احسان انصاری: یکی از مهمترین دغدغههای دولت حسن روحانی چه پیش از انتخابات ریاستجمهوری و چه در طول مدتی که سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفته است، «توسعه سیاسی» بوده است. به همین دلیل بسیاری ازفعالان مدنی که مسائلی مانند فعالیت آزادانه احزاب، قدرت مانور مطبوعات بهعنوان رکن چهارم دموکراسی و همچنین حمایت از تشکلها و نهادهای غیرحاکمیتی کشور را از مهمترین چالشهای پیش روی جامعه ایرانی قلمداد میکنند در انتخابات ریاستجمهوری از حسن روحانی حمایت کردند. در نتیجه بسیاری از گروههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چشم امید خود را به اقدامات دولت آقای روحانی دوختهاند. با این وجود به نظر میرسد،
به نوشته آرمان، دولت آقای روحانی با موانعی جدی در برآوردن خواستههای فعالان عرصه مدنی مواجه شده است. در این زمینه و برای بررسی چالشهای پیش روی دولت آقای روحانی در جهت تحقق توسعه سیاسی با دکتر مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری و همچنین مدیرمسئول روزنامه «مردمسالاری» گفتوگو کردیم. کواکبیان در گفتوگو با آرمان ضمن هشدار به دولت روحانی برای محافظهکاری بیش از حد عنوان میکند: «محافظهکاری شاید در کوتاهمدت بتواند برخی از دغدغههای دولت آقای روحانی را برطرف کند اما مطمئنأ در درازمدت دولت را با مشکلات جدیتری روبهرو خواهد کرد».
دولت آقای روحانی به چه میزان نسبت به شعارهایی که در زمان انتخابات ریاستجمهوری مطرح کرده توانسته است در تحقق مطالبات اجتماعی و سیاسی مردم موفق باشد؟بنده معتقدم دولت آقای روحانی از زمانی که برسرکارآمده است، نکات مثبت زیادی داشته است؛ اما به برخی از عملکرد دولت تدبیر و امید نیز انتقاداتی وارد است. این خاصیت هر دولتی است که دارای عملکرد مثبت یا منفی باشد. نباید به این شکل باشد که ما تنها به نکات مثبت بپردازیم و از انتقادات سازنده و دلسوزانه ابا داشته باشیم. نکته مهم دولت آقای روحانی که تا حدود زیادی در مسیرحرکت این دولت خلل ایجاد کرده میراثی است که از دولت قبل برای این دولت باقی مانده است. این مساله کار آقای روحانی را به مراتب سخت و دشوار میکند. یکی از مهمترین مشکلاتی که از دولت گذشته باقی مانده است، مساله اقتصاد و معیشت خانوارهاست که آقای روحانی در گزارش صدروزه خود نیز به آن اشاره داشتند.
رئیسجمهور در گزارش صدروزهای که به مردم ارائه کردند با واکاوی عملکرد دولت گذشته در بخشهای مختلف و مشکلاتی که از خود به ارث گذاشته بهطور مفصل به چالشهای پیش روی دولت خود پرداختند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی از زمانی که سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفته در مرحله اول تلاش داشته که تحمل و ظرفیت روانی کشور را برای پذیرش مشکلات بالا ببرد و در مرحله دوم فضایی را بر کشور حاکم کند که با عقلانیت و خردجمعی مشکلات کشور به سوی حل شدن پیش برود. البته در این بین ما با کارشکنیهایی مواجه هستیم. این بدین معناست که دولت تدبیر و امید علاوه بر مشکلات جاری و روزمره کشور و همچنین دست و پنجه نرمکردن با مشکلاتی که دولت احمدینژاد از خود به ارث گذاشته با برخورد جناحی، غیرکارشناسانه و سیاسی نیز مواجه شده است. بهعنوان مثال موضوعی که برای خود من خیلی جالب بود این است که 41نماینده مجلس از وزیر اطلاعات سوال میکنند که چرا سبد کالا به این شکل توزیع شد. خب این مساله هیچ ربطی به وزیر اطلاعات ندارد و به وزرای صنعت و معدن یا کار و رفاه اجتماعی مربوط میشود. یا ایراداتی که برخی از نمایندگان نسبت به سخنان آقای ظریف بهعنوان وزیر امورخارجه میگیرند. به هر حال اهل فن به سرعت متوجه میشوند که این شکل موضعگیریها از سر دلسوزی یا از روی کارکارشناسی نیست و بلکه فقط برای انتقاد کردن عنوان میشوند. بله بنده هم معتقدم که سبد کالا باید به شکلی دیگری مثلا به شکل «بن» به دست مردم میرسید. اما نکته مهم این قضیه این بود که رئیسجمهور در پیشگاه ملت به صراحت نسبت به نقایص ارائه سبد کالا عذرخواهی میکند.
