سامره: الان بازی می‌کردم یک میلیارد می‌گرفتم

بازیکن سابق آبی ها می گوید مردم این استقلال و پرسپولیس را دوست ندارند.
کد خبر: ۳۷۹۸۳۷
|
۲۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۹ 18 February 2014
|
10004 بازدید
علی سامره در سکوت محض خداحافظی کرد تا این بهانه خوبی باشد برای دعوت او به خبر و انجام یک مصاحبه پر از حرف های خواندنی.  مهاجمی که روزی شماره 9 استقلال را به تن می کرد، در این مصاحبه سعی کرد بدون احتیاط حرف بزند. از او درباره اختلافش با امیر قلعه نویی سوال کردیم، از ماجرای تشویق سامره مقابل چشمان عنایتی. درباره بازی معروف ایران و بحرین. درباره کاهش تماشاگران لیگ و چندین و چند مسئله دیگر. ماحصل این پرسش ها و پاسخ ها، حرف هایی جذاب  و خواندنی بود...

سریعا سراغ اصل مطلب می رویم و از گل ثانیه 42ات شروع می کنیم که به 30 ثانیه معروف شد.

آن بازی با همه بازی های دربی یک فرق اساسی داشت، اگر گفتید چی؟

همین 30 ثانیه دیگر!

(خنده) نه، ببیند در تمام دربی ها در 10 دقیقه اول طرفداران همه سرپا می ایستند و تیم شان را تشویق می کنند این اولین دربی تاریخ بود که در 10 دقیقه اول نصفی از جمعیت که پرسپولیسی بودند نشسته بودند و حرف نمی زدند!

قبل از دربی برگشت سال 82 که شما 2بر یک بردید و تو هم گل زدی، پرسپولیسی ها می گفتند استقلال را 6 تایی می کنند. یادت هست؟


بله، انصافا هم تیم بهتری بودند ولی ما بردیم، چه کنیم دیگر! یادم هست قبل از بازی در اردوی ما بچه ها می گفتند می بازیم.

مدیرعامل پرسپولیس هم در مصاحبه ای این حرف را زده بود.


بله، ولی من یک چیز بگویم. به نظر من پرسپولیسی ها 6 تا فقط شنیده اند و برایشان یک رویا شده. اصلا نمی دانند هست یا نیست. حتی نمی توانند ثابتش کنند. فیلمش هم که نیست.

ولی این اتفاق افتاده. واقعیت را که نمی شود انکار کرد. بازیکنان قدیمی استقلال و پرسپولیس آن را تائید کرده اند.

شاید اتفاق افتاده باشد ولی فیلمش کجاست؟ اصلا به دادگاه هم بروند نمی توانند اثباتش کنند. مدرکی وجود ندارد. البته پرسپولیسی ها می توانند فیلمش را درست کنند. بخواهند ما هم با آنها همکاری می کنیم!(خنده)

«علی 30 ثانیه» چه تاثیری در زندگی ات داشت؟

هنوز هواداران من را شرمنده می کنند. اتفاقا پیش پای شما یک خبرنگار پرسپولیسی به من زنگ زد و گفت بابت 30 ثانیه هنوز دهانمان بسته است و نمی توانیم برایت کری بخوانیم. درست است که زیاد در دربی رکورد زده ولی این 30 ثانیه شکسته نشده!

یعنی گلت از هت تریک زاید هم بهتر بود؟


ببیند هر آن ممکن است این سه گل تکرار شود ولی بعید می دانم ثانیه 30 اتفاق بیفتد.

هت تریک زاید هم خیلی سخت بود. 10 دقیقه، 10 نفره.


ولی به نظر من تکرار شدنی است. هنوز این احتمال هست که یکی بیاید و سه گل در 10 دقیقه بزند ولی تکرار 30 ثانیه خیلی سخت است و بدجور در ذهن ها ماندگار شده!

بهترین دفاع پرسپولیس که مقابلش بازی کرده ای.


