سامیه بلوچ زهی را خیلی ها میشناسند؛ دختر بیست و شش ساله، مجرد و اهل سنتی که توانسته شهردار شهرشان شود و چشم همگان را به سمت سیستان و بلوچستان خیره کند. فارغ التحصیل کارشناسی ارشد منابع طبیعی که نخستین شهردار زن شهرشان شده و بسیاری از «نخستین» های دیگر را در منطقه و کشور به نام خود ثبت کرده است.
*انتخاب یک خانم بر کرسی مدیریت اجرایی یک شهر به خودی خود اتفاق نویی است اما شما به عنوان جوانی که مجرد است، اهل سنت است و در خطهای زندگی میکند که حقوق زنان و فرهنگ جامعه در آنجا شکل متفاوتی با دیگر نقاط کشور دارد، به عنوان شهردار انتخاب شدهاید و به گفته خودتان، طلسم شکستهاید. در اذهان عمومی هم چه بسا انتخاب شما طلسم شکنی و حتی فراتر از آن باشد. این اتفاق برای خودتان چگونه است؟بنده با توجه به حقوق مسلم خودم و اصل 21 قانون اساسی به دنبال احقاق حقوق از دست رفته زنان، این قشر همیشه قربانی شده هستم. شاید این اقدام من باعث شود که زنان منطقه به خودباوری برسند و این امر سنگ شروعی باشد برای تمام زنان تا بیایند در کنار برادرشان برای ساختن بنیان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تا بتوانند وارد اجتماع بشوند.
من میخواستم محدودیت و کمبودهای خودم در دوران تحصیلم را نسل آینده نداشته باشند. همه اینها باعث شد که برنامهای مدون به شورای شهر ارائه بدهم و آنها چون برنامهام را به دور از رویا پردازی و براساس واقعیتها یافتند، آن را پذیرفتند.
مثلا نگفتم میخواهم در شهر سرباز -که شهر کوچکی است- فرودگاه بزنم و این باعث شود که اعضای شورا جذب من شده و به این دلیل انتخابم کنند. انتخاب من از روی روابط نبود (اگر چه خواهر من در شورای شهر است) بلکه بر اساس برنامه های مدونی بود که به آنها ارائه دادم.
*اول لابی کردید، بعد برنامه دادید؛ یا اول برنامه دادید و بعد لابی کردید، یا هیچکدام؟من برنامهام را ارائه دادم و شورای شهر هم که نمیخواست شهردار سابق بماند، برنامهام را بررسی کرد و بنده را به عنوان شهردار انتخاب کردند. انتخاب من از روی برنامه های ارائه شده بود نه لابی و رابطه.
*برنامه شما چه بود؟من جوان گرایی، پیشرفت، توسعه شهر سرباز، اندیشه شورایی و مشورتی، استفاده از نخبگان جوان و برنامه محور بودن در همه عرصههای مدیریت شهری لازم میدانم. یکی دیگر از برنامههایم احداث پارک بانوان، اماکن فرهنگی و ورزشی است. در شهر ما متاسفانه آرامستان وجود ندارد؛ بنابراین یکی از برنامه های من احداث آرامستان است. همین طور قلعهای تاریخی در شهر وجود دارد که سالهاست بازسازی نشده است. باید کمک کنیم با همکاری میراث فرهنگی همدیگر این قلعه را مرمت و بازسازی کنیم.
*چند ماه است که کار را شروع کردید؟تقریباً دو ماه است؛ دو ماه و اندی.
*در این مدت در راستای رسیدن به اهدافتان چه قدمهایی برداشتهاید؟ آیا با مشکلی مواجه نشدهاید؟ مثلا افرادی که منافع خودشان را دنبال میکنند، سراغ شما آمده باشند؟نه به آن صورت. البته بعضیها آمدهاند و یک سری پیشنهادات هم دادهاند. من هم به ایشان گفتم باید مطالعه و بررسی کنیم و بعد از آن کار را آغاز میکنیم. با توجه به اینکه من سابقه اجرایی نداشتم (اولین سابقه تجربی من در اداره منابع طبیعی بوده و یکسال در آنجا کار کردهام)، آغاز کار یک سری سختیهایی داشت.
