گزارش کامل هشتمین روز جشنواره فیلم فجر

مهرجویی از ترس «اشباح» سرما خورد، «خانه پدری» عیاری غوغا کرد

...این استارت یک سلسله گاف های خنده دار در «اشباح» است... «خانه پدری» به جرات یکی از پنج فیلم برتر این دوره از جشنواره بود. فیلمی درباره یک قتل ناموسی که عواقبش دامان چندین نسل را می‌گیرد و با دفن جنازه قربانی به پایان نمی‌رسد و شش دهه پیاپی همراه سه نسل از این خانواده باقی می ماند و انتظار می رود بدون ممیزی اکران شود.
کد خبر: ۳۷۷۰۷۱
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۲ 08 February 2014
|
39820 بازدید
|
هشتمین روز جشنواره فیلم فجر با نمایش «اشباح» داریوش مهرجویی آغاز شد تا «استاد» نشان دهد در راهی که پیش گرفته مصمم است و منتقدانِ ... (صفت مورد علاقه استاد) نمی توانند او را در مسیری که افتاده متوقف سازند و او مصمم است تا یک عمر اعتبار سینمایی اش را ظرف چند سال بر باد دهد و یاس را بر دل دوستدارانش که هنوز عده ای شان برای امضای مهرجویی پای یک فیلم، حاضرند بلیت بخرند، بنشاند اما همه پیشکسوتان چنین ظاهر نشدند و با نمایش «خانه پدری» کیانوش عیاری مشخص شد هنوز میان پیشکسوتان، کارگردان دقیق و با حوصله قابل رویتند.

به گزارش «تابناک»، روز هشتم فرا رسید و نوبت به «اشباح» بیست و ششمین فیلم بلند سینمایی داریوش مهرجویی رسید تا بار دیگر نیز شاهد یک شگفتی باشیم. زمان تماشای فیلم، به شدت مدیریت عجیب بود و انگار کارگردان به عنوان مدیر این پروژه حین تولید اثر دست به دامان آکسسوار شده بود. توضیحش اندکی پیچیده است اما شاید یک شبیه سازی بد نباشد. ابتدا به این دیالوگ ها توجه کنید:

«[شب – خارجی – خیابان های پایتخت]
کارگردان: میریم برا ضبط
دستیار کارگردان: استاد! هنوز خیابون خیس نشده ها!
فیلمبردار: تو کادر کف خشک خیابون رو داریم، چی کار کنیم
کارگردان: بسته بگیر بره!».

چنین گاف جالبی در ابتدای تازه ترین فیلم داریوش خان در چشم می زند و شاید دیالوگی شبیه به همین دیالوگ در زمان ثبت تصویر وجود داشته، چرا که بعید است استاد محمود کلاری، زمین های خشک پایین کادر را در سکانسی که باران چون دم اسب می بارد، ببینند و سکوت کند. این استارت یک سلسله گاف های خنده دار در «اشباح» است که می‌تواند برای یک فیلم بین نکته سنج، حکم یک کمدی مفرح را داشته باشد!

مهرجویی از ترس «اشباح» سرما خورد؟!

مهتاب کرامتی که تنها نشانه پیری اش، چروک پیشانی اش است و همچون همایون ارشادی پیر نمی شود در این فیلم در سکانسی جالب تر، پس از نمایش نمایی از میدان هفتم تیر، به پسرش می گوید که ببین این میدان چقدر تغییر کرده و سپس در داخل خودرو، محلی دیگر نشان داده می‌شود! ظاهراً داریوش خان حوصله نداشته به میدان هفت تیر بازگردد و همین سکانس را از داخل خودرو نیز بگیرد و به همین دلیل در خیابان های بعدی (مثلاً سهروردی) نمایی داخلی خودرو از میدان هفت تیر را گرفته است!

در واقع فیلم «اشباح» پیش از آنکه از نداشتن داستان رنج ببرد، مدیون بی حوصلگی استاد در پردازش است و الا با همین داستان که شبیه فیلم هندی ها بود، می شد فیلم بهتری ساخت که در حد فیلم اولی های این دوره از جشنواره باشد. سیاه و سفید کردن فیلم برای دوره پهلوی تا حدودی منطقی بود اما اینکه زمان حال نیز سیاه و سفید باشد و صرفاً به سکانس آخر و سکانس گل کردن پسر ماجرا، رنگی شود، اوج فلسفه فیلم بود که به هر حال در نوع خود ابتکاری بود و باید از این ابتکار به او غبطه خورد و یاد فیلم «آرتیست» افتاد که به گرد پای «اشباح» هم نمی رسد.

داستان فیلم درباره یک تیسمار بازنشسته در دوران پیش از انقلاب است که پس از کنار گذاشتنش، دائم الخمر شده و پس از آنکه همسرش او را رها می کند، کلفتشان را در مستی مورد تعرض قرار می‌دهد و کلفت باردار می شود. خانمِ خانه، پس از عدم موفقیت در سقط جنین، کلفت را از خانه با صدهزار تومان بیرون می اندازد و پسرش را نیز راهی لندن می کند. حال پس از سال ها دخترِ کلفت به خانه خانم آمده و کلفت شده و پسر نیز با بیماری از لندن بازگشته است!