دوره ای که نادر محمدخانی، رهبری فرد، هاشمی نسب و افشین پیروانی ترکیب خط دفاع آنها بودند. با فجر جلوی این خط دفاع بازی کردم. شدیدا خوب بودند.

اتفاقات فصل 83-84 را یادت هست؟ تشویق تو و هو کردن رضا عنایتی...


آن سال ها چه خوب و چه بد، گذشت. در مجموع خوب بود.

فکر می کنی علت محبوبیت تو در آن زمان گل هایی بود که به پرسپولیس زدی؟


نه محبوبیت با یکی دو گل به دست نمی آید. من گل های خوبی برای ا:.8)تقلال زدم، شاید نزدیک به 45 گل. در حذف، لیگ و آسیا. تقریبا سالی 15 گل برای این تیم به ثمر رساندم ولی فکر می کنم نوع رفتار و کردارم بود که باعث اندک محبوبیتم شد. من با هواداران همیشه خوب بودم.

عنایتی وقتی به استقلال آمد در هفته های اول گل نمی زد و طرفداران معتقد بودند باید علی سامره بازی می کرد. تو را تشویق می کردند. یادت که هست؟


عنایتی گل نمی زود ولی منفور نبود. حالا من کاری به این مسایل ندارم ولی من مشکلی با او نداشتم. یکسری شیطنت ها هم شد  ولی ورود نکردم. در واقع از برخی اتفاقات خنده ام می گرفت. رضا بعضی وقت ها که گل می زد یکسری حرکات انجام می داد. دستش را سر گوشش می گرفت و به طرفداران نشان می داد. در همان روزها به او گفتم رضا داری چیکار می کنی؟! بگذار تماشاچی من را تشویق کند، مگر اتفاقی می افتد؟ وقتی این کار را می کنی یعنی موضع گرفته ای. با این حال من موضع گیری نکردم و ورودی نداشتم.

اما شاید طرفداران از تو توقع داشتند ورود کنی.


مردم شاهد همه چیز بودند و نیاز نبود من حرفی بزنم.

البته تو در بازی سپاهان که گل حساسی زدی، همین کار را جلوی هواداران سپاهان کردی تا از رضا عنایتی حمایت کنی.

خب طرفداران سپاهان خیلی به رضا فحش دادند. بعد از اینکه گل زدم به سمت آنها رفتم و همان حرکت رضا را کردم تا به نوعی جواب عنایتی را هم بدهم!(خنده) من از او حمایت کردم چون وظیفه ام بود. این اتفاق اگر اشتباه نکنم در فینال حذفی 81 افتاد که آخرش باختیم.

و بعد از استقلال رفتی. شاید اجباری.


بله، اجباری بود. دوست نداشتم بروم ولی با اتفاقاتی که بین من و امیر قلعه نویی افتاد، مجبور شدم از استقلال بروم.

خب به جای حساسی رسیدیم. کمی موضوع را باز کنیم.


ببیند فوتبال من تمام شد. گذشت، حتی اگر بد بود. دوست ندارم این موضوع را باز کنم چون چیز خاصی هم نبود.

شاید الان که رفیق هستید این حرف ها را می زنی.


من با امیر قلعه نویی هیچوقت دشمن نبودم.

مشکل دقیقا از کجا شروع شد؟


آنموقع سال اول حضور امیر قلعه نویی در استقلال بود و بی شک تجربه الان را نداشت. ببین مثل من که در فجر بودم بی تجربه بودم و بعد که آمدم استقلال و بازی کردم رفته رفته با تجربه شدم. قلعه نویی در آن سال رضا عنایتی را آورده بود و او در 7 بازی اول لیگ گل نمی زد. هر بازی که به عنوان ذخیره به زمین می رفتم خوب بازی می کردم یا گل می زدم. تماشاچی هم روی این قضیه حساس شد و گفت چرا سامره ذخیره است. این بین تصمیمات قلعه نویی و هواداران کمی حساسیت ایجاد کرد. اتفاقا من تنها کسی بودم که از ماجرا خیلی صرر کردم. الان بی شک قلعه نویی با تجربه تر شده و دیدید که مثلا سر ماجرای مجیدی چقدر راحت تر با هوادار کنار آمد. او آنوقت ها می گفت من تشخیص می دهم نه طرفدار. او خیلی جلوی فرهاد مقابله نکرد ولی جلوی من چرا. اما گذشته و امیرخان هم الان با تجربه تر شده است.