*یعنی مشکلی پیش نیامد؟به جرات میتوانم بگویم سختی کار شهرداری برای مرد و زن هیچ فرقی ندارد و به یک اندازه است. خدا رو شکر تا الان هیچ مشکلی، حتی برخورد نامنسبی وجود نداشته است.
*پیش از آنکه شما را به هر اسمی
بشناسند، به عنوان نخستین شهردار زن در سیستان و بلوچستان شناخته میشوید.
آیا می دانید اولین زن شهردار در کشور چه کسی بوده است؟اولین شهردار خانم در تهران بوده است. الان هم یک شهردار زن دیگر در گیلان داریم. فکر نمی کنم شخص دیگری وجود داشته باشد.
*شما منابع طبیعی خواندهاید و اکنون به نوعی به بالاترین سمت اجرایی شهری در شهر خودتان تکیه زدهاید. تناسبی میان تحصیلتان با این شغل میبینید؟البته رشته من با فضای سبز و این گونه موارد مربوط میشود. برای همین هم خوشحال هستم که این کار راپذیرفتهام. من قبلا به کارهای اجرایی علاقه بسیار داشتهام. کاری که من در منابع طبیعی هم میکردم، به نوعی مرتبط با اجرا بود و در آنجا مهندس ناظر بودم. الان هم خوشحالم که می توانم برای شهر خودم کاری انجام بدهم و این باعث میشود که زنان به خودباوری رسیده و کسانی که با توجه به داشتن تخصص، در انزوا قرار گرفتهاند، بتوانند در عرصه های مدیریتی وارد شوند.
*کسی از زنان شهر خودتان را جذب کردهاید؟خیر، هنوز کسی از زنان را در شهرداری جذب نکرده ام، چون نیروهای شهرداری قرارداد تا آخر امسال دارند.
*همه نیروهای شهرداری قراردادی هستند؟خیر، بعضیها هم رسمی هستند.
*در مجموع چند نفر زیر مجموعه شما قرار میگیرند و چند تایشان پیمانی و چند تای دیگر رسمی هستند؟
12 نفر شرکتی و 6 نفر هم رسمی هستند که دو نفر آنها تازه استخدام شدهاند.
*قرار است خانمی را جذب کنید یا خیر؟با توجه به بودجه کمی که به ما تخصیص میدهند نمی دانم این اتفاق می افتد یا خیر. ما حدود 8 هزار نفر جمعیت شناور در شهر داریم که برای فروش محصولات تولیدی وارد این شهر میشوند که باعث ترافیک و سد معبر شدهاند. ولی جمعیت ثابت شهر 1300 نفر است. با توجه به این جمعیت کم، سرانه بسیار کمی به ما اختصاص مییابد. با توجه به این بودجه دستمان برای جذب نیرو بسته است. من برای سال آینده میخواهم چند نفر را استخدام کنم که یک نفر هم خانم خواهد بود؛ البته فعلا به صورت شرکتی.
*آیا قصد دارید رایزنی کنید که سهمیه و امکاناتی بیشتری را در اختیار بگیرید که بتوانید مدیریت بهتری داشته باشید؟من برای نیروهای بیشتر به خصوص گرفتن خانم ها تلاش خواهم کرد، اما در سال آینده با توجه بودجه ای که داریم، شرایط را در نظر خواهم گرفت و بعد استخدام خواهم کرد.
*با توجه به اینکه خواهرتان در شورای شهرتان عضویت دارد، عضویت خواهرتان چه تاثیری در این که برنامه شما دیده شود، داشت؟بیشتر رئیس شورا از من استقبال کردند و پشتیبانی کردند تا خواهرم. البته خواهرم کمکم کرده است ولی رئیس شورا اول من را پیشنهاد داد و در شهردار شدنم خیلی به من کمک کرد. بر این اساس ثابت میشود که انتخاب من براساس روابط نبود چون رئیس شورا از فامیل و آشناهای من نیست.