این مضمون می‌توانست یک فیلم جدی باشد اما وقتی مهرجویی اعتقادی به سناریست ندارد و پول برای مهم ترین نقطه ضعف آثارش و آثار اکثر کارگردانان کشورمان همچون همکارانش هزینه نمی‌کند، مشخص است در نهایت از یک طرح خوب، در خوشبینانه ترین حالت یک سناریو متوسط بیرون آید و با یک پردازش ضعیف، فاجعه ای شکل بگیرد که ضربه دیگری باشد به کاخ اعتبار استاد که از بالایش، همه منتقدان دلسوزش را به دیده تحقیر و انکار می نگرد.

بازیهای فیلم هم در حد سایر بخش ها بود و مهرجویی این بار فیلمش را جم و جور نوشت تا تنها لازم باشد به مهتاب کرامتی، همایون ارشادی، مهدی سلطانی، حسن معجونی و دختر شریفی نیا دستمزد پرداخت کند که طبیعتاً با دستمزد مهناز افشار، حامد بهداد و رضا عطاران و... که در اثر بسیار بسیار با کیفیت «چه خوبه برگشتی» حاضر بودند، قابل قیاس نیست! شاید همین امر باعث شد بود همایون ارشادی چندان تلاشی برای ارائه یک بازی متفاوت نداشته باشد، یا ملیکا شریفی نیا در نقش کلفت باردار حکم احسان حدادی را بیابد و مجمع را تا سقف پرتاب کند و یا مهتاب کرامتی نقش بانوی خنگ خانه را داشته باشد که از شکم برآمده کلفت‌شان به سادگی درنیابد که حامله است و در اوج فیلم به گونه ای گریه کند که تماشاگر از خنده، روده بر شود!

شاید استاد در پی ارائه راهنمایی به جوانان تحت عنوان «چگونه فیلم تان را سریع و ارزان بسازید؟» بوده، چرا که در غیر این صورت، ساخت چنین اثری فاقد منطق خواهد بود و ممکن است هزینه تولیدش را نیز بازنگرداند. به هر حال دوران بدی شده و داریوش خان هم سرما خورد و مصلحت ایجاب کرد به کاخ جشنواره نیاید تا خنده های تماشاگران را حین نمایش فیلمش نبیند و مجبور نباشد در نشست پرسش و پاسخ پس از فیلم حاضر شود. مهرجوییِ عزیز بدین ترتیب نشان داد همچنان به حرکتی که سال گذشته انجام داد و امسال مسعود خان کیمیایی نیز بدان همت گمارد، معتقد است.

باشد که منتقدانِ مهرجویی که توقع دارند او فیلم های دارای ساختار مسنجم نظیر لیلی، پری، میکس، هامون، اجاره نشین ها، دایره مینا و... بسازد، به صفتی که به آنها نسبت داده شده توجه بیشتری کنند و حد خود را بشناسند و وارد بازی بزرگان نشوند!


دانلود حضور عوامل فیلم «اشباح» در روی سن پیش از نمایش فیلم و طرح موضوع سرماخوردگی!



- براساس اعلام ستاد انتخاب فیلم برگزیده تماشاگران، نتایج میانگین امتیاز 3 فیلم برتر آرای تماشاگران را تا روز هفتم سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر به شرح ذیل است: 
- فیلم سینمایی شیار ١٤٣ با 3.30 امتیاز 
- فیلم سینمایی خط ویژه با 3.18 امتیاز
- فیلم سینمایی چ با ٣.١٧ امتیاز

- ابراهیم داروغه‌زاده، قائم مقام دبیر سی‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در گفتگو با خبرنگار مهر با رد خبرهای حاشیه‌ای درباره احتمال نمایش فیلم سینمایی «آشغال‌های دوست داشتنی» ساخته محسن امیریوسفی در روزهای باقیمانده از جشنواره، گفت: قرار نیست فیلم سینمایی «آشغال‌های دوست داشتنی» را در سی‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اکران کنیم.

- وی در پاسخ به اینکه نمایش فیلم سینمایی «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری در کاخ جشنواره با نمایش فیلم های دیگری همچون «خانه پدری» همزمان شده و همین مساله باعث می‌شود تا بسیاری از اهالی رسانه و منتقدان نتوانند این فیلم را ببینند، تصمیم شما چیست؟ گفت: ما برای فیلم «ماهی و گربه» دو نمایش در سالن های جنبی برج میلاد اختصاص دادیم و اگر استقبال از این فیلم زیاد بود حتما سالن های دیگر را نیز برای نمایش این فیلم اختصاص خواهیم داد.