قلعه نویی گفت تو را نمی خواهد؟


نه ببین یک چیز سلیقه ای است. قلعه نویی اعتقاد داشت دیگر مهاجم ها بیشتر از من می دوند و آنها را در ترکیب می گذاشت. کل داستان این بود. هیچوقت هم مستقیم نگفت که سامره را نمی خواهم.

چرا بعدها وقتی قلعه نویی تو را به تیم ملی دعوت کرد، دعوت او را نپذیرفتی؟ انگار موضوع خیلی جدی تر از این حرف ها بود.

داستان این بود که قلعه نویی 40 بازیکن دعوت کرد که 9 نفر مهاجم بودند. من در لیست نبودم ولی رسانه ها فشار آوردند و قلعه نویی بعدا من را دعوت کرد. ولی احساس کردم او قلبا این تصمیم را نگرفته و به خاطر فشار مطبوعات چنین کاری کرده. به همین دلیل گفتم با تمام احترامی که برای قلعه نویی و تیم ملی قایل هستم چون با فشار رسانه ها دعوت شده ام، ترجیح می دهم برنگردم. خب من آن وقت ها در امارات گل های زیادی می زدم و خیلی آماده بودم.

علی سامره قبل از اینکه به استقلال بیاید از پرسپولیس هم پیشنهاد داشت. چرا استقلال؟


من در فجر شاگرد منصور پورحیدری بودم و طبیعی بود که با حضور ایشان، من به استقلال نزدیکتر شوم. تاثیر زیادی هم در این انتقال داشتند. من جوان شهرستانی بود و وقتی استقلال به من پیشنهاد داد، سریعا پذیرفتم. ولی پرسپولیس هم در آن دوره من را می خواست اما به خاطر دلایل و همینطور علاقه بیشتر به استقلال، به این تیم آمدم و سه سال بستم.

اولین بازی و اولین هت تریک. آن روز برایت خیلی شیرین است؟


بله، یادش به خیر. بازی با پیکان بود. من و مجیدی زوج خط حمله بودیم. 4 بر یک بردیم که من هت تریک کردم و یک پاس گل هم دادم.

بعد فرهاد جبران کرد!

بله، هفته بعد فرهاد هت تریک کرد و جواب من را داد. (خنده) خیلی خاطره خوبی بود. هت تریک در اولین بازی برای استقلال.

خیلی زود به ایتالیا رفتی. چرا زود برگشتی؟


بازی در ایتالیا شرایط خاص خودش را داشت، مخصوصا برای من که تازه در فوتبال حرفه ای مطرح شده بودم. اگر دو سه سال بیشتر در استقلال می ماندم و بعد ترانسفر می شدم قطعا روزهای بهتری را در پروجا ایتالیا سپری می کردم.

فتح الله زاده پول های ترانسفرت را با چمدان به ایران برگرداند؟! سر ترانسفر موسوی این کار را کرده بود.

(خنده) قرار داد من هم بد نبود. فکر کنم 330 هزار دلار بستم که 60 درصد آن به استقلال رسید.

