این روزها بحث درباره برگزاری دومین کنفرانس بینالمللی سوریه و مسائل مربوط به متن و حواشی این موضوع به مهمترین نقطه توجه در محافل جهانی تبدیل شده است. در این میان، پافشاری روسیه بر حضور ایران در این کنفرانس و مخالفت آمریکا، دربردارنده ابعادی فراتر از صرف سوریه است که به تلاش روسیه برای احیای نفوذ خود در منطقه خاورمیانه ارتباط مییابد.
به گزارش «تابناک»، فیودور لوکیانف، رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه، در مطلبی که برای سایت «المانیتور» به نگارش درآورده، به بررسی بخش مهمی از موضوع کنفرانس بینالمللی صلح سوریه، یعنی حضور ایران در این کنفرانس و موضع روسیه در این زمینه پرداخته است.
لوکیانف در بخش نخست مطلب خود، به بررسی مواضع ایران و روسیه در قبال بحران سوریه و شیوه حل این بحران پرداخته و اشاره میکند که مواضع تهران و مسکو در قبال سوریه، طی دو سال اخیر دو کشور را بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک کرده است. در بخش دوم و پس از اشاره به منافع روسیه و ایران از حل بحران سوریه، وی به موضوعی مهمتر، یعنی رویکرد مسکو نسبت به تقویت روابط با تهران و همچنین اهداف اصلی دولتمردان روس از این سیاست میپردازد.
این نویسنده روس مینویسد:
بحث درباره دعوت کردن یا نکردن از ایران برای شرکت در کنفرانس صلح سوریه، بازتاب این حقیقت است که مسأله سوریه، منحصر به فرد نیست. اگر ما درباره فرو نشاندن درگیری در سوریه سخن میگوییم، بیهوده خواهد بود کشوری را که بیشترین نفوذ را بر وضعیت جاری در سوریه دارد (ایران) از مذاکرات کنار بگذاریم.
با این حال، در این مورد، آنچه بیش از هر چیز مطرح است، نه سوریه، بلکه روابط آمریکا با ایران است. تلاش دولت اوباما برای ایجاد تغییرات کیفی در روابط با ایران، در آمریکا و همچنین در میان متحدان این کشور در خاورمیانه با مقاومتهایی روبهرو شده است؛ هرچند منافع بالقوه رهایی از این بنبست چندین سال بسیار است، سطح اعتماد مشترک بسیار پایین است و واشنگتن از اینکه محاسبه نادرست میکند، در هراس است.
در این شرایط، صحبت درباره قراردادی بزرگ میان ایران و روسیه که بر اساس آن، ایران حجم چشمگیری نفت به روسیه صادر کرده و در ازای آن کالاهای تکنولوژیک دریافت میکند، اوباما را در موضع دشواری گذارده است، زیرا به نظر میرسد یک کشور سوم که روابط دوستانهای نیز با آمریکا ندارد، از بهبود روابط میان ایران و ایالات متحده سود خواهد برد.
بنا بر این گزارش، نه مسکو و نه تهران، هیچ یک رسما مذاکره درباره این قرارداد را تأیید نکردهاند؛ اما شواهد افشا شده و لحن مباحثات در این زمینه در عرصه عمومی، حاکی از آن است که اخبار مربوط به این جریان بیپایه نیست.
روسیه دلایل خود را در این زمینه دارد. مسکو بر این باور است که رخدادهای خاورمیانه به افزایش ناگزیر نقش و نفوذ ایران منجر خواهد شد. این امر پیش از هر چیز بدان معناست که داشتن روابط خوب و مثبت با یکی از مؤثرترین کشورهای منطقه ـ که میتواند دامنه قدرت خود را به آسیای مرکزی و قفقاز هم بکشاند ـ دارای اهمیت بسیار است.
در درجه دوم، افزایش ارتباطات بینالمللی ایران ـ که احتمال آن اکنون بیش از هر زمان دیگری شده است ـ این کشور را به یک شریک اقتصادی بالقوه و بازاری جذاب برای همگان تبدیل کرده است؛ به عبارت دیگر، موضع انحصاری روسیه در ایران که هم اکنون از آن برخوردار است، ادامه نخواهد یافت؛ بنابراین، ضرورت دارد که روسیه به فوریت نسبت برای حفظ جایگاه خود در بازار ایران تلاش کند.
مسکو این ادعای واشنگتن را که اقدامات روسیه سبب ضربه خوردن تلاشهای موجود برای حل مسأله ایران شده و فشارها را بر این کشور کاهش میدهد، نمیپذیرد. میان روسیه و کشورهای غربی، مباحثهای طولانی و بنیادین درباره مشروعیت تحریمها وجود داشته است. روسیه مانند بسیاری از دیگر کشورها اعلام کرده که تنها تحریمهای سازمان ملل را میپذیرد و تحریمهای یکجانبه کشورهای غربی را غیرقانونی میداند.
در مجموع، موضع روسیه در قبال مسائل کنونی، نمود دیگری از رویکرد کلی مسکو نسبت به خاورمیانه است که شامل ترکیبی از موضعگیری این کشور در قبال نظم جهانی و منافع اساسی آن است. با وجود این، منافع مشخص روسیه در موضوع ایران، بیش از موضوع سوریه است.
از دید روسیه، هیچ نکته مشخصاً ضدآمریکایی در تلاش برای مذاکره با ایران وجود ندارد. مسکو این حقیقت را مدنظر دارد که روسیه و آمریکا متحد یکدیگر نیستند و هیچگاه به متحدانی برای هم تبدیل نخواهند شد؛ بنابراین، هیچ توجیهی ندارد که منافع خود را فدای آمریکا کنند. اما در صورتی که منافع مسکو و واشنگتن با یکدیگر قابل جمع باشد، هیچ مشکلی در شراکت با آمریکا وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، روسیه و آمریکا دو قدرت بزرگ هستند که دارای روابطی نه دوستانه و نه خصمانه هستند، بلکه اصل ماجرا این است که این دو هیچ وابستگی به یکدیگر ندارند.