دومین فیلمی که روز هشتم اکران شد، «حقِ سکوت» نخستین ساخته محمد هادی ناییجی بود که با سرمایه گذاری حوزه هنری ساخت شد و در سینماهای حوزه هنری نیز فرصت اکران وسیع را خواهد یافت. حوزه هنری در سال های اخیر درصدد برآمده تا با هزینه محدود، فیلم های قابل دفاع به لحاظ کیفی پیرامون زوایای مختلف زندگی روحانیون و طلاب بسازد و علما را در بستر وقایع اجتماعی، به تصویر بکشد. در این زمینه چهره هایی چون منوچهر محمدی، همایون اسعدیان و مرتضی میرکریمی و جوان های نزدیک به این کارگردان ها نقش موثری داشته اند و این اثر را نیز می تواند برآمده از جریان میرکریمی ارزیابی کرد.

«حقِ سکوت» داستان یک روحانی و چالش‌های پیش روی او در قبال چک هشت میلیونی نشان می‌دهد که به دست یک مالخر افتاده و او را تا دادگاه روحانیت و بردن آبرو و اعتبارش پیش می برد؛ روحانی که همسرش رهایش کرده و به خانه پدری اش رفته و زندگی اش در تا مرز نابودی پیش رفته و در این میان از برخی موقعیت ها نظیر استفاده از خمس و زکات برای استفاده شخصی و پرداخت بدهی طلبکار نیز می گذرد و مسیر دشوار در پیش می گیرد که کارگردان در آخر با تلخی همراهش نمی سازد.

داستان فیلم به واسطه حساسیت قشری را مورد شخصیت پردازی قرار گرفته، قابل قبول است و از این منظر تصور می‌شود عملکرد ناییجی در نخستین تجربه کارگردانی اش، قابل قبول بود، هرچند فیلم ریتم کند و خواب آوری برای مخاطب عام دارد و می تواند شتاب بیشتری به داستان با حذف برخی سکانس ها داد و مخاطب عام را بیشتر همراه ساخت.


این فیلم، بازیگر شاخصی ندارد و حسام محمودی فرید، شیرین اسماعیلی، باقر سروش نقش های اصلی را برعهده دارند و حسام محمودی فرید که سال گذشته در «خسته نباشید» نیز بازی متفاوتی ارائه کرده بود، در ارائه نقش یک طلبه جوان، توانسته بود موفق و باورپذیر ظاهر شود. در مجموع تصور می شود، فیلم با هزینه بسیار اندک تولید شده باشد که با این زاویه نگاه، اثر مورد اشاره در حد بضائتش قابل پذیرش است، هرچند شاید این فیلم نیز که تهیه کننده اش شخص میرکریمی بود، شاید همچون «امروز» میرکریمی، در گیشه فروش قابل هضمی نداشته باشد.

«کلاشینکف» سومین فیلمی بود که امروز در سالن اصلی برج میلاد به نمایش درآمد. سعید سهیلی که اثر پیشین «گشت ارشاد» پرحاشیه شده بود و اساساً به سینمای بدنه تعلق دارد، این بار نیز فیلمی در همین فضا تولید کرده و در بستر یک داستان ساده، تلاش کرده، داستانی جذاب برای مخاطب عام فراهم نماید و هدف گذاری سهیلی نه سیمرغ های جشنواره سی و دوم، بلکه گیشه سینماها در سال 93 بوده و مخاطب عام نیز احتمالاً به چنین فیلمی اقبال نشان خواهد داد.

سرباز جوانی در جریان قرار می گیرد که شوهر خواهرش، خواهرش را به واسطه حضور در صحنه فیلمبرداری به عنوان هنرور، کتک زده و خواهرش به بیمارستان رفته است. سرباز که موفق به مرخصی گرفتن از افسر نگهبان و ترک پستش در بانک نمی‌شود، از پستش فرار می کند و در نخستین مواجهه با شوهر خواهرش، به شکلی ناخواسته و در حین درگیری، به او شلیک می کند و برادر همسرش کشته می شود. همین اتفاقات منجر به وقوع یک سلسله وقایع دیگر می شود که پای «رضا کلاش» را به قصه میکشد.

فیلم شاید چندان در بستر نقد نگنجد اما به طور خلاصه می توان گفت، این فیلم چه به لحاظ داستان پردازی، چه به لحاظ تیپ هایی که در آن حضور دارند و چه به لحاظ کیفیت فیلمبرداری، چیزی بیشتر از«گشت ارشاد» در چنته ندارد و سهیلی تلاش کرده مشتری هایی که با فیلم قبلی اش جمع کرده، با تکرار فضای اثر پیشینش حفظ کند و گروهی را نیز با به میدان آوردن عطاران، به خریداران بلیت فیلمش بیافزاید که ظاهراً توانسته به هدفش برسد، هرچند باید دید فیلمی که در برج میلاد اکران شد، به خصوص در بخش هایی که شوخی های دوپهلوی جنسی دارد، دستخوش سانسور خواهد شد یا همین نسخه اکران شده را در اکران عمومی تماشا خواهیم کرد.