چه چیزی در ایران یاد نگرفته بودی و در ایتالیا به مشکل خوردی؟


ببیند من در فجر اینقدر اشتباه کردم که با تجربه شدم و به استقلال رسیدم. ببیند یکسری چیزها را باید از 10 سالگی یاد بگیرید. باید مربی بالای سر ما می ایستاد و نکات را می گفت. من یادم هست بعد از تمرین زیاد و خراب کردن خیلی توپ ها فهمیدم که باید چطور ضربه بزنم. وقتی به پروجا رفتم نیاز به تجربه بیشتر داشتم به خاطر همین موفق نشدم. همانطور که گفتم اگر دو سه فصل در استقلال بازی می کردم و بعد ترانسفر می شدم، خیلی بهتر می شد.

از دوران حضور تو در پروجا بازی اینترمیلان را یادمان هست.


خب در آن بازی روی یک صحنه آمدم فرار کنم، ماتراتزی من را زد و کارت زرد گرفت. من کمی بدشانس بودم. در 30 بازی دوستانه پروجا گل زدم ولی در بازی رسمی نه. در آن بازی اینتر هم حق ما نبود که 4 بر 2 ببازیم. در حالی که داشتیم خوب بازی می کردیم داور دو بازیکن ما را اخراج کرد و باعث شد در نهایت ویری که تازه به زمین آمده بود در 5 دقیقه پایانی دو گل بزند و باعث آن شکست سنگین شود. یادم هست کوزمی مربی ما بعد از آن بازی مصاحبه خیلی تندی علیه داور و اینتری ها انجام داد.

بعد برگشتی استقلال.


با این هدف که دوباره در استقلال بدرخشم و به اروپا برگردم ولی نشد.

اما شد که به امارات بروی..


آنموقع قراردادی 200 هزار دلاری بستیم که دوباره 60 درصد پول به استقلال رسید. واقعیتش را بخواهید من جزو معدود بازیکنانی هستم که از رفتن به امارات سود زیادی نبردم اما راه را خوب برای ایرانی ها باز کردم.

البته قراردادت با عجمان اینقدرها هم کم نبود.


ما 900 هزار دلار بستیم که بخشی از پول را مدیر برنامه هایم برداشت. بگذارید یک اتفاق جالب تعریف کنم. مدیر برنامه اول من در امارات یک عراقی بود. بعد از اینکه در الشعب آقای گل شدم، باشگاه الوحده به او گفته بود سامره را می خواهیم ولی مدیر برنامه ها من به شکل عجیبی با الشعب توافق کرد و من با 400 هزار دلار در این تیم ماندم. وقتی قرارداد بستم، مسئولان الوحده تماس گرفتند و خواستند من را ببیند. تا قبل از اینکه مستقیما با من تماس نگرفته بودند. خلاصه در جایی همدیگر را دیدیم و گفتند ما برای یک فصل یک میلیون دلار به تو می دهیم. گفتم نه من بیشتر می خواهم. گفتند چقدر؟ گفتم یک میلیون و 600 هزار دلار. تماس گرفتند با ابوظبی و بعد از چند دقیقه گفتند قبول، بیا قرارداد را امضا کن. ولی گفتم با الشعب قرارداد دارم و فسخش می کنم اما باشگاه الشعب این کار را نکرد. حتی گفتم 500 هزار دلار می دهم فسخ کنید اما نکردند. بعد مدیر برنامه ام را دیدم و گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت الشعبی ها من را تهدید کرده بودند که اگر سامره نماند، تو و خانواده ات باید به عراق برگردید. نمی دانم، قسمت بود دیگر.

تو چطور راه بازیکنان ایرانی را باز کردی؟


قبل از من مجیدی و کریمی هم در امارات خوب بازی کرده بودند ولی شما ببیند پس از درخشش من بود که بازیکنان ایرانی زیادی به لیگ امارات آمدند. فکر کنم در یک فصل 12 بازیکن در تیم های مختلف بودند. من خوب گل زدم و این باعث شد کمی توجه رئیس روسای اماراتی به سمت ایرانی ها جلب شود.  در این داستان فقط من خودم بودم که زیاد منفعتی نکردم. یادم هست قرارداد من با العشب 400 هزار دلار بود ولی ایرانی ها می آمدند و در تیم های دیگر بالای 600 تا می بستند.