*کار شهرداری یک کار اجرایی است و سر و کله زدن با پیمانکار به نوعی در آن اصل نخست است. از سوی دیگر مراودات شما همهاش با مردها خواهد بود. این موضوع برای شما سخت نیست؟این موضوعات برای من طبیعی است و سختی ندارد. چه طرف سخنم آقا و چه خانم باشد، من به وظایف خود عمل میکنم. هم در صحبت کردن راحت هستم و هم شنیدن و گوش دادن خواسته ها برایم راحت است.
*شاید گاهی لازم باشد تحکم کنید؛ این هم برایتان سخت نیست؟
سوال مشکلی است چون برایم پیش نیامده اما اگر پیش بیاید و جایش باشد، این کار را هم انجام خواهم داد.
*با نگاه مردهای سنتی چه گونه برخورد میکنید؟قبل از اینکه انتخاب شوم، بعضی ها مخالفت نشان میدادند و میگفتند این خانم است و نمیتواند. اما در حال حاضر با توجه به کارهایی که من انجام دادم به این نتیجه رسیدهاند که خانمها میتوانند در عرصه مدیریتی فعالیت کنند. در حال حاضر دیدشان نسبت به گذشته فرق کرده است؛ در واقع بدبینیها کم شده است. از طرف انتصاب بنده مورد حمایت اکثریت روحانیون شهر قرار گرفته و این عامل هم موثر بوده است.
*مردم شهر، شما را میشناسند؟بله. چون شهر کوچکی است، مردم همدیگر را میشناسند.
*اخیرنظر مردم را نسبت به اقدامات خود میدانید؟ آیا با گله و گله گذاری مواجه شدهاید؟گله گذاری نشده اما هستند کسانی که میآیند و مشکلات خود را مطرح کرده و خواستار رفع آنها میشوند و راضی هستند.
*شما تنها مدیر زن شهر خودتان هستید و چه بسا تنها مدیر زن در استان خودتان هم باشید. این موجب نشده که زنان به سراغتان بیایند و خواسته هایی مطرح کنند؟
چرا اتفاقا؛ بعضی ها از زنان به دیدارم می آیند و خواسته هایی دارند. من هم میشنوم و به ایشان میگویم که بررسی خواهم کرد. مثلا خواستار این هستند که فرزندانشان استخدام شوند و من هم پاسخ میدهم که اگر جایی برای استخدام وجود داشت، معرفی خواهم کرد. همیشه سعی خواهم کرد با توجه به تخصص و شرایط افرادی که معرفی میشوند، آنها را لیست کرده و در آینده از استفاده کنم. البته مراقب هستم به این سمت نروم که چون فلانی فامیل یا آشنای من است، از او بهره بگیرم بلکه به تخصص، تواناییها و رشته تحصیلی آنها نگاه می کنم؛ همه این شرایط را در نظر میگیرم و بعد از آن اقدام به جذب خواهم کرد. البته فعلا هیچ جذبی در شهررداری صورت نگرفته است.
*خیلی از جوانان برای رفتن به سر کار و جذب در بازار کار با مشکل سابقه کاری مواجه هستند. خیلی از افراد هستند که در دانشگاه تحصیل میکنند و سن آنها به عددی رسیده است که نیاز به کار دارند ولی سابقه چندانی ندارند. آیا انتخاب شما باعث میشود که به این جوانان برای تصدی مشاغل مختلف اعتماد شود؟به نظر من درست است که سابقه کار ملاک اصلی برای جذب نیرو است ولی مسئله مهمتر این است که اگر کسی سابقه ندارد با توجه به تخصصی که کسب کرده، می تواند در عرض دو الی سه ماه راه بیفتد. می توانیم به این جوان هایی که سابقه کار ندارند اعتماد کرد. اگرچه من خودم سابقه کار نداشتم، اما در دو ماه راه افتادهام و حالا در مسائل مالی و در مسائل مختلف شهرداری مسلط هستم. پس جوانهای دیگر هم می توانند تجربه من را به دست آورند.