حال به تماشای فیلم نشست خبری «کلاشینکف» بنشینید.

دانلود بخشی از نشست فیلم کلاشینکف

سعید سهیلی ضمن تمجید از بازی رضا عطاران در «کلاشینکف» از بعضی از بازیگران که فکر می‌کنند با تیتراژ یک فیلم، جایگاه‌شان بالا یا پایین می‌رود، انتقاد کرد.‌ این کارگردان درباره شکل‌گیری ایده داستان «کلاشینکف» شامگاه 19 بهمن ماه در نشست فیلمش در کاخ جشنواره‌ی فیلم فجر یادآور شد: من در 90 درصد از کار‌هایی که انجام داده‌ام، ایده‌ام را از عکس گرفته‌ام، عکسی که مرا درگیر کرده است. وقتی با عکس جالبی روبرو می‌شوم، آنقدر به آن نگاه می‌کنم تا برایش قصه‌ای پیدا کنم.

- وی ادامه داد: نوشتن این فیلمنامه هم از درگیر شدن ذهن من به یک عکس شروع شد. در آن عکس، یک جوانی پشت به دوربین در حرکت است که در دست چپ او، دست یک دختربچه است و در دست راستش یک کلاشینکف. ما حدود یک سال و نیم کار کردیم و نهایتا فیلمنامه «کلاشینکف» پدید آمد.

- کارگردان «کلاشینکف» همچنین درباره‌ی دلیل چندین ارجاع به فیلم‌های چون «لئون: حرفه‌ای»، «قیصر» و... گفت: ارجاعات عمدی نیست. ناخواسته بعضی صحنه‌ها و اتفاقات آنقدر آدم را درگیر می‌کند که وقتی چشم باز می‌کنی، می‌بینی در فیلم تو هستند؛ مثل فیلم‌های «لئون: حرفه‌ای»، «قیصر»، «تنگنا» و... که از کودکی در ذهن من شکل گرفته است و ناخواسته و گاهی هم خواسته وارد فیلم می‌شوند.

- وی در ادامه با تقدیر از رضا عطاران برای همراهی با گروه ساخت این فیلم گفت: من با هر بازیگری که می‌خواهم قرارداد ببندم؛ اولین صحبت‌هایی که می‌کنیم بحث سر دستمزد است و بعد هم سر عنوان‌بندی و تیتراژ، وقتی رضا عطاران به دفتر ما آمد، روی مسائل مالی که اصلا هر چه چانه زدیم فایده نداشت و کوتاه نیامد. البته به نظرم رضا عطاران اصلا قیمت ندارد چون خیلی نایاب و غنیمت است اما بعد از قیمت، دیدم که گفت من به شرطی می‌آیم که اسمم در تیتراژ اول زده نشود چون قهرمان داستان نیستم و باید اسمم دوم بیاید.

رضا عطاران هم در پاسخ به پرسشی درباره استفاده از دیالوگ‌های بداهه در «کلاشینکف» اظهار کرد: من در هر کاری که می‌روم سعی می‌کنم پیشنهاداتی بدهم که گاهی پذیرفته می‌شود و گاهی خیر. در این کار هم، پیشنهاداتی دادیم که گاهی پذیرفته می‌شد و البته از آقای سهیلی هم خیلی کمک گرفتیم.

چهارمین فیلمی که در روز هشتم اکران شد و به جرات یکی از پنج فیلم برتر این دوره از جشنواره بود، «خانه پدری» ساخته ارزشمند کیانوش عیاری بود؛ فیلمی درباره یک قتل ناموسی که عواقبش دامان چندین نسل را می‌گیرد و با دفن جنازه قربانی به پایان نمی‌رسد و شش دهه پیاپی همراه سه نسل از این خانواده باقی می ماند. در نگاه اول، شکل گیری چنین اثر مهمی مدیون واقع گرایی منحصر به فرد سینمای عیاری بود؛ واقع گرایی که کمتر سینماگری سراغش می‌رود و شاید تنها در «همه چیز برای فروش» شاهد چنین واقع گرایی بودیم.


طبیعتاً خشونت ابتدایی برای به تصویر کشیدن قتل، آن هم با نگاه واقع گرایانه، اجتناب ناپذیر است اما کار کارگردان از آنجا دشوار می‌شود که قتل به پایان رسیده و حال به دور از هیجان و استرس دقایق نخست، باید داستان را بر روی ریتمی مناسب پیش برد و آنقدر دقیق عمل کرد که فاجعه قربانی ضعف خرده پیرنگ ها نشود. شیوه هنرمندانه به کار رفته در باورپذیریِ تغییر سریع نسل ها و انتقال سریع این تغییر به ذهن تماشاچی، تنها از عیاری بر می آمد و شاید بتوان گفت، عیاری تنها کارگردان پیشکسوت سینمای ایران است که در این جشنواره انتظارات را برآورده ساخته است.