دوباره به استقلال برگردیم و البته کمی عقب تر برویم، به دوران حضور کخ.


متاسفانه آن سال اتحاد نداشتیم ولی تیم کهکشانی بودیم. آن سال در تیم چند دستگی بود و به همین خاطر نتیجه نگرفتیم. یکسری قدیمی ها باندی تشکیل داده بودند...

از بیرون هم فشاری بود؟

خب داخل تیم هم وضعیت مناسبی نداشت.

تو طرف خاصی بودی؟


اصلا. من کار خودم را می کردم. ولی واقعا نمی توانستی تشخیص بدهی که چه کسی در چه باندی است. فکر کنم خیلی از چند دستگی ها ناخودآگاه به وجود آمد.

شاید خیلی ها دوست ندارند مربی خارجی دراستقلال یا پرسپولیس موفق باشد. البته این یک فرضیه است.


می تواند این قضیه دست باشد که نمی خواهند خارجی ها در این دو باشگاه موفق باشند. خب بخاطر این است که یکسری ها دوست دارند در راس این تیم ها باشند. در چند سال گذشته هم شاید بستر را برای این مربیان خارجی مهیا نکردند. که به نظرم از نظر فنی مربی خوبی بود ولی هم اینکه در دوران او تیم نرفت دسته دو باید کلاهمان را به هوا بیاندازیم!

گفتی بستر. منظورت چیست؟

منظورم اتحاد و یکدلی بین بازیکنان، مربیان، مدیران و طرفداران است. ببیند آنسال استقلال مشکل مالی نداشت ولی اتحاد بین بازیکنان و مربیان نبود. همینطور کسانی دوربر استقلال بودند که به نوعی به موضوع ربط داشتند. اتحاد استقلال از بین رفته بود و شاید به این دلیل نتیجه نگرفت. سالی که نهم شدیم بیشتر بچه ها ماندند و گفتیم باید جبران کنیم تا این خاطره از ذهن طرفداران پاک شود. سال بعد اما با یکسری اشتباه فنی نتوانستیم قهرمان شویم ونایب قهرمان شدیم.

سکوها در استقلال چقدر نقش دارند؟

خب خیلی زیاد. آنموقع ما به عشق سکوها فوتبال بازی می کردیم و دوست داشتیم گل بزنیم...

منظور ما از آن نظر است!


(خنده) الان فهمیدم. خب تک و توک تماشاچی پیدا می شود که از فرد خاصی خط بگیرند. تعدادشان زیاد نیست. به نظر من می توانند به این مسایل رسیدگی کنند. جدیدا کمی سکوها خطی شده است ولی قطعا اتحاد زیادی بین طرفداران بود. نه تنها در استقلال بلکه سایر تیم های دیگر. ولی نمی دانم در چند سال گذشته چه گذشته که حالا این ارتباط کمرنگ تر شده است. نمی دانم شاید به خاطر مشکلات اقتصادی مردم است که به ورزشگاه نمی روند.

رفتن مجیدی در کاهش تماشاگران استقلال نقش داشته؟


فکر نمی کنم. در استقلال خیلی بازیکن های محبوب آمده و رفته اند. طرفدار عاشق تیم است نه بازیکن. به نظر من همان مشکلات اقتصادی باعث شده مردم نیایند و البته کاهش بازی های لیگ ما.

سبد کالا کمی مشکل را حل کرده!


(خنده) متاسفانه نوع پخش سبد کالا بد است. من این صف ها را می بینم، خجالت می کشم. می بینم که مردم در زمستان در صف دو کیلومتری ایستاده اند به خاطر 50، 60 هزار تومان. این صحنه ها من را ناراحت می کند و واقعا کاری از دستم برنمی آید. امیدوارم مشکلات مردم کشورم حل شود چون اگر شما بهترین زندگی را هم داشته باشید، دیدن این صحنه ها اذیت تان می کند.

