکننده چندین دوره در جشنوارههای مختلف فیلم داشتم ولی یکبار به فکرم خطور نکرد که مدیران فارابی به نفع فارابی رای میدهند.
به نظر شما آن چیزی که باعث شد آقای شمقدری مورد حملات شدید مخالفان قرار بگیرد، چیست؟ آقای شمقدری فرد شفاف و خوبی است. اما از ناحیه مشاورانش ضربه خورد. مشاوران ایشان با طینت نبودند. باید به صداقت کسانی که مشاورههای نادرست به ایشان میدادند شک کرد.
مشکل بعدی بستن «خانه سینما» توسط ایشان بود؟فکر میکنم دیگر همه میدانند که بنده مخالف شدید بستن خانه سینما بودم.
چرا به این موضوع ورود نکردید؟هم بسته و هم باز شدنش را شوخی میدانستم. من در جلسهای گفتم افتخار میکنم عضو خانه سینما هستم اما خانه سینمایی که سیاسی نباشد، بلکه صنفی باشد. فرهنگ جوشیده از سیاست منحط و غلط است. سیاستی که مورد قبول امیرالمومنین(ع) بود و سیاستی که جمهوری اسلامی باید به دنبال آن باشد و مقاممعظمرهبری هم فرمودند آنچه میخواهیم سیاست برگرفته از دل فرهنگ است. چون تنها این سیاست است که به دنبال عدالت است. فرهنگ سیاستزده و برآمده از سیاست هرگز نمیتواند داعیه عدالت داشته باشد.
برخیها دستاورد مهم دوران آقای شمقدری را تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی میدانند. درحالی که این ایده مرحوم سیفالله داد بود و جایی به این نکته اشاره نشد.بالاخره آقای شمقدری تلاش فراوانی کرد و سازمان سینمایی را ایجاد کرد. باید به این کار هم بها داد. الان در جامعه سینمایی مد شده هر کسی که میآید، میخواهد ابراز انزجار یا علاقهمندی به آقای شمقدری کند. اما این رویه به دور از اعتدال و نادرست است.
چرا با اجرای پروژه «لاله» در فارابی مخالفت کردید؟با فیلمنامه و شکل ساختاریای که داشت، میدانستم که نتیجه متناسبی با هزینهها نخواهد نداشت. در واقع با توجه به فضای موجود مشخص بود که نتیجه کار درخور هزینهها نخواهد بود.
در مورد کارگردانی آقای نیکنژاد چه نظری داشتید؟ وارد این بحث نمیشوم. اما با وعدههایی که ایشان میدادند که قرار است از سرمایهگذار و بازیگر خارجی استفاده کند میدانستیم که به نتیجه نمیرسد. ما با آن اسکلتبندی مخالف بودیم. برای من که سابقه تهیه آثار سینمایی دارم کاملا واضح بود که این فیلم به نتیجه موردنظر سازنده نخواهد رسید.
نظر آقای شمقدری درمورد نحوه مدیریت فارابی چه بود؟ آقای شمقدری اعتقاد داشتند که فارابی به صورت مستقیم وارد فیلمسازی نشود و تصمیمات در سازمان سینمایی گرفته شود. ایشان معتقد بود فارابی راسا حتی در هیچ فیلمی مشارکت هم نکند. فقط در ساخت چند فیلم فاخر که کسی در آنها مشارکت نمیکند شرکت کند و آنها را بسازد. در نهایت بودجه در سازمان سینمایی تصویب شود و به فارابی اعلام کنند که به هر فیلم چقدر کمک شود. اما نظارت با فارابی باشد. اما من اعتقاد داشتم وقتی قرار است مسوولیت فیلمی بر عهده من و همکارانم باشد، باید در جریان ریز مراحل از نگارش فیلمنامه تا پایان تولید باشیم. تذکر دادم که به هر حال فارابی در طول چند سال به برند تبدیل شده و در جشنوارههای مختلف از آن نام برده میشود. افراد زیادی برای مانایی فارابی خون دل خوردهاند و شما میخواهید فارابی را تعطیل کنید. در حالی که فارابی واقعی بازوی اجرایی سینماست که به فیلمساز نزدیکتر است تا به دولت.
