صحبت از سربازی که میشود، بسیاری از کسانی در سالهای اخیر با این مقوله دست و پنجه نرم کردهاند، تغییرات متعددی را به یاد میآورند که زندگیشان تحت تاثیر آنها قرار گرفته است؛ یکی توانسته از موهبت خرید خدمت بهرهمند شود و یکی نه، بعضی هجده ماه خدمت کردهاند و برخی تاوان ادامه تحصیل را با خدمت طولانیتر داده یا میدهند و هستند کسانی که از معافیت کفالت استفاده کردهاند و البته هستند کسانی که همان شرایط را دارند اما معاف نمیشوند و... !
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که تغییرات متعدد قوانین سربازی و چرایی تغییر رویکرد مسئولان به این امر مهم، همواره برای بسیاری پرسشبرانگیز بوده و ابهاماتی به همراه داشته است، روز گذشته در «همایش ملی خدمت سربازی» دو اظهارنظر متفاوت در این باره منتشر شد که نشان میدهد تا چه اندازه سلیقه و دیدگاه مسئولان دستاندرکار تهیه و تدوین این قوانین متفاوت است.
در حالی که سردار اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی از احتمال تغییر در الگوی سربازی سخن گفت و برخی الگوهای مطرح در این باره (مانند الگوی پیمانی خدمت سربازی که پیشتر با عناوینی مانند سربازی حرفهای مطرح شده است) را برشمرد، سرلشکر حسنی سعدی، معاون هماهنگکننده ستاد کل نیروهای مسلح در اظهار نظری کاملا متفاوت، ارتش حرفهای در ایران را فکر خامی برشمرد که به درد نمیخورد!
اینکه در همایشی که رویکرد نخست آن، بهینهسازی خدمت سربازی عنوان شده است، یکی از فرماندهان از احتمال تغییر در الگوی سربازی سخن گفته و «الگوی بسیج»، «الگوی سربازی گسسته (چند دوره کوتاه به جای یک دوره طولانی) و «الگوی پیمانی خدمت سربازی» را به عنوان برخی الگوهای مطرح در این باره برمیشمارد، چندان عجیب نیست؛ اما اگر بدانیم فرمانده ارشد دیگری به صراحت از به درد نخور بودن الگوی ارتش حرفهای سخن گفته و تلویحا هر گونه تغییری در الگوی سربازی را رد میکند، حکایت از اختلافی عمیق دارد که برای افراد مشمول، کسانی که در آینده نزدیک یا دور مشمول میشوند و یا خانوادههای ایشان، نگران کننده است.
به عبارت بهتر، اگر بتوان با منطق سخنان احمدی مقدم کنار آمد که کاهش شمار مشمولان به دلیل کاهش موالید، افزایش سطح تحصیلات سربازان ـ که به دلیل فراهم نبودن شرایط بهکارگیری تمامی ایشان در پستهای مرتبط با تحصیلات، موجب به کار گماردن سربازان در پستهای نامرتبط با تحصیلاتشان و به دنبال آن، دور شدن ایشان از فضای علمی میشود ـ برقرار بودن معضلات همراه با دوران سربازی مثل ابتلای بخشی از ایشان به سیگار و... را دستمایه تغییر الگوی خدمت و بالا بردن سطح حرفهای یگانها میداند، کنار آمدن با منطق سخنان حسنی سعدی به این سادگیها نیست.
معاون هماهنگکننده ستاد کل نیروهای مسلح در حالی ایده ارتش حرفهای را مردود میداند که استدلالش برای آن، بسیار سست به نظر میرسد: «سرباز باید جوان باشد چرا که شجاع و بیباک است و
با توجه به ویژگی غرور و خودنمایی که در وی وجود دارد، میخواهد آنچه در درونش است به نحو احسن بروز دهد و از همین روست که ما برای تحقق امنیت نیازمند جوانان هستیم».
به عبارت بهتر، این مقام در حالی فراموش کرده که ایده سربازی حرفهای به جای بهکارگیری همه جوانان برای برقراری امنیت، در برخی کشورها به اجرا درآمده و اگر نگوییم ایدهای پذیرفته شده است، دست کم ایدهای قابل تأمل خودنمایی میکند، که دلیل استواری برای رد آن سراغ ندارد که اگر داشت، هیچگاه ویژگیهای نکوهیدهای مانند «غرور و خودنمایی» را عامل برتری نیروی جوان بر نیروی متخصص و دوره دیده نمیدانست.