*به نظر خودتان، مجرد بودن شما آیا حسن است یا ضعف؟نمیدانم چه بگویم... [طاهره بلوچ زهی، خواهر وی که عضو شورای شهر است و در گفتوگو حاضر است در پاسخ به این سوال میگوید: قطعا ضعف است! به نظر من مجرد بودن در عرصه مدیریتی یک ضعف است.] چون درگیر یک سری مشکلات نیستم و وقت زیادی برای رسیدگی به امورات کاری دارم، در این شرایط خیلی راحت هستم؛ اگر متاهل بودم نمیتوانستم از ساعت 7 صبح تا 5 بعدازظهر کار کنم. چون فعلا هیچ مسئولیتی در قبال زندگی مشترک و همسر ندارم. اگر متاهل بودم به خیلی کارها نمی رسیدم.
*شماحداقل 4 سال در شهرداری خواهید بود و پس از آن شما به کسانی که سن ازدواجشان بالا رفته خواهید پیوست. البته در کلان شهر تهران سن ازدواج خیلی بالاست ولی در دیار شما سن ازدواج خیلی پایین تر است؛ این معضل را چگونه می خواهید حل کنید؟قبلا سن ازدواج همه جا پایین بوده است، ولی الان این گونه نیست و سن ازدواج همه جا بالا رفته است و در شهر ما هم سی ساله مجرد داریم. الان من 26 سال دارم ولی فکر نمی کنم بعد از 4 سال اگر بخواهم ازدواج کنم مشکلی پیش بیاید. اگر بین این 4 سال بخواهم ازدواج کنم هم مشکلی نیست. البته باز تاکید دارم که اکنون که مجرد هستم راحتترم.
*آیا الان برای شما شرایط ازدواج سخت تر نشده است. شما شدهاید خانم شهردار و همه چیز متفاوت شده است.فکر نمیکنم؛ برای من چیزی تغییر نیافته است.
*به لحاظ سن و سال، در شهرداران شهرهای ریز و درشت کشور، شما از همه جوان تر هستید یا خیر؟فکر نمی کنم. از من جوان تر در میان شان وجود ندارد و البته هیچ مردی هم که جوان تر از من باشد، به این سمت دست نیافته است.
*شاید برخی فکر کنند که انتخاب شما یک حرکت تبلیغاتی و سفارش شده برای دلایل خاص باشد. چه پاسخی به این ابهام دارید؟خواهر من اولین خانم بود که به شورای شهر راه یافت. این نشان میدهد که مردم شهر ما بسیار بافرهنگ هستند. جدای این، انتخاب من زیر نظر استانداری رخ داده و همه چیز زیر ذره بین قرار گرفتم تا توانستم شهردار شوم. یعنی همه نهادها در استان از اقوام و نزدیکان من بوده اند که من را انتخاب کردند؟! عوامل موثر در انتخاب من نشان میدهد که سفارش شده و توصیه شده نبوده است.
*از جمله محاسن انتخاب شما این بود که شهر سرباز بیش از پیش برای مردم کشور معرفی و شناسانده شد. آیا فکر نمی کنید همین حسن موجب شود که زیر ذره بین منتقدانتان قرار گیرید؟
من هم منتقد و هم موافق دارم. من به منتقدان گفتم که شما راحت میتوانید به من انتقاد کنیدو پیش هم آمده که انتقاد کنند. خود شهردار سابق یکی از منتقدان جدی من است. این ها همه وجود دارد.
*آیا چیزی برای متفاوت بودن دوران شهرداری خود تدارک دیدهاید؟بله تمام تلاش خودم را می کنم که در این مدت چهار سال بتوانم یک شهر جدید از نظر آبادانی و فضای سبز ایجاد کنم. مثلا پارک بانوان تاسیس کنم؛ چیزی که از بدو تاسیس شهرداری در سرباز وجود نداشته است. نکته دیگر تلاش برای ارتقای درجه شهرداری شهرمان است که از سال 82 تاکنون یک باقی مانده است. در این دو ماه گذشته برای ارتقا درجه شهرداری اقدام کردهام؛ به زاهدان رفتم و مدارک مورد نیاز را تهیه کردم تا برای ارتقا درجه به وزارت کشور ببرم. در حالی که همه شهرهای کشور طرح جامع شهری دارند، شهر ما از داشتن چنین طرحی محروم است که تلاش خواهیم کرد رفع شود و... . همه این اقدامات می تواند دوره بنده را متفاوت کند.