می شود گفت طرفداران به ورزشگاه نمی آیند چون این استقلال و پرسپولیس را دوست ندارند؟


بله، می توان این حرف را زد.

مثلا دربی آخر اصلا جذاب نبود. نکند تو هم خوابت برد و بازی را کامل ندیدی.


(خنده) نه بیدار بودم. بازی قشنگی نشد. استقلال خیلی بسته بازی کرد و دوست داشت بازی مساوی تمام شود. پرسپولیس اما میل بیشتری به برد داشت. توپ هم بیشتر در اختیارشان بود و روانتر بازی می کرد اما استقلال دوست نداشت صدر را از دست بدهد به همین دلیل آن شکلی بازی کرد.

خط حمله استقلال بعد از خداحافظی مجیدی چقدر افت کرده؟


خب استقلال به نظر من همین الان هم از نظر مهره خوب است. خوب بسته شده و بازیکنان خوبی در این تیم هستند. شاید اگر جباری بود کلکسیون تکمیل می شد. من یک مصاحبه خواندم که گفته بودند تیم پیر بسته شده است. ولی همین تیم پیر در صدر جدول است و تا نیمه نهایی حذفی پیش رفته. آیا پیر بودن ایراد اساسی است؟

فکر می کنی بهانه است؟

نمی دانم، یکجورهایی شاید بهانه باشد. تیمی که نتیجه گرفته قطعا پیر نیست. به نظرم اگر مس را دست کم نمی گرفتند نمی باختند.

در دوره شما هم اتفاق می افتاد که استقلال در زمین خودش مقابل قعرنشین جدول محتاط بازی کند؟

خیلی کم اتفاق می افتاد مخصوصا در ورزشگاه آزادی جلوی طرفداران خودمان.

آیا می توان گفت این پایان عصر قدرت این تیم است؟


نه من این عقیده را ندارم چون معتقدم اگر در مقابل همان بازی مس استقلال حریف را دست کم نمی گرفت، قطعا برنده می شد و به فینال می رفت. شما اگر یک تیم پیشکوست را هم دستکم بگیری، قطعا به آن می بازی.

این درست است که یک مربی بگوید بازیکن مقصر است؟ مثلا اخیرا مورینیو گفته بود نباید هیچگاه یک یا چند بازیکن را مقصر شکست دانست.


بله، تیم از یک بازیکن که تشکیل نشده. من هم چنین اعتقادی دارم. ببیند تمام نفرات از مربی بگیرید تا مسئولان و بازیکنان در برد و باخت دخیل هستند. نباید باخت را گردن بازیکن انداخت چون خنده دار است. بارها شده همان بازیکنی که اشتباه کرده، باعث موفقیت تیم شده است. بارها شده بازیکن اشتباه کند ولی چند بار تیم را نجات بدهد. درست است حرف اول و آخر را بازیکن در زمین می زند ولی مدیریت مربی هم تاثیر زیادی در نتیجه گیری داخل زمین وجود دارد. اسم تیم «تیم» است نه «بازیکن». اسمش رویش هست پس نباید گفت یک بازیکن باخت.

تو جزو بازیکنان تیم مقدماتی جام جهانی 2002 بودی. خیلی ها درباره ماجراهای بحرین حرف زده اند ولی یک سوال می پرسیم شفاف جواب بده. قبول داری دعواهای قبل از بازی در عدم نتیجه گیری تیم تاثیر داشت؟

ببیند به نظر من بزرگترین اشتباه زمانی صورت گرفت که برای خوردن یک ناهار هتل مان را جابجا کردیم. این اتفاق باعث شد تمرکز ما به هم بریزد.

ولی دعوا هم بود.

دعوا در همه خانواده ها هست.

این از آن حرف ها بود!