البته برخی معتقدند که استقرار شما در فارابی بعد از آقای مجید شاهحسینی برای سینما امیدبخش بود. چون درآن زمان بیشتر فیلمسازان کلا از فارابی بریده بودند. لطف دارید. بنده با این نگاه آمدم که به روند روبهرشد سینمای کشور کمک کنم. آقای شاهحسینی که اینجا حضور داشتند حتما به نظر خودشان مدیریت درستی داشتند. اگر هم مدیریت ایشان ایرادی داشته، بیش از خودشان کسی مقصر است که آقای شاهحسینی برای آن پست انتخاب کرده بود.
اشاره به فیلمهای فاخر کردید. ظاهرا «فاخر» عنوانی بود که مجلس و دولت آن را به تصویب رساندند و قرار بود این اتفاق در مورد فیلمهای استراتژیک نظام بیفتد. اما درنهایت در عمل اینطور شد که تعریف فیلم فاخر خیلی گسترده است. از یکسو فیلمهایی مانند «استرداد» و از طرف دیگر فیلم «دعوت»، «هیس...» و... را در برگرفت. چرا در این گستره، فیلم ناصر تقوایی جایی نداشت؟ببینید هر فیلمی که قرار است ساخته شود با توجه به اقتضائات ساخت ویژگیهای فیلمنامه برآورد هزینه دارد. فیلمنامه حتی اگر برای ساخته شدن مناسب باشد باید دید آیا ارزش هزینهکردن را دارد یا نه؟ آیا دستاوردش با هزینهها همخوانی دارد یا خیر. اساسا این تفکر غلطی است که به هر فیلمی مثلا 500میلیونتومان داده و فیلم ساخته شود. این نظر من است. برایم مهم نیست فیلم قرار است فاخر باشد یا نه. اگر قرار است یک فیلم ساخته شود باید مطمئن باشیم اثری کیفی و شاخص خواهد بود و هزینهاش را هم تامین کنیم. این واژه فاخر هم با هماهنگی آقای شمقدری و برای استفاده از بودجه مجزای مصوب مجلس در نظر گرفته شد.
چرا این هزینه مشمول فیلم «زنگی و رومی» نشد؟فارابی آماده همکاری با آقای تقوایی بود و مراحلی هم پیش رفت. اما متاسفانه تهیهکننده فیلم قبلی ایشان گفت آقای تقوایی فیلم من را تعطیل کرده است و به من ضرر و زیان وارد شده و اگر فیلم جدیدی را شروع کند من از ایشان شکایت میکنم.
این مساله چه ارتباطی با فارابی دارد؟ما قانونا به فیلمی که پروانه ساخت نداشته باشد، حتی نمیتوانیم وام دهیم، چه برسد به نظری که درباره رومی و زنگی داشتیم و مشتاق مشارکت در تولید آن بودیم.
فیلم پروانه ساخت نگرفته بود؟خیر.
پس چرا به این موضوع ورود پیدا کردید؟ما به احترام آقایان تقوایی، بیضایی و همه فیلمسازان خوب، فیلمنامههایشان را قبل از گرفتن پروانه ساخت مطالعه میکردیم و نظر میدادیم که این فیلم امکان ساخته شدن دارد. بنده هر جایی بهعنوان سینماگر ایستادهام سایه آقایان تقوایی، بیضایی، مهرجویی، کیمیایی، سینایی، فروزش، شورجه، حاتمیکیا و خانم بنیاعتماد و خانم درخشنده و... را احساس میکنم. این عزیزان بزرگان و شناسنامه سینمای ایرانند. قدم همه این بزرگان در فارابی روی چشمان ماست. با آقای تقوایی درباره نوع کارشان صحبت کردیم وچند کارگردان قرار شد دستیاری ایشان را انجام دهند تا کار را با قدرت به سرانجام برساند. آقای تقوایی افتخار دادند و در جلسهای در فارابی شرکت کردند که طی آن به اینجا رسیدیم اگر آن مساله تهیهکننده حل و تغییرات جزیی در فیلمنامه داده شود کار را شروع کنیم و ایشان هم قبول کرده بود. اما متاسفانه دوستان پیگیر حل مشکل پروانه ساخت نشدند و این همکاری به سرانجام نرسید.