مهدی هاشمی، شهاب حسینی، مهران رجبی، ناصر هاشمی، نازنین فراهانی، مینا ساداتی و معصومه بافنده بازیهای یک دستی ارائه کرده بودند و برخی بازیگران علی رغم آنکه چهره نبودند، به خوبی از ایشان توسط کارگردان بازی گرفته شده بود و کاملاً باورپذیر ظاهر شده بودند. دوربین علی رغم در نماهای بسته زیرزمین، امکان مانور اندکی داشته اما چه در نوردهی و چه در کادرها، شاهد انتخاب های درستی بودیم که باعث شده بود تقریباً اکثر زوایای معمول قتلگاه مورد استفاده قرار گرفته باشد.

خشونتی که به فیلم نسبت داده می‌شد و علت بلاتکلیفی دو سال این اثر شده بود، آنچنان شدید نبود که نقل می‌شد و شاید بتوان گفت، نسبت به این فیلم که جزو انگشت شمار آثار سینمایی است که به قتل ناموسی می پردازد، ظلم صورت پذیرفته و باید با در نظر گرفتن رده سنی، این فیلم را اکران کرد تا ملاحظات درباره خشونت سکانس های اولیه نیز به کلی برطرف شود. این فیلم بی شک یکی از بهترین فیلم های عیاری نیز محسوب می‌شود و امروز خوشحالی این کارگردان خبره را از نمایش اثرش می‌شد حس کرد و این شادی زمانی کامل خواهد شد که بدون یک ثانیه ممیزی، شاهد اکران عمومی همین نسخه فیلم در سال 93 باشیم.

حال به تماشای بخش های مهم نشست خبری فیلم «خانه پدری» بنشینید.

اصغر فرهادی که شامگاه 19 بهمن ماه برای تماشای «خانه پدری» در کاخ جشنواره‌ی فیلم فجر حضور پیدا کرد، گفت: فیلم «خانه پدری» خیلی خوب بود و من آن را خیلی دوست داشتم.





صحبت های پیش از اکران «خانه پدری» و حضور فرهادی

کارگردان «جدایی نادر از سیمین» همچنین درباره رنگ و بوی این دوره از جشنواره فیلم فجر خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی‌های این است که کارگردانانی از نسل‌های مختلف در این جشنواره کنار هم هستند. ویژگی‌ دیگر جشنواره هم این است که بعد از یک دوره خیلی سخت و خیلی بسته‌ای که وجود داشت، فضایی به وجود آمده که شور جدیدی در جشنواره ایجاد شده است که این شور در میان سینماگران و مردم دیده می‌شود اما طبعا فیلم‌ها برای سال‌های قبل‌تر هستند.

اصغر فرهادی همچنین درباره وضعیت فیلم بعدی‌اش گفت: خیلی دلم می‌خواهد که فیلم بعدی‌ام در ایران باشد و تلاشم هم این است اما قراردادی از قبل دارم که باید آن را انجام بدهم که در خارج از کشور است. تلاشم این است که در فرصت بین این روز‌ها تا شروع آن پروژه، زمانی ‌پیدا کنم که بتوانم فیلمی را در ایران بسازم‌ اما امروز که اینجا هستم، به نظرم می‌رسد که خیلی این کار میسر نیست و فیلم بعدی در خارج از کشور و اروپا ساخته خواهد شد و بعد به ایران برمی‌گردم. من هیچ زمانی، داخل و خارج ایران را تقسیم نمی‌کنم. هر قصه‌ای که فکر کردم، قصه مناسبی است و دوستش دارم را می‌سازم اما در هر صورت میل قلبی‌ام این است که در ایران کار کنم.

کارگردان «گذشته» که در حاشیه‌ی نمایش فیلم «خانه پدری» در میان خبرنگاران سخن می‌گفت، همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سوت و کف زدن‌های اعتراض‌امیز در سالن نمایش بعضی از فیلم‌ها گفت: ممکن است تعداد زیادی از تماشاگران در سالن یک فیلمی را دوست نداشته باشند و تعداد خیلی اندکی باشند که از آن لذت ببرند، به نظرم این کار، مزاحمت برای افرادی است که با فیلم ارتباط برقرار کرده‌اند بنابراین فکر می‌کنم رفتار منطقی این است که اجازه بدهیم فیلم تمام شود و بعد کاملا تماشاگر آزاد است که حتی به فیلم بتازد.

وی خاطرنشان کرد: همه تماشاگران از یک زاویه به فیلم نگاه نمی‌کنند. ممکن است در یک فیلم، شما چیزی پیدا کنید که با آن ارتباط برقرار کنید و لذت ببرید اما همه آدم‌هایی که اطراف شما نشسته‌اند از آن فیلم متنفر باشند. به نظرم به احترام آن یک نفری که از فیلم لذت می‌برد، بهتر است که اگر فیلم را دوست نداریم، سالن را ترک کنیم یا نظرمان را بنویسیم.

