پاسخ «شیخ طادی» به نقد «تابناک»؛
این نامه پاسخ به تابناک نیست؛ تنها گزارش و درد دل است
پس از نقد «تابناک» برنامه پرویز شیخ طادی پیرامون تشکیل قوهای مستقل و سوای قوای سه گانه برای حوزه فرهنگ، این کارگردان نیز در پاسخی مفصل به «تابناک»، ضمن رد دریافت هرگونه کمک در ساخت سه فیلم اخیرش از سازمان سینمایی، بر لزوم تشکیل نهاد مستقل مورد تاکید در نامهاش تاکید ورزید.
پس از نقد «تابناک» بر نامه پرویز شیخ طادی، پیرامون تشکیل قوهای مستقل و سوای قوای سهگانه برای حوزه فرهنگ،
این کارگردان نیز در پاسخی مفصل به «تابناک»، ضمن رد دریافت هرگونه کمک در ساخت سه فیلم اخیرش از سازمان سینمایی، بر لزوم تشکیل نهاد مستقل مورد
تأکید در نامهاش تاکید ورزید.
به گزارش «تابناک»، این کارگردان باسابقه سینمای کشورمان در پاسخی مکتوب به
نقد «تابناک»، درباره محل تأمین هزینه تولید آثارش شفافسازی نموده و درد و
دلهایی داشته که تأکید کرده پاسخ به «تابناک» نیست. متن پاسخ شیخ طادی بدین شرح است:
«
این نامه پاسخ به تابناک نیست؛ تنها گزارش و کمی درد دل است
دوستان و همکاران دلسوز؛ من پرویز شیخ طادی هستم و آرزو داشتم حداقل یه تماس با بنده یا تهیه کننده میگرفتید و اطلاعات دقیق را کسب میکردید؛ خوشحالم از اینکه در هیچ دورهای در فضای رسانهای به هیچ احدی تهمت نزدم؛ حالا وظیفه خودم میدانم گزارشی خدمت مخاطبان ارائه کنم.
۱ ـ فیلم سینمایی سینه سرخ در مؤسسه شهید آوینی به تهیه کنندگی آقای مجید اسماعیلی ساخته شد، در یازده جشنواره بینالمللی شرکت داشت، جایزه بهترین فیلم کودک از جشنواره اشلینگل آلمان، جایزه بهترین فیلم تقریب مذاهب از ایتالیا، جایزه بهترین فیلم تقریب مذاهب از جشنواره فجر به دبیری آقای رضا داد. جزو پنج فیلم برتر جهان در جشنواره مالزی همان سال. هزینه تولید تا اکران یکصدو شصت میلیون تومان؛ دستمزد بنده نه میلیون تومان.
۲ ـ فیلم شکارچی شنبه به تهیهکنندگی مؤسسه شهید آوینی و سیما فیلم در هیچ جشنوارهای پذیرفته نشد. در جشنواره فجر همان سال در دوره آقای شمقدری بنده متهم به خطری برای امنیت ملی معرفی شدم ودرجشنواره پذیرفته نشد، لیکن متأسفانه یا خوشبختانه مورد توجه اساتید دانشگاههای داخل و بر سب تصادف اساتید خارجی که میهمان بودند و نخبگان و مشاور فرهنگی رئیسجمهور و فعالان این عرصه قرار گرفت و به جشنواره راه پیدا کرد، لیکن معاونین وقت کارخود را کردند و در اکران تنها یازده سینمای ج بمدت بیست روز در اختیار فیلم قرار دادند و انتقام این شکست را از ما گرفتند.
با تقدیر رهبر انقلاب از فیلم و توصیه ایشان مبنی بر ادامه ساخت اینگونه آثار برای پاسخ به اهانتهای غرب علیه ایران قبل و پس ازاسلام بنده به دنبال مقابله مثل بودم و هستم. نام بنده و برخی از همکارانم در لیست رژیم صهیونیستی و کشورهای عضو شینگن همچنان هست. به گزارشات هاآرتص و جویش نیوز و... متعلق به رژیم اسرائیل... مبلغ سیصد و شصت میلیون تا نسخه نهایی؛ دستمزد بنده بابت کارگردانی و فیلمنامه در طی دوسال تحقیق و نگارش و فیلمبرداری و تدوین و صداگذاری و موسیقی تا پایان مراحل فنی سی و هفت میلیون تومان.