چه شد که شما تنها مدیر دولتی بودید که به استقبال اصغر فرهادی در فرودگاه بعد از دریافت جایزه اسکار رفتید؟ و تازه بعد از شما سازمان سینمایی پیام تبریک ارسال کرد...
پیش از مراسم اسکار ما باخبر شدیم در جشنواره برلین برای آقای فرهادی اتفاق خوبی افتاده است. من سعی کردم در اختتامیه جشنواره فجر با ایشان ارتباط برقرار کنم. چون جشنواره فجر و برلین تقریبا با هم همزمانند. من در تهران بودم و آقای نجاریان در برلین. اختتامیه جشنواره فجر در سالن برج میلاد در حال برگزاری بود و دبیر جشنواره هم آقای مسعودشاهی بودند. با آقای نجاریان هماهنگ کردم که هر زمان آقای فرهادی از طریق ایشان روی خط بیاید من صحبت میکنم. وقتی توانستیم با ایشان ارتباط تلفنی برقرار کنیم در جمع سینماگران و سینمادوستان حاضر در اختتامیه نام ایشان را گفتم و جوایزشان را اعلام کردم. در آنجا ما شادی و دلگرمی برای آقای فرهادی ایجاد کردیم و حسن رابطه دوسویهای ایجاد شد. آقای فرهادی اولین کارگردان ایرانی بود که فیلمهایشان سهجایزه خرس جشنواره برلین را گرفته بودند و این جوایز کاملا تخصصی بود. درحالی که اسکار تا این اندازه تخصصی نیست. وقتی هم متوجه شدیم اصغر فرهادی جایزه اسکار را دریافت کرده است برای استقابل از این چهره موفق ایرانی در سطح بینالملل به فرودگاه امام(ره) رفتیم. پدر آقای معادی هم بودند. همانجا به آقای فرهادی اعلام کردم که فیلم شما از نظر انسانی معانی زیادی دارد و من برای این به استقبال شما آمدهام. این اتفاق بازتاب خوبی داشت که اولین بار در سینمای ایران یک نفر از مدیران دولتی به استقبال یک کارگردان برود. اصغر فرهادی جایزه بزرگی آورده بود. اینقدر که میگوییم این جایزه سیاسی است، اینطور نیست. وقتی فیلم یکی از کارگردانان ما جایزه میگیرد باید طوری از او استقبال کنیم که اگر هم جایزهشان سیاسی بوده فکر کنند اشتباه کردهاند. نباید طوری برخورد کنیم که آنها فکر کنند به هدف زدهاند. به هر حال این فیلم در کشور ما ساخته شده. البته فرهادی جایزهاش را به حق گرفته بود و در فیلم «جدایی نادر از سیمین» لحظاتی وجود دارد که میتوانست شیطنت کند در حالی که نکرد. مثلا در جایی که شهاب حسینی سرش را به دیوار میکوبد میتوانست به صورت همسرش سیلی بزند که نزد و... ضمن اینکه تصویری که فرهادی در فیلمهایش از جامعه ایرانی ارایه میکند به دور از اغراق و قابل قبول است. روزی که ایشان خواستند به ایران بیایند گفتند ایشان زمان سفرش را اعلام نمیکند. بعد از اسکار به سفر دیگری رفته بود و ایشان علاقه داشت بدون خبر وارد کشور شود.