فرهادی در عین حال با تاکید بر اینکه «نمی‌خواهم تماشاگر را محدود کنم» گفت: به همان اندازه که تماشاگر فیلمی را تشویق می‌کند، نمی‌شود از او انتظار داشت که همه چیز برایش گل و بلبل باشد. این حق طبیعی یک تماشاگر است که یک فیلم را دوست نداشته باشد و حتی نسبت به فیلمی تند بشود.فیلمساز اصلا نمی‌تواند انتظار داشته باشد که همه رفتار‌ها با او گل و بلبل باشد. در جشنواره‌های مختلفی که من می‌روم آنطور که می‌گویند من تاحالا ندیده‌ام که فیلمی را هو کنند. شاید در بعضی از فستیوال‌ها در گذشته چنین اتفاقی افتاده اما این اتفاق زیادی در رسانه‌ها درشت شده است.

فرهادی با بیان اینکه این رفتار را به عنوان یک اصل نپذیرید، اظهار کرد: این اخلاق به نظرم خیلی چیزی نیست که آن را به عنوان یک اصل بپذیریم. این باعث می‌شود که فیلمساز و گروهش که در آن شرایط سخت مملکت که خودمان می‌دانیم، کار کرده‌اند و برای اولین نمایش فیلم‌شان شوق و ذوقی دارند، با این رفتار خیلی اذیت بشوند.

این کارگردان سینمای ایران در پایان با تاکید بر اینکه نشستن عوامل تولید یک فیلم در کنار منتقدان برای تماشای فیلم‌شان اشتباه است، گفت: در هیچ کجای دنیا، در نمایش‌هایی که برای رسانه‌ها و منتقدان است، گروه سازنده فیلم اجازه حضور در سالن را ندارند. من تاکنون فیلمم را در جشنواره‌ای با منتقدان ندیده‌ام. یعنی اینکه من نباید در سالن باشم تا آن‌ها برای اظهارنظر، احساس آزادی کنند. اینجا شاید به دلیل اینکه هم منتقدان و هم مردم در سالن حضور دارند این اتفاق پیش می‌آید. امیدوارم این مساله در سال‌های آینده حل شود و گروه سازنده فیلم همزمان با منتقدان که نگاه دقیق‌تری دارند در سالن نباشند و جلسه پرسش و پاسخ هم با یک تاخیر برگزار شود.

«خانوم»، نخستین ساخته تینا پاکروان، پنجمین فیلمی بود که در برج میلاد اکران عمومی شد. تینا پاکروان اثری اپیزودیک و زنانه را خلق کرده بود که جزو آثار مهم این دوره از جشنواره محسوب می‌شود و شاید تعبیری که پاکروان داشت مبنی بر روایت سه زن، سه نقطه تهران، از شمال تا جنوب، تعبیر جالبی برای این فیلم باشد که البته مشکل داستان پردازی برای این اثر نیز به قوت خود باقی است.

امین حیایی، شقایق فراهانی، سیامک انصاری، اشکان خطیبی، اندیشه فولادوند، پانته‌آ پناهی‌ها، نقی سیف جمالی، حمیرا اعظمی، سوگل خالقی، مجتبی طهماسبی در این فیلم نقش آفرینی کرده اند و فیلم از ترکیب مناسبی مقابل دوربین و البته تا حدودی در پشت دوربین برخوردار است، با این حال، سخن گفتن از اینکه، این فیلم می فروشد، اندکی دشوار است.

«تراژدی قاسم سبزی کار» نیز در نیمه شب و در قالب سانس ویژه اکران شد. آزیتا موگویی با خوشحالی از نمایش اولین ساخته اش، تاکید کرد که خود برای نخستین بار به همراه تماشاگران بر روی پرده به تماشای اثرش می نشیند تا اگر این فیلم فاقد مشکلات فنی باشد، با سوت و کف راهی خانه نشود! «تراژدی» داستان مردی است به نام قاسم که برای جبران غرور از دست رفته‌اش تصمیم عجیبی می‌گیرد و جانش را با پول معامله می کند و برای دریافت وجه معامله، شاگردش حبیب را گسیل داشته اما همه چیز به همین سادگی پیش نمی رود.

صحبت های پیش از اکران «تراژدی قاسم سبزی کار»

آزیتا موگویی مجری طرح و مدیر تولید با سابقه سینمای ایران تا کنون در فیلم هایی چون جهان پهلوان تختی، دست های آلوده، پسر آدم دختر حوا، انعکاس، آدمکش و فرزند چهارم حضور داشته در نخستین تجربه نشستش روی صندلی کارگردانی، توانسته داستانی تلخ را به تصویر بکشد که در یک سوم نخست ریتم خوبی بود اما اندکی بعد با لو رفتن ماجرا، هم قصه کش داده شده و هم فیلم از ریتم افتاده است.