۳ ـ فیلم سینمایی روزهای زندگی. شرکت درجشنواره فجر همان سال و جوایزی که میدانید. شرکت در جشنواره بینالمللی خروس طلایی در چین و کسب جایزه بهترین کارگردان خارجی در سال ۲۰۱۳؛ مراجعه کنید به سایت golden rooster chains. تهیه کننده آقای سعید سعدی محصول سیما فیلم نه سازمان سینمایی آقای شمقدری. دوستانی که از بودجه تله فیلمها آگاهند بخوبی میدانند با صیصد میلیون نمیشود یک فیلم آپارتمانی ساخت؛ هزینه نهایی با اصلاح برآورد چهارصد پنجاه میلیون تومان. دستمزد هفت ماه نگارش و تحقیق و کارگردانی تا نسخه نهایی بمدت دوسال با وجود تورم هیچ تغییری پیدا نکرد و جمعا سیو هفت میلیون تومان برای بیست و چهار ماه.
اطلاعات بیشتر را از خودم یا تهیه کننده دریافت کنید. در بسیاری از جشنوارهها شرکت نکردم و از بسیاری از تقدیرها و خطرات آن جستم. مستاجر هستم. استخدام هیچ کجا نیستم. خودم خودم را بیمه کردم. یک ام ویام ۵۳۰ دارم و بیست میلیون تومان خریدم فکر میکنم الان سی تومن شده است. مدت چهارسال و اندی هم در جبههها برای چاههای نفت جنگیدم اما نمیدونم چرا یکباره از پرتاب این کلوخ بر صورتم و در زیر خیمه فرمانده محبوب و صبورم دلگیر شدم. تا کنون پاسخ هیچ مطلبی را ندادم؛ این اولین بار است و امیدوارم آخرین باشد.
عزیزی که این گزارش را علیه من تهیه کردی، اگر درخلوت تهمت میزدی، گذشت برایم سهلتر بود. به خودم و دوستانم توصیه میکنم بیش از هرچیز مراقب سلامت قلب و روح خودشان باشند و به هر بهایی آنرا آلوده جریانات سیاسی گذرا نکنند، چه بسا به عادت تبدیل شود و در زندگی مشترک و خانواده نیز اثرات مخربی بجا بگذارد. از دست دادن صداقت و انصاف چیزی نیست که براحتی برگردد و پشیمانی و آثار آن تا ابد باقی میماند، مگر خدا جبران کند... .
در مورد طرح استقلال فرهنگ از سایر قوا به دلیل تمرکز مدیرت فرهنگی در یک نهاد قطعا و ذاتا به خصوصی سازی گستردهتری میانجامد و از هزینههای جاری ناشی از پراکندگی دستگاهها به طور چشمگیری میکاهد و این بودجه صرف بخشهای خصوصی خواهد شد.
شما فقط یک نگاه به سرمایههای ثابت ادارات و نهادهای فرهنگی بیاندازید! ساختمانهای عظیم در بهترین نقاط شهرها، حجم غیر قابل تصور پرسنل، حقوق و خدمات سرسام آورداخلی، نگهداری و تاسیسات و ملزومات اداری وخودروها، حمل و نقل و سرویسهای پرسنل، مواد مصرفی، هتلهای دراختیار، شهرکهای ویلایی کارکنان، بن، وام، بروکراسی فلج کننده، تصمیمات متناقض، ناپایداری مدیریتها، عدم تخصص و تحصیلات دانشگاهی مربوطه، عدم حضور کارشناسان اجتماعی درازای معاونتها و کارمندان بسیار، عدم حضور جامعهشناسان و مردمشناسان در این دستگاهها و از همه نگران کنندهتر عدم پاسخگویی و مصون ماندن آنها در حوزه اقتصاد و مفاسد، بیادبیهای سیاسی، جرایم و... .
همه به دلیل آن است که خود دستگاهها، کارفرما و سفارش دهنده و مجری هستند، ساختار و قوانین حاکم بر این ساختارها مدام به فربه شدن میانجامد و اجازه غیر از این را نمیدهند.
قوانین وحی نیستند؛ اشکالش در چیست اگر قرار باشد تغییر کنند و بروز گردند. قانون اساسی قرآن که نیست. مدیریت مستقل فرهنگی با حضور کارشناسان علوم انسانی تصمیمات راهبردی کلان را تعریف میکند و اجرا تنها بدست بخش خصوصی ست؛ میتواند سایر قوا را پوشش فرهنگی دهد، از خطاها و مفاسد پیشگیری کند، اطلاع رسانی کند، رفتارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مبتنی بر آنچه صلاح جامعه هست اصلاح کند نه آنچه مصلحت فلان نهاد و قوه و بنیاد و... .
سپاسگزارم ـ پرویز شیخ طادی»