شاید دلخور بود؟نه ایشان دلخور نبود. ایشان علاقهمند بود که بدون هیاهوی خبری و بیسروصدا وارد ایران شود. آن روز جمعه بود و بیرون از تهران بودم. آقای شمقدری به من اطلاع دادند که امشب آقای فرهادی خواهد آمد. به ایشان گفتم نظر شما چیست؟ گفتند حتما مراسم استقبال از ایشان انجام شود. البته اگر آقای شمقدری هم تاکید نمیکرد من مسلما این کار را میکردم چون معتقدم جوان یا نوجوانی که در یک روستای دوردست کشور میفهمد اصغر فرهادی جایزه اسکار گرفته باید احساس کند که این جایزه، جایزه ملی است و از این جایزه لذت ببرد. من با خیلی از افراد تماس گرفتم و درخواست کمک کردم که یک استقبال رسمی و خوب داشته باشیم.
از مدیران؟بله. آن روز سعی کردم برای فرهادی سالن VIPبگیرم. ولی در نهایت CIP گرفتم و معتقد بودم که یک قهرمان ملی در حال قدم گذاشتن به کشورمان است. تصمیم داشتم از ایشان استقبالی همراه با موزیک انجام شود که البته یک عده به اندازه من این حرارت را نداشتند. به هر حال این استقبال را انجام دادیم و به خاطر هجوم مردم نیروی حفاظت فرودگاه همکاری کرد که ایشان را به اتاق نیروی انتظامی بردیم و بعد از مصاحبه از فرودگاه خارج کردیم. خبرنگارانی که عکس نگرفته بودند به من معترض شدند که ما اصلا عکس نگرفتیم. به علت اعتراض خبرنگاران آقای نجاریان با ایشان تماس گرفت. آقای فرهادی نزدیک عوارضی قم بودند و از ایشان خواستیم که برگردند تا عکاسان بتوانند عکس بگیرند که ایشان هم قبول کردند. در واقع مانند اینکه بار اول است که وارد میشود این عکسها گرفته شود.
چرا این خوشاستقبالی شما به بدبدرقهای سازمان سینمایی منجر شد. چرا سازمان سینمایی مراسم تجلیلی نگرفت و به کانون کارگردانان هم مجوز برگزاری این مراسم داده نشد؟اصغر فرهادی شخصی است که سعی میکند حرمت و جایگاه همه را حفظ کند. یکی، دو روز بعد از استقبال ما آقای سرتیپی، پخشکننده فیلم، اعلام کرد که با آقای فرهادی مطرح کردیم که قرار است در برنامهای از ایشان تجلیل شود. آقای فرهادی فقط خواستهاش این بود که این مراسم جنبه سیاسی پیدا نکند. من به ایشان گفتم با آقای امیر اسفندیاری هماهنگ میکنیم. آقای شمقدری با من و آقای سرتیپی صحبت کردند و قرار شد کارهای مربوطه را انجام دهیم. به دلیل تعطیلی «خانه سینما» در فکر این بودیم که این مراسم را در کجا اجرا کنیم. میخواستیم مراسم در سالن 12هزارنفری برگزار شود که مردم هم حضور داشته باشند. تمام هم و غم من هم این بود که همه سینماگران حاضر شوند. تصمیم هم داشتیم شهاب حسینی مجری این مراسم باشد و هر کسی هر هدیهای که قرار است بدهد روی صحنه این جوایز داده شود یا فقط اعلام شود. البته اینها ایدههای ما بود که هیچ جا بازگو نشد. ولی کانون کارگردانان ظاهرا تصور کرد این یک اقدام شخصی از طرف آقای شمقدری است یا ایشان دنبال منافع خاصی هستند!!! من میگویم کانون کارگردانان عزیز که من برای همه شما احترام قایلم، شما باید با ما تماس میگرفتید و اعلام میکردید که میخواهید در این مراسم به ما کمک کنید ما که مشکلی با این قضیه نداشتیم. چرا یکباره گفتید ما میخواهیم مراسم اجرا کنیم؟ ما برنامهریزی کرده بودیم که در این جشن خیلی از مسایل حل شود و اگر رییسجمهور بیاید مشکل «خانه سینما» را حل کنیم. کانون کارگردانان اعلام کرد که میخواهد جشن برگزار کند. حواشی بعدی پیش آمد و نهایتا استنباط من این است که آقای فرهادی ترجیح دادند در هیچ یک از این دو مراسم حضور نیابند.
