امروز که تمام شود، دومین هفته از اسارت پنج مرزبان هنگ مرزی به پایان میرسد، ولی هنوز پایان راه معلوم نیست؛ پایانی که امیدواریم سریع رسیده و با همه وجود انتظار داریم خوش باشد، ولی چه کنیم که سکوت برخی در این دو هفته عذابمان میدهد!
به گزارش «تابناک»، بعد از آنکه پنجشنبه شب هفته گذشته، هفدهم بهمن ماه، اعضای هنگ مرزی نگور و جکیگور در سیستان و بلوچستان متوجه شدند چهار سرباز و یک گروهبان جمعی این هنگ که در قالب ایست بازرسی مشغول انجام وظیفه بودند، ناپدید شدهاند، شاید کمتر کسی انتظار داشت که سلاخان مزدور گروهک جیش العدل (!) آنها را ربوده و به پاکستان منتقل باشند چراکه شبیخونهای این تروریستها پیشتر تنها با هدف کشتار سربازان ایرانی صورت میگرفت.
فردای آن روز، زمانی که گروههای تجسس به همراهی تیمهای اعزامی به منطقه تلاش داشتند تا نشانهای از این مرزبانان گم شده پیدا کنند، خبر ناپدید شدن این پنج تن رسانهای شد و البته فردای آن سرانجام معلوم شد که جیشیهای مزدور، دستور جدیدی دریافت کرده و گروگانگیری هم به کارنامه کاریشان افزوده شده است؛ اما هنوز کسی نمیدانست که خواسته این گروگان گیران گستاخ چیست؛ هرچند قابل حدس بود که نیت به معاوضه داشته باشند.
از آن روز به بعد دیگر نه خبری از آن مزدوران بود و نه اطلاعرسانی از روند کار از طرف مسئولان داخلی تا اینکه چند روز پیش فیلمی منتشر شد که در آن مرزبانان خطاب به مقامات کشورمان از سلامت خود خبر داده و میخواستند که خواسته گروگان گیران را برآورده کنند؛ خواستهای که حرفهای ناگفته زیادی در بطن آن نهفته است.
جیشیها خواستهاند که چهارصد تن به ازای این مرزبانان آزاد شوند؛ پنجاه تن از اعضای ایشان، سیصد زندانی دیگر و البته پنجاه زندانی که در سوریه اسیر هستند. این شرط و شروط البته تأیید نشده اما جالب اینجاست که تروریستها مدعی شدهاند پنجاه تن از نیروهایشان به اسارت مأموران ایرانی درآمده و احتمالا در زندانهای کشورمان هستند که اگر این ادعا درست باشد، جا دارد که به دستگیر کنندگان ایشان خرده بگیریم که چرا به رغم دستیابی به چنین موفقیتی، خبر آن را منتشر نکرده و یا از این افراد برای ضربه زدن به ساختار ایشان بهره کارساز و بموقع نبردهاند.
گلایه اینجاست که چرا به کمک این حجم از مزدوران اسیر شده، نتوانستهاند ضربهای سریع بر پیکره گروهک کوچک ایشان زده و یا پشت پرده ایشان را برای افکار عمومی برملا سازند و فارغ از اینها، چرا پس از زخم عمیقی که بر پیکره ایشان وارد آوردهاند، شرایط را برای جلوگیری از انتقام ایشان نبستهاند که ماحصل آن جلوگیری از اسارت مرزبانانمان باشد؟
جدای این گلایه که به نوعی نشانگر استراتژی نادرست مقابل تروریستهای مزدور و البته بیرحمی است که در کشور همسایه لانه کردهاند، جا دارد به سکوتی اشاره کنیم که بعد از انتشار فیلم مرزبانان اسیر ایرانی منتشر شده است؛ سکوتی که شاید بتوان دلایل امنیتی برای آن یافت و نهادهای امنیتی و حتی دیپلماتیک را به دلیل اتخاذ آن، از زمره ملامت شوندگان خارج کرد اما به هیچ عنوان از طرف سایرین قابل قبول نیست.
منظورمان از سایرین، آنهایی هستند که میتوانند سکوت نکرده و در مواقعی میبایست رنج رفته بر مرزبانان و مردم را فریاد بزنند اما به خواب خرگوشی فرو رفته و هیچ نمیگویند؛ از رسانه ملی که میتواند به سراغ مردم رفته و به مانند بسیاری از ریز و درشتهایی که در آن بارهها از مردم نظر میجوید، درباره اقدام جیشیهای با ایشان گفتوگو کرده و یا حتی یک گام جلوتر، به سراغ پدر و مادر و بستگان مرزبانان اسیر برود و تریبون در اختیارشان قرار دهد اما دریغ میورزد، تا نمایندگان مجلس که میبایست لحظه به لحظه ماجرا را رصد کرده و با جامعهای که به ایشان رأی دادهاند، مطرح کنند اما در این باره بیشتر سکوت کردهاند.
گلایه بزرگترمان متوجه نهادهای حقوق بشری است؛ از امثال ستاد حقوق بشر قوه قضائیه که میبایست پرچمدار ظلمی باشد که به مرزبانان روا داشته شده تا فعالان ریز و درشت این حوزه که گاه صدای فریادشان برای مسائل دیگر، گوش بسیاری را آزار میدهد.
اگر قرار است مرزبانان ایرانی در خاک ایران ربوده شده و تهدید به مرگ شوند و ستاد حقوق بشر کشورمان سکوت کند، پس به راستی فایده تشکیل آنچه بوده است؟ چرا دو هفته از ماجرا گذشته و صدای مظلومیتمان را کسی جز خودمان نشنیده است؟ چرا کسانی که در مقابل سخنان احمد شهید مواضع قرار میگیرند، در این گروگانگیری رقم خورده سکوت کرده و نمیپرسند آیا احمد شهید و امثال او در این مواقع چشم ندارند؟
احمد شهید به کنار، فعالان حقوق بشر کجا هستند؟ چه خبر از فعالان حقوق بشری که اپوزیسیون خطاب میشوند؟ فعالان کمپین راهانداز فیسبوکی که تنها به مسئولان وطنی گیر نداده و اندکی تلاش برای نشان دادن زشتی کار جیشیها به جهانیان داشته باشند، کجا هستند؟ چرا کسی تلاش نمیکند که این مدعیان همیشگی را یافته و بابت سکوتشان، ایشان را تحت فشار قرار دهد؟ نکند خدای نکرده سکوت ما به توهم جیشیها برای داشتن پایگاه در کشورمان گره خورده و هم در رهایی سریع مرزبانان اسیر تعلل کرده باشیم و هم زمینه را برای دست درازی بار دیگر ایشان به عزیزانمان باز گذاشته باشیم؟!