«نتیجه تفکیک مراکز آمار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و برنامهریزی و آموزش نیروی انسانی [در دولت قبل]، کمبود نزدیک ۵۰ هزار معلم و ۵۸ هزار نیروی مازاد است که سالانه یک هزار میلیارد تومان اعتبار را هدر میدهند»؛ این سخنان وزیر آموزش و پرورش را گوشه ذهن نگه دارید تا بعد!
به گزارش «تابناک»، به فاصله چند روز از آغاز سفر استانی در دولت یازدهم، اعضای شوراهای یک شهر و چند روستا در نامهای سرگشاده خطاب به وزیر آموزش و پرورش، ضمن برشمردن مشکلاتی که گریبان مدارس منطقهشان را گرفته، از او دعوت کردهاند تا در سفری که همراه هیأت دولت به استانشان خواهند داشت، سری به ایشان زده و از نزدیک با درد و رنجی که بر دانشآموزان این خطه و اولیای ایشان میرود، آشنا شوند.
رزرو قرار ملاقات با وزیر از طرف اهالی شرق شهرستان میناب با توجه به آنکه هرمزگان مقصد دومین سفر استانی دولت روحانی معرفی شده، شاید نکته عجیبی نباشد؛ اما اگر بدانیم که رنج این منطقه، سالهای سال است که جاری است و احتمالا همه مسئولان استانی و کشوری بر آن آگاهند، حکایت از نومیدی نمایندگان مردم بخش هشت بندی و توکهور از بهبود اوضاع و تلاش برای رساندن صدای خود بدون واسطه به دولتمردان را خواهد داشت.
کافی است به
روایت تصاویر و آمار، درد مردم منطقه را بازخوانی کنیم تا دریابیم چه بسا دعوت از وزیر، بهترین و تنهاترین راهی است که میتوان پیمود و امید داشت که با پیمودن آن، مشکلات در زمانی کوتاهتر مرتفع شود، نه طی پروسهای بیست ساله.
آن گونه که شوراهای اسلامی منطقه در نامه خود به وزیر نوشته و به روایت تصاویر روایت کردهاند، اکنون بیش از ۷۰۰۰ دانش آموز در هشتاد مدرسه واقع در این خطه مشغول به تحصیل هستند که یک چهارم آنها با کمبود یا فقدان ساختمان آموزشی مواجه هستند و در یک چهارم دیگر، کلاس درس در کانکس یا ساختمانهای فرسوده و کلنگی برگزار میشود و ناگفته پیداست، چه پتانسیل بالایی از خطرآفرینی در آنها نهفته است.
همه این کمبودها را که کنار گذاشته و از نبود فضای ورزشی، آزمایشگاهی و حتی دیوارکشی پیرامون این مدارس صرفنظر کنیم، تازه مشکل دیگری داریم که اگر بگوییم کم از مشکلات قبلی ندارد، اغراق نکردهایم؛ مشکل (اگر نگوییم معضل) کمبود معلم که همان آغاز کار به نقل از وزیر آموزش و پرورش به آن اشاره کردیم.
شدت مشکلات به اندازهای است که دیگر اجرای طرحهای عجیب و غریب و بهکارگیری معلمان در چند نوبت نیز کارآمدی خود را از دست داده است؛ از یک سو برخی مدارس مجبورند در دو نوبت پذیرای دانشآموزان یک مقطع باشند (مثلا صبحها کلاس اول تا سوم و عصرها کلاس چهارم تا ششم) تا همه به کلاس درس برسد. از سوی دیگر جور نبود معلم به تعداد کافی را باید معلمانی بکشند که عملا روز کاریشان از صبح هر روز آغاز میشود و تا حوالی غروب ادامه دارد!
با این تفاسیر، نه عجیب است که بدانیم کلاس درسی در انباری برگزار میشود، نه میتوانیم از دیدن کنتور برق فشار قوی در کلاس گلایه سر دهیم،، نه میتوانیم بر معلمانی که منطقه را ترک میکنند خرده بگیریم، نه جای سؤال میماند که چرا نماینده مردم منطقه در شورای اسلامی همه تلاش خود برای جلب توجه مسئولان و حل مشکلات را در تذکر و نطق پیش از دستور دیده و... اما حتما میتوانیم منتظر بمانیم تا واکنش وزارت آموزش و پرورش از راه برسد.
آن گونه که از پایگاه اطلاع رسانی آموزش و پرورش شهرستان ميناب پیداست، هیچ کسی وقت ندارد که به مدارس روستاهای تابعه سرکشی کرده و دست کم کنتور برق فشار قوی را از کلاس درسی که دانش آموزان کم سن و سال در آن مشغول تحصیل هستند خارج کند!
بسیار روشن است که مشکلات این منطقه حتما با شدت و ضعف در نقاط دیگری از کشورمان هم قابل دیده میشد و ریشه در گذشتههای چندین ساله دارد، ولی اینکه چگونه با حاکم بودن چنین وضعیتی، برخی مسئولان سابق از هوشمند شدن مدارس سخن گفته، معلمان را بازنشست کرده و گاه برخی از کارمندان اداری و حتی خدمتکاران مدارس را در کسوت معلم به کار میگرفتند و در مقابل وزیر جدید از اصلاح شرایط با جذب معلم و لابد حذف نیروهای مازاد سخن گفته و بحث سختافزاری را به کل کنار میگذارد، ایرادی است که به نظر نمیرسد امیدی به بهبود فراهم آورد.
اینجاست که باید همصدا با نمایندگان شورای شهر هشت بندی و شوراهای اسلامی روستاهای بخش توکهور ـ هشت بندی از وزیر بخواهیم در کنار پرورش استعدادهای دانشآموزانی که از کمبود معلم رنج میبرند، فکری هم به حال ساختمانهایی کنند که در کمبود مدرسه، مدرسه نام گرفتهاند، چراکه استعداد تخریب برخی از این ساختمانها ممکن است خدای نکرده زودتر از آن بروز کند که دانشآموزان به فارغ التحصیلی رسیده باشند!