ماجرا اما هنگامی جالبتر میشود که بدانیم این مقام یک جا مدعی شده که موفقیتهای به دست آمده در چند سال ابتدایی جنگ تحمیلی ناشی از «به کارگیری بسیجیانی بود که در دوران پیش از انقلاب به سربازی رفته و آموزش دیده بودند» و کمی بعد گفته است: «ارتش حرفهای یعنی اینکه یک نیرو بیاید ۱۰ سال، ۱۵ سال و حتی ۲۰ سال بجنگد و این در حالی است که این امر به درد ما نمیخورد و ما نیازمند جوان ۱۸ ساله هستیم، چرا که یک فرد ۳۵ ساله جسارت این جوان را نداشته و نمیتواند مانند وی به دشمن حمله کند».
جدای این مسائل، ابهامات زمانی افزایش مییابد که بدانیم معاون هماهنگکننده ستاد کل نیروهای مسلح به برخی ایراداتی که بهکارگیری سربازان ناخواسته به همراه دارد، اذعان دارد و از یک سو از نیروی انتظامی میخواهد برای مقابله با مشمولانی که خدمت نمیروند، وارد عمل شده و ایشان را جلب کند و از سوی دیگر میگوید: «باید تحقیق کنیم و ببینیم چه اقداماتی باید انجام شود تا جوان برای آمدن به سربازی ترغیب شده و انگیزه داشته باشد؛ ببینیم چه امتیازاتی باید برای جوان در نظر گرفته شود تا به سربازی بیاید» تا آشکار شود که بیدلیل نیست برخی بر این باورند که رغبت جوانان برای اعزام به خدمت کم شده و بعضی در تلاشند که امتیازاتی مانند گسسته کردن خدمت را جایگزین خدمت دوساله سربازی کنند.
جالبتر اینکه خوبیهای خدمت سربازی به شیوه کنونی با استدلالاتی بیان شده که میتواند محل شکلگیری بحثهای دیگری شود. حسنی سعدی در این باره گفت: «امروزه نتایج نشان میدهد هر فردی که در دوران سربازیاش موفق بوده، در دوران پس از سربازی و زندگی آتی نیز از مدیران موفق بوده؛ همان طور که امروز شهردار، استاندار، وزیر و وکیل ما با همان نظم و انضباطی که در پادگان بوده، مدیریت میکنند و آن را در حوزه مسؤلیت خود اعمال کردهاند».
با فرض قابل قبول بودن این سخنان، آیا نمیتوان استدلال کرد افرادی که در سربازی موفق نبودهاند، در دوران پس از سربازی نیز موفق نبودهاند؟ آیا این اثباتی بر مزیت سربازی رفتن است؟ آیا میتوان استقرا کرد افرادی که به هر دلیل سربازی نرفتهاند، موفق نبودهاند؟ آیا اداره شهرداری، استانداری، وزارتخانه و... بر اساس نظم پادگانی قابل قبول است و میتوان این گونه نتیجه گرفت که با نظم و انضباط پادگانی هر نهادی به بهینهترین شرایط خود میرسد؟
اکنون اگر فرض را بر این بگیریم که ماحصل خردجمعی مقامات تصمیم گیرنده درباره سربازی در آینده (فارغ از آنکه این آینده به زودی رقم خواهد خورد یا سالهای بعد فراخواهد رسید) به دیدگاه امثال احمدی مقدم نزدیک شده و به سربازی حرفهای ختم شود، چگونه میتوان تاختن بر این ایده را فراموش کرد و توقع داشت مخاطبان سخنان روز گذشته قانع شوند که اتفاقی به درد نخور تبدیل به قانونی گرهگشا و کارآمد شده است؟
با این تفاسیر، شاید بد نباشد همانگونه که مقامات، بارها رسانهها را از اظهارنظر شتاب زده درباره سربازی برحذر داشتهاند، از ایشان بخواهیم اگر بحثی در این باره لازم میبینند، نخست در مراکز تصمیمگیری در این باره مطرح کنند، نه اینکه یکی از تغییر احتمالی در آن سخن گفته و الگوهای مطرح در این باره را شاهد بیاورد و دیگری از الزامات امنیتی و لزوم مقابله با تمام توان در مقابل دشمنان گفته و غرور و خودنمایی را عامل برتری بهکارگیری جوانان به جای نیروهای کارآزموده و متخصص در مسائل ریز و درشت جنگی بداند!