مهرجویی از ترس «اشباح» سرما خورد، «خانه پدری» عیاری غوغا کرد

بازیهای مهدی هاشمی، بهرام رادان، رویا نونهالی، پیام دهکردی، سیامک صفری، امید روحانی، حسین یاری و پانته‌آ بهرام تا حدودی به پیشبرد اثر کمک کرده اما ضعف فیلمنامه در این اثر نیز مشهود است. با این حال موگویی نشان داده در حد و اندازه کارگردانی است و نگاه جدی به فیلمسازی اجتماعی دارد و شاید بهتر باشد اندکی به این کارگردان زن فرصت داد و با آثار بعدی اش، به قضاوت درباره توانمندی اش در خلق آثار بلند سینمایی، پرداخت.

در آخر مستند «تابناک» از روز هشتم جشنواره فجر سی و دوم را «تماشا» کنید

دانلود مستند روز هشتم جشنواره سی و دوم

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۲۷
حرف حق
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
خوب اگه اینقدر فیلمش داغونه پس چرا راهش دادند تو جشنواره !!!!
نگید لابی کرده که اصلا باور نمی کنم :)
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
تابناک میشه اینقد غر نزنی
رضا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۰
مشكل ما اينه كه بعضي وقتا اسم فيلمساز روي قضاوت ما اثر ميذاره . . . شايد ( ميگويم شايد چون فيلم را نديده ام ) شايد در اينجا هم چنين مسئله اي رخ داده باشد .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
تابناك جان! اين حرفهاي غيركارشناسانه خريدار نداره. واقعاً متاسفم براي منتقدين سينمايي تون كه ناشيانه ميخواهند مهرجويي را بزنند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
آقا یا خانم ناشناس
متاسفم که اگر این فیلم رو دیدین و اینجور نظر میدین
من دیشب واسه دیدن این فیلم سینما اریکه بودم و باید بگم از نیمه فیلم سالن سینما از خنده رو هوا بود!!
دیالوگ های مسخره و بدون داستان بودن این فیلم و گاف های بسیار بسیار عجیب این فیلم اون رو به یک کمدی که نه، به فیلمی مضحک تبدیل کنه...
خدا رو شکر کردم که یه قرون بابت خرید بلیطش پول ندادم وگرنه تا صبح خوام نمی برد!!
ولی باید بگم این دفعه از شدت خنده سر این فیلم تا صبح خوابم نبرد!!
فرزاد (ناشناس اول)
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
...من نميگم نقد نباشه ولي منصفانه باشه. چند تا از دوستان سينماگر من از اين فيلم خوششون اومده. برخي مردم عادي هم ازش تعريف ميكنن. عده اي هم خوششون نيومده. اين يعني سينما!
من ميگم ساحت هنر جاي فحش يا توهين يا تمسخر نيست.
موي سپيد استاد مهرجويي و فيلم هاي شاهكارشون كه اعتبار سينماي ايرانه حرمت داره. چند تا از فيلمسازان ما فيلمي مثل هامون ساختند كه استاد كوروساواي فقيد ازش تجليل كرده؟ يا فيلمي مثل سنتوري ساختند كه بدون اينكه حتا اكران بشه هزاران ايراني با اين فيلم زندگي كردند و اشك ريختند؟
شما دوست عزيز! اگر پول بليط رو هم ميدادي و از فيلم خوشت نمي اومد نبايد تمسخر كني بايد نقد كني... با استدلال نه با احساسات. وگرنه در سينما رفتن خودت شك كن. بجاش برو پارك!
كاش از اين بليط هاي مفتي به دست امثال من مي افتاد تا با هم به تماشا مي نشستيم و رودررو بحث كرديم. خلاصه، ناشناس دوم! تابناك جان! انصاف هميشه چيز خوبي است. لطفاً نقد منصفانه!
علی براتی
|
United States
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
چه مطلب مشمئز کننده ای...
داریوش مهرجویی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را ساخته است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
من که هنوز این شاهکار!!!!استاد رو ندیدم؛.ولی واقعا اگه فکر میکنی ایشون هنوز یکی از بهترینها هستند تشریف ببر 3هزار تومن بده سی دی فیلم"چه خوبه که برگشتی"استاد رو از سوپری سر کوچتون بخر و بشین تماشا کن!!3 تومن تو این دوره خیلی پولی نیست ولی قسم میخورم با دیدن این فیلم تا صبح برای این 3 تومن خودتو به در و دیوار میکوبی و فریاد میزنی که کاش این پول رو... ولی این فیلم رو نمیخریدی تا لااقل وقتت تلف نمیشد!!
فرزاد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
احسنت
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
درسته که یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایرانه ولی دلیل نمیشه چون یکی از بهترینهاست بهش نقدی وارد نباشه که!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
من فیلم رو دیدم واقعا مزخرف بود
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
