مدتهاست رسانه ملی رویکردی دوگانه و عجیب در برابر موسیقی اصیل ایرانی و نمایش ساز در پیش گرفته که با نقدهای جدی همراه شده است؛ نقدهایی که بر نقد این رفتار به عنوان یکی از دلایل بیمبنا بودن عدم نمایش ساز حین پخش موسیقی اصیل سنتی ایران زمین، تأکید دارد. آخرین نقادان این کار، علیرضا قربانی بوده که در مقابل نقد منصفانهاش سکوت شد.
به گزارش «تابناک»، نمایش ندادن ساز در رسانههای عمومی، پیشینهای بس طولانی دارد و این دوگانگی بهرهبرداری شدید از مبتذلترین موسیقیها و عدم نمایش سازهای مولد موسیقی اصیل و سنتی تازه نیست. چندی پیش، علی قمصری، آهنگساز و سرپرست گروه «همنوازان حصار» حتی از تسری این بایکوت به تبلیغات شهری خبر داد؛ این گونه که اگر تبلیغات منضم به ساز باشد، باید تصویر ساز از دل پوسترها بیرون کشیده شود تا احیاناً کار حرامی انجام نشود و یا تبلیغ وسیله حرامی نشود؟!
به هنگام طرح این مسأله، تذکر داده شد، آنچه امروز به نام موسیقی سنتیِ اصیل ایران زمین شناخته میشود، مصداق لهو و لعب نیست و به همین دلیل، نه موسیقیاش، حکم لهو را دارد و نه وسیلهنواختن آن حکم آلت لهو را دارد. حال به فرض محال، آن گونه که مسئولان صداوسیما تشخیص داده و عمل کردهاند، چگونه است که همه نوع موسیقی حتی موسیقی خالتوری از صداوسیما پخش میشود؛ اما فقط ابزار نواختنش نشان داده میشود؟ مگر میشود کاری حلال باشد، ولی ابراز اصلیاش حرام باشد؟!
در همین زمینه، چندی پیش، همایون شجریان فرزند استاد محمدرضا شجریان و میراثدار صدای پدر، به پخش نشدن تصویر ساز در تلویزیون اشاره کرد و گفت: «رسانه ملی که میتواند نقش بسیاری داشته باشد، ساز را نشان نمیدهد، ولی اگر نشان بدهد، موسیقی در این سرزمین دگرگون میشود. در برنامه «دستان» هم که به موسیقی میپردازد، یک گلدان جلوی نوازنده میگذارند.»
تهمورس پورناظری، آهنگساز و نوازنده تار و تنبور با اشاره به همین موضوع گفت: «متأسفانه ظاهرا شبکههای ماهوارهای آن طرف با صدا وسیما یک هدف را دنبال میکنند، به گونهای که آنها انواع سازهای غربی را نشان داده و موسیقیهایی از نوع سخیفش را پخش میکنند و در اینجا هم صدا و سیما هیچ ساز ایرانی را نشان نمیدهد و نتیجهاش این است که نوجوان ایرانی، ساز غربی را بهتر از سازهای ملی خودمان میشناسد».
این دوگانگی هنگامی پیچیدهتر میشود که درمییابیم ساز در شبکه تلویزیونی کشورمان همچون جامجمِ جهانی حلال است و حتی لزگی در چنین شبکهای حرام است و حتی مجریانش راحتتر از مجریان دیگر شبکهها ظاهر میشوند؛ اما همین ساز در سایر شبکههای داخلی که تمامی کشور به آنها دسترسی دارند، به نمایش درنمیآید؟ آیا ایرانیان خارجنشین و دارندگان استارباکس که علاوه بر شبکههای داخلی، به شبکههای تازه تأسیس و جامجم جهانی دسترسی دارند، از صلاحیت ویژهتری برخوردارند؟!
حال علیرضا قربانی در همان راستا، سخنان متفاوتی گفته و درباره چرایی این یک دوگانگی در عملکرد تلویزیون پیرامون موسیقی سنتی سخن به میان آورده است. قربانی گفته است: «تلویزیون سلاح سرد را نشان میدهد؛ آن هم نه به عنوان یک شیء قبیح، اما از نشان دادن ساز اکراه دارند. این بزرگترین توهین است. در شبکه جام جم ساز و مضراب نشان میدهند اما شبکههای سراسری نه. این به دلیل داشتن برد تبلیغاتی در خارج از کشور است؟ این بوی ریاکاری میدهد که یکی از آفتهای جامعه ماست».
گمان میرود، این رفتارهای سلیقهای، بیش از پیش منجر به کوچِ ذهن میلیونها مخاطب به شبکههای ماهوارهای شود که توان پرداخت بلیت هشتادهزار تومانی کنسرت کیهان کلهر، حسین علیزاده، شهرام ناظری، همایون شجریان، علیرضا قربانی و... را ندارد و چون رسانه ملی زمینه نمایش برنامههای موسیقیایی ایشان را که در کشور اجرا میشود، فراهم نمیسازد، مجبورند اینچنین برنامهها را از شبکههای خارجی پی بگیرند.
حتی اگر از این فرصتهای کاملاً مشروع برای حفظ میلیونها مخاطب بهره نبرد، چگونه میتوان درباره حفظ میلیونها مخاطب برای تلویزیون سخن گفت؟ اندکی به دورنمای پیش روی رسانه ملی بیندیشیم. از عمر نخستین ساز باقی مانده برای بشر امروز بیش از ۳۵ هزار سال میگذرد، ولی انگار این زمان برای آنکه تکلیف خودمان را با این ابزار هنری مشخص کنیم، کافی نبوده و باید فرصت بیشتری داد تا به جمعبندی مشخصی در این باره رسید.