*برنامه بلند مدتی برای پیشرفت خودتان دارید؟ مثلا بخواهید نماینده مجلس شوید یا به سمت دیگری دست پیدا کنید؟فعلا می خواهم در این چهار سال در شهر خودم خدمت کنم ولی بعدا هرچیزی خدا بخواهد همان می شود؛ فکر نکردهام در آینده چه کاری انجام بدهم. در این چند ماه اینقدر سرم شلوغ بوده است که نتوانستهام به چیز دیگری فکر کنم.
*[از طاهره بلوچ زهی میپرسیم:] به نظرتان آیا با انتخاب شدن شما و انتصاب خواهرتان، راه مدیر شدن زنان در شهر سرباز باز شده یا همه چیز اتفاقی بوده است؟من خیلی خوشبین هستم به طوری که زنان و دختران زیادی میگویند چون فلانی توانست پس ما هم میتوانیم. جالب است بگویم در بیمارستان «ایران» ایران شهر یک روز در همان بحبوحه شهرداری خواهرم، 8 خانم زایمان کردند و 8 دختر به دنیا آوردند و هر هشت نفرشان اسم دخترانشان را «سامیه» گذاشتند. این خیلی جالب بود و در شهرمان خیلی صدا کرد و بازتاب گستردهای داشت.
*آیا طرحی، راهکاری یا ابتکاری برای پرداختن به معضل اعتیاد در شهرتان اندیشیدهاید؟جوانان زیادی داریم که در دام اعتیاد اسیرند. طرحی در ذهنم وجود دارد. اگر بودجهای به ما اختصاص بدهند، میتوان برای جوانانی که اعتیاد دارند، مکانی برای ترک اعتیاد ایجاد کنیم و در صورت بهبودی آنها را تحت پوشش خود قرار دهیم؛ این طرح در ذهن من وجود دارد.
*مثلا کمپ ایجاد می کنید؟اگر بتوانیم این کار را انجام بدهیم بسیار کار مفیدی خواهد بود. جدای آن فرهنگ سازی هم تاثیر زیادی دارد و سعی خواهیم کرد از تبلیغات سطح شهر برای این منظور بهره بگیریم.
*میتوانیم امید داشته باشید که مردم از دوره شما در شهرداری راضی باشند و از این به بعد به شهرداری غیر از زنان قانع نشوند؟من فکر می کنم در این دوماه به اندازه دو سال کار کردم. یک سد معبری بود که در 12 سال اخیر جمع نشده بود. من توانستم در این چند وقت اخیر این مشکل را حل کنم که در اثر آن ترافیک کم شده است. شاید بعد از 4 سال راضی باشند و حتی اگر از من راضی نباشند و دورهام تمدید نشود، شاید 4 سال بعد هم خانم دیگری را جایگزین من کنند.
*تعامل شما با سایر ادارات چیست؟من تعامل خوبی با سایر نهادها و دولتیها دارم. تحصیل کردنم در تهران باعث شده که در تعامل با مردان خیلی راحتتر باشم. در شهرداری هم وقتی به بخش میروم، با کسانی سر و کار دارم که همه آقا هستند اما این در کار من مشکلی وجود نمی آورد.
*زنانی که در عرصههای مدیریتی فعال میکنند، معمولا پس از مدتی در قالب فعالان حقوق زنان مطرح میشوند. آیا شما هم چنین راهی را خواهید پیمود؟من همواره پیگیر حقوق زنان هستم. همین الان نیز با یک کانون حقوق زنان به نام «کانون فرهنگی زنان بلوچ» در زاهدان در ارتباط هستم. سعی دارم این کانون را در سرباز نیز ایجاد کنم. ولی در آینده قطعا بیشتر در این زمینه فکر خواهم کرد و به آن خواهم پرداخت چراکه به باور بنده خانم ها در شهر ما مظلوم واقع شدهاند و اصلا به همین دلیل است که سعی دارم پارک بانوان را راه اندازی کنم. به عقیده من زمانی که مادران در آرامش قرار بگیرند، روحیه بهتری خواهند داشت و بهتر خواهند توانست در تربیت فرزندان تلاش کنند.
*به عنوان حسن ختام، میتوانم معنای نامتان را بپرسم؟سامیه به معنی والا و برتر است.