پس آقای شمقدری اجازه نداد که این کار انجام شود؟من خبر ندارم. فکر کنید در نهایت دو مراسم هم برگزار میشد آیا به نظرتان لطفی داشت؟
با این همه انرژی در شما چرا در سال بعد اسکار را تحریم کردید؟ مگر «یه حبه قند» فیلم مورد نظر نظام نبود؟اعتقاد دارم در سال گذشته هیات انتخاب نماینده شایسته سینمای کشور یعنی «یه حبه قند» را انتخاب کردند. به شخصه با تحریم هر جشنوارهای مخالف هستم.
به آقای شمقدری هم نظرتان را گفتید؟بله به آقای وزیر هم عرض کردم. آقای شمقدری در مورد تحریم اسکار حرف ما را شنید و قبول کرد. آقای وزیر هم همینطور. اصلا قرار بود آقای شمقدری مسوولان مافوق را از بحث تحریم منصرف کند. ایشان مخالف تحریم اسکار بود، یکی از دستاوردهای مهم دوره مدیریتی آقای شمقدری این است که سینمای ایران جایزه اسکار گرفت. .
واگذاری بخش بنیاد فارابی به بخش خصوصی جدی است یا نه؟این بحث اصلا جدی نیست و صرفا یک بازی رسانهای است.
فارابی که چندین سال است تشکیل شده چرا در این مدت مشکل مالیاتی نداشته؟چند سال است که این مشکل به وجود آمده. ما به بخشی که باید مالیات بدهیم معترضیم. تا تیرماه فرصت داریم و قرار است فعلا قضیه مسکوت بماند. قرار نبود نام فارابی تغییر کند قرار بود بنیاد تغییر کند و بشود موسسه فارابی که من گفتم این تغییر نام کار درستی نیست. گفتم از آقای بهشتی تاکنون مدیران و اشخاص مختلف برای فارابی زحمات زیادی کشیدهاند که الان نامش در سینمای دنیا آشناست.
چرا تیم مورد اعتماد شما آقایان نجاریان و گودرزیاند؟من با این دو نفر سالیان سال است که کار میکنم. آقای گودرزی در دوره نوجوانیاش شاگرد من در گروه تئاتر بود و چند کار تئاتر با من کار کردهاند. آن زمان تئاترهای ما جوایز مختلف کودک را گرفت. من در آموزش و پرورش منطقه 19 مسوول واحد هنری بودم که منطقه وسیعی بود. اما آقای نجاریان که سالها سابقه حضور بهعنوان برنامهریز و مدیر تولید در برترین آثار سینمایی و تلویزیونی را دارد، با اینکه سنش کمتر از من است آموزگار من است. ایشان به خاطر اینکه جانباز است با حضور و فکر و تجاربش به من مشورت و درس میدهد. در لحظاتی هم که امکان اشتباه زیاد است تعامل و همفکری با ایشان برایم کافی است. ایشان مشاور خیلی خوبی است.
بودجه فارابی چقدر است؟فکر نمیکنم اعلام کردن بودجه این نهاد دردی از کسی دوا کند.
چرا در جایی اعلام کردید فقط 60درصد از این بودجه به دستتان میرسد؟ تفاهمنامهای میان فارابی با سازمان سینمایی امضا میشد و در نهایت بر سر مبلغی با هم به تفاهم رسیدیم و امضا میشد و از این مبلغ 60درصد به دست ما میرسید. هر سال هم این مبلغ متغیر است بستگی به میزان ماموریتها دارد.
اینکه گفته شده جدیدا فیلمی تولید نمیکنید درست است؟فعلا بله.
چرا؟نظرم این بود که این پست را به کسی دیگر تحویل خواهم داد و نمیخواهم مدیر جدید را با تعهدات عجیب و غریب مواجه کنم. اخیرا هم آقای ایوبی به همه واحدها نامه دادهاند که تا اطلاع ثانوی هیچ قراردادی بسته نشود.