(خنده) دعوا همین الان هم هست. شاید الان کم شده باشد ولی آنموقع هم دعوا بود. شاید به خاطر مدت زمان زیاد این اردوها و خستگی بچه ها این اتفاق ها می افتاد و شاید یکسری همدیگر را از نظر فنی قبول نداشتند. بعضی بحث ها طبیعی بود که پیش بیاید ولی همه فکر می کردیم تیم ملی به جام جهانی می رود.

فکر می کنی اشتباه از بلاژ بود که بازیکنان را آزاد گذاشت؟


بله، می توان گفت اشتباه کرد. بعد از بازی بحرین هزار جور حرف و حدیث در آوردند. انگ هم زدند. ولی من به عنوان بازیکنی که در نیمه دوم به زمین رفتم معتقد بودم ما فقط تمرکز نداشتیم. برای بحرین هم بازی مهم نبود فقط می خواست به عربستان کمک کند. یکی از بزرگترین بازی های عمرمان را باختیم.

ولی گفته می شد برخی بازیکنان از اردو خارج می شدند.


این اتفاق ممکن است رخ داده باشد.

از اینکه زیاد در تیم ملی بازی نکردی، گلایه ای داری؟


ببیند من آدمی نیستم که بخواهم حسرت بخورم. در آن زمان علی دایی در تیم ملی بازی می کرد، علی کریمی هم بود. خیلی بازیکنان خوبی در تیم ملی حضور داشتند و این توقع درستی نبود که مربی اینها را بیرون بگذارد و من را بازی بدهد. به همین دلیل با این موضوع کنار آمدم.

خیلی هم بی سر و صدا از فوتبال رفتی.


خب این عیب از سیستم فوتبال ماست. سیستم تعریف شده ای نداریم که یک بازی خداحافظی برای بازیکنان بگیرند. حتی یک خسته نباشید هم به بازیکنان نمی گویند.

قصد داری حالا مربی شوی؟

هدف من این است که بتوانم روزی بهترین مربی ایران شوم.

اگر مربی شوی، بهتر از علی منصوریان خواهی بود؟


حداقلش این است که بازیکن دو کارته به زمین نمی فرستم!(خنده) شوخی کردم. علیرضا چه در دوران بازیگری و چه حالا در دوران مربیگری، توانمند است و من مطمئنم یک روز تبدیل به مربی بزرگی خواهد شد چون لیاقتش را دارد.

***

*اگر الان بازی می کردم زیر یک میلیارد تومان قرارداد نمی بستم. الان بازیکنانی داریم که نه فنی شان خوب است و نه اخلاق شان اما 700 میلیون قرارداد می بندند.

*قشنگ ترین گلی که زدم، قیچی برگردان به سپاهان بود. فکر کنم دقیقه 82 زدم و 2 بر یک بردیم. آنموقع آرمناک پطروسیان بهترین گلر ایران بود و دوست داشتم دروازه اش را باز کنم.

*یکی از رکوردهای من که کسی تا به حال به آن نپرداخته، آقای گل شدنم در خارج از ایران است. فکر نکنم تا به حال هیچ بازیکن ایرانی در کشوری دیگر آقای گل شده باشد. من در یک فصل 18 گل برای الشعب زدم و آقای گل شدم.

*روزی که داشتم از الشعب جدا می شدم حدود 100 نفر از طرفداران الشعب عکس من را روی تی شرت شان انداخته بودند و از باشگاه خواستند نگذارند من بروم ولی باید می رفتم چون باشگاه به شکل عجیبی می خواست بعد از درخششم، 200 هزار دلار از قراردادم بزند.

*از جواد کاظمیان در الشعب زیاد خاطره دارم ولی قابل نوشتند. او برای دربی ها هم نمی توانست کری بخواند چون یکی از ضعیف ترین بازیکنان دربی بود!

*بهترین مربی خارجی که با آن کار کردم برانکو بود چون واقعا خوب تیم را تمرین می داد. تمام مربیان داخلی هم که با آنها کار کردم خوب بودند.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