یکی از موضوعات مهمی که پس از امضای توافقنامه هستهای ژنو میان ایران و غرب در محافل گوناگون مورد بحث قرار گرفت، تأثیر این توافقنامه بر بهبود روابط ایران و غرب و همچنین تأثیرات جانبی آن بر دیگر کشورها بود؛ جمهوری آذربایجان، یکی از کشورهایی است که به واسطه همسایگی با ایران و همچنین برقراری روابط ویژه با غرب، در این چهارچوب قابل بررسی است.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «اوراسیا نت» در مطلبی به بررسی روند بهبود روابط ایران و با غرب و احتمال بهبود روابط با آمریکا پرداخته و مینویسد، این موضوع ـ در صورت وقوع ـ سبب تغییر در اولویتهای راهبردی آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی به ویژه درباره جمهوری آذربایجان خواهد شد.
در این مطلب آمده است: در سالهای اخیر، ایالات متحده به واسطه موقعیت راهبردی باکو به عنوان همسایه شمالی ایران ـ موقعیتی که از این دولت، اهرمی کلیدی در سیاست مهار ایران از سوی آمریکا ساخته ـ از طرح موضوع اصلاحات دموکراتیک در روابط با این دولت خودداری کرده است؛ اما اکنون که آمریکا به همراه دیگر اعضای گروه ۱+۵ در پی برقراری روابط عادی با ایران است، سکوت واشنگتن در قبال رفتارهای غیرقانونی دولت باکو، توجیه خود را از دست میدهد.
در صورتی که تحولات مربوط به مذاکرات هستهای ایران همین گونه پیش برود، ممکن است نظم منطقهای در خاورمیانه و حوزه دریای خزر حالتی وارونه به خود بگیرد. بیگمان عادیسازی روابط دیپلماتیک، محاسبات کنونی مربوط به صادرات انرژی از منطقه را تغییر خواهد داد؛ از زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و قطع روابط ایران و آمریکا، حذف ایران از طرحهای امنیت منطقهای و همچنین پروژههای مرتبط با انرژی، به یک ویژگی دائمی در سیاست آمریکا تبدیل شد.
بر این اساس، بسیاری از بازیگران منطقه، مخالفت با ایران و همسو شدن با آمریکا را در راستای منافع راهبردی خود ارزیابی کردند. جمهوری آذربایجان نیز یکی از همین بازیگران بود. از زمانی که این کشور در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را به دست آورد، خواستار حمایت غرب برای رسیدن به مهمترین هدف ملی خود شد: بازیابی کنترل بر قلمرو خود در قره باغ.
به منظور جلب رضایت هر چه بیشتر غرب، باکو با خرسندی تمام ایران را از کنسرسیوم بینالمللی انرژی خود و همچنین طرحهای خط لوله ـ که با هدف انتقال گاز منطقه به بازارهای جهانی طراحی شده بود، کنار گذاشت. البته قوانین دولت آمریکا که شراکت کمپانیهای آمریکایی با ایرانی را ممنوع میکرد نیز این امر را به یک ضرورت تبدیل میکرد.
افزون بر این، همکاری با ناتو و برقراری همکاری نزدیک امنیتی با رژیم اسرائیل، اهمیت راهبردی باکو را برای واشنگتن افزایش داد. شماری از تحلیلگران این گمانه را بیان کردند که در صورت تصمیم آمریکا یا رژیم اسرائیل برای حمله به ایران، جمهوری آذربایجان میتواند پایگاهی بدین منظور باشد.
در مقابل، دولت باکو انتظار داشت که غرب چشم خود را بر رویههای اقتدارگرایانه حکومتداری در این کشور ـ به ویژه محدود کردن آزادی مطبوعات و سرکوب مخالفان سیاسی ـ ببندد و به این خواسته خود نیز دست پیدا کرد.
اما توافقنامه مقدماتی ژنو، این ترتیبات را به چالش میکشد. اکنون نه تنها احتمال وقوع یک حمله نظامی در حال از میان رفتن است، بلکه همچنین ظهور گروههای افراط گرا در سوریه، عراق، لبنان و دیگر مناطق خاورمیانه، میتواند آمریکا و ایران را حتی در صورت دست نیافتن به توافق هستهای نهایی، به سوی نوعی همکاری ـ هرچند ضمنی ـ بکشاند.
هرچند شکل گیری یک همکاری تمام عیار راهبردی میان ایران و آمریکا همچنان دور از انتظار است، اشتراک منافع آشکاری میان دو کشور در زمینه مبارزه با گروههای مشابه القاعده وجود دارد و دستکم در عراق، نوعی همکاری پشت پرده نیز میان تهران و واشنگتن در حال رخ دادن است.
در این شرایط، پافشاری بر خصوصیات ضدایرانی جمهوری آذربایجان به عنوان ابزاری در دست ایالات متحده ـ آن گونه که برخی کارشناسان نومحافظهکار آمریکایی بیان میکنند ـ برای منافع ملی آمریکا مخرب است. در گذشته، عده اندکی بودند که شکل دادن به یک اتحاد راهبردی میان آمریکا و آذربایجان به منظور مقابله با ایران را زیر سؤال میبردند؛ اما با روی کار آمدن رئیسجمهوری میانهرو در ایران، اکنون دشوار است که از ایران به عنوان دشمنی همیشگی برای آمریکا و تهدیدی برای منافع غرب یاد کنیم.
دولت باکو نیز به نوبه خود از بهبود روابط میان ایران و آمریکا ناخرسند خواهد شد. از سوی دیگر، آینده این کشور به عنوان یک تأمین کننده مهم انرژی نیز با ابهام مواجه شده است. کشف منابع گازی جدید در آمریکای شمالی و کاهش تقاضا برای گاز در اروپا، سودمندی منابع انرژی و پروژههای خط لوله جمهوری آذربایجان را تهدید میکند.
در این شرایط، سربرآورن دوباره ایران به عنوان یک بازیگر جهانی انرژی، میتواند به شدت منابع درآمدی جمهوری آذربایجان را هدف قرار دهد، زیرا سرمایهگذاران، تهران را گزینه بسیار جذابتری از باکو خواهند یافت.
اما هرچند دولت باکو از تحولات اخیر خرسند نیست، امکان چندانی هم برای مقابله با این روند ندارد. بر خلاف رژیم اسرائیل و عربستان سعودی، جمهوری آذربایجان هیچ اهرمی ندارد تا با دلگرمی به آن، آشکارا به مخالفت با توافق هستهای ژنو بپردازد. در این شرایط، برخی از دولتمردان این کشور ترجیح دادهاند با در پیش گرفتن سکوت، منتظر بمانند تا رژیم اسرائیل در راستای آسیب زدن به توافق هستهای ایران کاری انجام دهد.
به هر حال، در شرایطی که منطق ضدایرانی همکاری میان غرب و جمهوری آذربایجان در حال از میان رفتن است، دولت جمهوری آذربایجان نه بینش و نه اراده سیاسی لازم برای بازتعریف اولویتهای راهبردی خود به نمایش نگذاشته است. ناکامی در تطبیق دادن خود با شرایط، میتواند دیر یا زود اهمیت ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان را از بین ببرد.