خاطره فيلم‌هاي پري، ليلي، اجاره نشين‌ها و ... هيچ وقت از ذهن ما پاك نخواهد شد........ولي اين موضوع يه حقيقته بعد از ديدن فيلم‌هاي نارنجي پوش و چه خوبه كه برگشتي، استاد مهرجويي ديگه ظاهرا حال و حوصله ندارن خوب چه خوب بود تو همون اوج خودش و نگه ميداشت و خداحافظي تانباك ممنون از مقاله حسي كه بعد از ديدن چه خوبه كه برگشتي داشتم فاجعه بود
پاسخ ها
جعفري
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
مگه فوتباله كه تو اوج خداحافظي كنه؟؟ در ضمن شما كه اشباح رو نديدي چرا اظهار فضل ميكيني برادر؟
میترا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۱
ببینید فیلم گاور شاهکار است چون داستانش و فیلمنامه اش شاهکار است. آقای ساعدی در کتابشان تقریبا همه چیز و همه جزییات رو به نگارش در آوردند. فیلم سارا هم که از داستان خانه عروسک گرفته شده... برای فیلم پری هم بسیار متأسفم چرا که آقای سلینجر به هیچ کس اجازه اقتباس اثارشون رو حتی تو کشور خودشون هم به احدی ندادند اونوقت آقای مهرجویی بی اجازه میاد از روی فرانی و زویی اثر درخشان آقای سلینجر فیلم می سازه و این نویسنده بزرگ بسیار ناراحت می شن و حتی شنیدم ...
فیلم لیلا هم به نظر من چیز خاصی نبود...
پس فقط می مونه اجاره نشین ها که از اونجایی که کار خالص آقای مهرجویی هست و فیلمنامه اش هم مال خودشه به همراه هامون، چون فیلم دایره مینا هم از روی نمایشنامه غلامحسین ساعدی نوشته شده...
خلاصه اینکه به نظر من آقای مهرجویی با اینکه در هامون و اجاره نشین ها واقعا شاهکار خلق کردند اما فیلمساز مولف مثل آقای بیضایی نیستند و بسیار بهتر است که به یک سناریست قوی اتکا کنند...
اما هنوز هم اجاره نشین ها و هامون در حدی شاهکار هست که در سینمای ایران بشه به ایشون استاد گفت...
دوست
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
متاسفانه باید اذعان کنم که نقد تابناک کاملا صحیح بود و این فیلم بیشتر برای سینمای بالیوود مناسب بود و این سومین باخت کاری آقای مهرجویی ما را متقاعد ساخت که ایشون یا باید مدتی را صرف دنیای جدید سینماو افزایش غنای کاریشان کنند یا بهتر است از کار کناره بگیرند
پاسخ ها
جعفري
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
دوست عزيز! لطفاً اينقدر تند نرو. شاهرخ خان هعم كه باشي نميتوني بگي فيلم مهرجويي در حد باليووده. شما نظرت رو بگو و سعي كن مودب باشي
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
تابي جان! خواهش مي كنم فيلم اولي مثل حق سكوت را با فيلم خوب ميركريمي «امروز» مقايسه نكن. در ضمن يه سوال! ميشه نويسنده اين مطالب جشنواره تون رو معرفي كنيد بفهميم اين استاد مسلم سينما كيه، رزومه اش چيه و چند وقته نقد سينمايي مينويسه. آخه كمي عجيبه كه حتي از فيلم «حق سكوت» تعريف ميكنه اما مهرجويي رو با دوشكا ميزنه؟
اکبر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
استاد باید بازنشسته پس از موعد بشه
پویا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
من این فیلم رو ندیدم اما چه خوبه که برگشتی رو دیدم.واقعا هیچی ازش نفهمیدم.بنظر میرسه استاد در دنیایی ماورایی سیر میکنه که ما ازش چیزی سر در نمیاریم!با این شرحی که تابناک نوشته دیگه سرنوشت این یکی فیلم هم مشخصه!
پاسخ ها
ناشناس
| France |
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
نقش بعضی از « چیز » هائی که آدم را بدنیای ماورایی ( بقول شما ) میبره ، نادیده نگیرید!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۰
رد کارپت، عصبانی نیستم و خانه پدری فوق العاده هستن...
پاسخ ها
میترا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۱
آقای کیانوش عیاری واقعا کارگردان چیره دستی هستند...
فیلم خانه پدری رو هنوز ندیدم ولی بی صبرانه منتظرم تا بدون سانسور اکران بشه...
جالبه که بعضی کمدی های مبتذل با شوخی های زشت جنسی به راحتی و بدون سانسور اکران می شن اما یه همچین فیلمی رو باید دست به دعا باشیم تا اکران بشه
سریال روزگار قریب از معدود سریال هایی بود که با اینکه در دوران خاصی می گذشت که اینهمه فیلم و سریال گل درشت در موردش ساخته شده اما واقعگرایانه بودن اثر این سریال رو اینقدر متفاوت و زیبا کرد...
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با پاسخ ایران(وعده صادق 3) به حمله اسرائیل موافقید؟