اصرار بر پیشبرد برنامه «مناظره» به هر قیمت ممکن، باعث شد تا «مناظره» این آخر هفته با موضوع تخصصی «سینمای جشنوارهای» فاقد حداقل استانداردهای ممکن شود و همین فضای رقم خورده، این پرسش مهم را پیش کشد که چه اصراری وجود دارد، مناظره به هر قیمت و با هر سطح ممکن وقت مردم کشورمان را در هر عصر جمعه اشغال کند؟
به گزارش «تابناک»، وقتی دکور برنامه مناظره انتخابات ریاستجمهوری جمع نشد و قرار شد، هر هفته یک مناظره ببینیم، این انتظار مطرح شد که مخاطب در ادامه این برنامه نیز شاهد حضور چهرههای صاحبمنصب و برجسته حوزههای گوناگون باشد؛ اما روند این برنامه از همان آغاز کار بر این اساس پایهگذاری نشده بود و شبیه بسیاری از برنامههای دیگر تلویزیون بود که در قالب یک پروژه به تهیه کنندهای داده شده و قرار است هر هفته، بخشی از کنداکتور تلویزیون را پوشش دهد.
البته ظاهراً تلویزیون اهداف دیگری نیز داشته و مشخصترین هدف این که عنوان شود در تلویزیون مناظره انجام میشود؛ اما به هر حال انتظار میرفت این مناظره حداقل با نگاهی کلانمحور باشد و در مسائل جزئی که خوشبختانه به کمک رشد کمی صداوسیما در برنامههای دیگر مورد توجه قرار میگیرد، وارد نشود تا مخاطب وسیعی را نیز با خود همراه سازد و در گشودن گرههای بزرگ مردم نقش کارآمدی داشته باشد اما این توقع نیز تأمین نشد.
از دیگر عوامل این ضعف، دعوت چهرههایی با دیدگاههایی با اختلاف نه چندان بالا در بسیاری از برنامههای مناظره است و در یک مبحث نیز همه مدعوین در هر سطحی که بودند، حداقل باید نماینده تمامی یا اکثریت طیفهای فعال در آن حوزه باشند و نه لزوماً نمایندگان طیفی که رویکردشان به سیاستهای رسانه ملی نزدیک است. چنین همسویی نسبت به هم و یا اختلاف اندک، باعث میشود، چالش اساسی در بسیاری از برنامهها شکل نگیرد و بیشتر گفتههای میهمانان، بخشهای مشترک داشته باشد.
اما آنچه بیش از سایر عوامل باعث ضعف برنامه شد، عدم شکلگیری فضای مناظره بود و به واقع آنچه رخ میدهد، اندکی جدیتر از فضای مناظرههای ریاستجمهوری است که نه آنها شایسته لفظ مناظره بود و نه این برنامه شایسته مناظره است و میتوان چنین تعبیر کرد که این برنامه یک گفتوگوی جدی میان چند تن است که مواضعشان با هم تطابق کامل ندارد و درباره اختلافات اندکشان با هم تبادلنظر میکنند!
در واقع چهار پایه اساسی این مناظره که مشتمل بر تمایل مجری و سازندگان برنامه به کشاندن میهمانان به فضای چالشی ویژه مناظرهها، در نظر گرفتن موضوعات کلان و حساس برای عموم مردم، حضور مقامات ارشد پیرامون موضوع هفته، حضور تمامی طیفهای فعالِ دارای دیدگاههای کاملاً متفاوت و منطقی است. در کنار این چهار رکن اساسی، جزئیات این برنامه همچون نظرسنجی، نحوه طرح پرسشها و... نیز بر سطح کیفی کنونی این برنامه تأثیرگذار بود تا در نهایت ضعیفترین این سری برنامهها را متأثر از این عوامل در این هفته شاهد باشیم.
موضوع تخصصی «سینمای جشنوارهای» که دغدغه عمومی نیست، با فضای مورد اشاره در عصر جمعه، با حضور میهمانانی به گفتوگو گذاشته شد که حقیقتاً مسعود جعفری جوزانی، ابوالحسن داودی، منوچهر شاهسواری، پرویز شیخطادی و اکبر نبوی در میهمانان نیز نماینده طیفهای مختلف سینمای ایران (طیف را با هر تعریفی که پیش رو گذاشت) نبودند و به همین دلیل چالش گفتاری که بتوان نام آن را «مناظره» گذاشت، شکل نگرفت.
مسعود جعفری جوزانی، سالهاست درگیر تولید سریال است و اساساً در فضای سینمای ایران فعال نیست و آخرین فیلمش «بلوغ» محصول سال ۷۷ است. ابوالحسن داودی، آخرین بار در سال ۱۳۸۷ روی صندلی کارگردانی نشسته و فیلم «رخ دیوانه» را ساخته است.
منوچهر شاهسواری تهیه کننده فیلم تبلیغاتی دکتر روحانی در ایام انتخابات، آخرین فیلمش «سایههای هجوم» را سال ۷۷ تولید کرد. اکبر نبوی منتقد توانمند کشورمان حضورش در برنامه هفت باید استمرار داشته باشد. تنها پرویز شیخ طادی است که به روز فیلم تولید کرده و میتوان وی را نماینده یک گروه سینمایی ارزیابی کرد!
آیا زمینه لازم فراهم نبود که قشرهای گوناگون سینمای ایران ـ که از سرآمدان هستند و در چند سال اخیر نیز حضور فعالی در عرصه فیلمسازی داشتهاند ـ نظیر مسعود ده نمکی، ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی، مجید مجیدی، کمال تبریزی، اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و... در این برنامه حضور یابند تا این برنامه واقعاً شکل مناظره به خود بگیرد؟
اگر این زمینه فراهم نبود، چه اصراری به پر کردن کنداکتور به این شکل بود و چه لزومی دارد، اینچنین پیش رفت؟ آیا در جریان نیستیم هر لحظهای که تلویزیون ملی کشورمان در حال هدر دادن است، مورد بهرهبرداری از سوی دیگر تلویزیونها به بهترین شکل قرار میگیرد؟ مناظره عصر جمعه یک مصداق است، با همین نگاه به دیگر برنامههای تلویزیون بنگریم.