این برای اولینباری است که کسی که در رأس دولت قرار دارد به خاطر نقص در اجرای سیاستهای دولتش حاضر به عذرخواهی میشود. این چنین فرهنگی میتواند در چالشهای سیاسی بسیار به کمک فضای سیاسی کشور بیاید. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم دستاوردهایی بوده است که از دیپلماسی دولت تدبیر و امید نصیب کشور شده است. شما فرض کنید که سیاستهای دیپلماتیک دولت گذشته همچنان در کشور ادامه داشت. مطمئنأ با فرض چنین شرایطی کشور به بسیاری از فرصتهایی که تاکنون با دولت تدبیر و امید به دست آورده است، نمیرسید. برعکس این فرصتها به تهدیدات جدی تبدیل شده بود. در عرصه اقتصادی، دولت برای مهار تورم به کاهش نقدینگی در جامعه روی آورده است. برای اشتغالآفرینی برنامهریزی کرده و برای تقویت تولید نیز راهکارهای موثری را در پیش گرفته است. تورم نیز کاهش پیدا کرده است.
مساله دیگری که دولت آقای روحانی با آن برخود مناسبی انجام داد ارائه به موقع لایحه بودجه به مجلس بود. در سالهای گذشته و به دلیل تأخیر زیاد در ارائه لایحه بودجه به مجلس توسط دولت آقای احمدینژاد، کشور با مشکلاتی روبهرو میشد. همچنین در مسائل فرهنگی ما برخوردهای معقول و قابل توجهی را از سوی دولت تدبیر و امید شاهد بودیم. سامان گرفتن خانه سینما و همینطور برگزاری منسجم و با منزلت جشنواره فیلم فجر بیانگر نوعی بینش بازتر در حوزه فرهنگ از سوی دولت است. در مسائل سیاسی نیز ما شاهد اقدامات خوبی از سوی دولت بودهایم. البته بنده معتقدم سرعت اجرای اقدامات سیاسی دولت آقای روحانی کند است.
یکی از شعارهای آقای روحانی در زمان انتخابات حمایت از سلایق مختلف سیاسی، توسعه سیاسی و همچنین ایجاد فضای باز مدنی بود. بهنظر شما این امر تاکنون محقق شده است؟بحث توسعه سیاسی بحث بسیار مهمی است. ما در جهت توسعه سیاسی باید گامهای موثر و اساسی برداریم. بنده معتقدم که جهتگیری آقای روحانی در قبال بحث توسعه سیاسی جهت گیری مثبت و قابل قبولی است. اما نکته قابل تأمل اینجاست که آقای روحانی در برداشتن گامهای موثر در جهت توسعه سیاسی به نوعی دچار محافظهکاری شده است. محافظهکاری شاید در کوتاهمدت بتواند برخی از دغدغههای دولت آقای روحانی را برطرف کند اما مطمئنأ در درازمدت دولت را با مشکلاتی روبهرو خواهد کرد. تا به امروز برای همگان این مساله روشن شده است که برخی از نهادهای قدرت از جمله مجلس و صداوسیما رویکرد کاملا مناسبی نسبت به دولت در پیش نگرفتهاند. مجلس هشتم با دولت دهم در ظاهر رابطه مناسبی با یکدیگر نداشتند اما اختلاف نظر بیشتر بین روسای دو قوه مجریه و مقننه بود.بدنه مجلس هشتم همکاری گستردهای با دولت احمدینژاد داشت. اما این قضیه در دولت آقای روحانی برعکس شده است. هیاترئیسه مجلس نهم و در رأس آنها آقای لاریجانی رویه و رویکرد مثبتی در قبال دولت آقای روحانی در پیش گرفته است، اما بدنه مجلس نهم روی خوشی به دولت یازدهم نشان نداده است.
نمونه این قضایا هم همین کارتهای زرد و سوالات بیشماری است که نمایندگان در صحن علنی مجلس نسبت به وزرای دولت آقای روحانی مطرح میکنند. بنده معتقدم اگر هرچه زودتر نسبت به این مسائل در دولت تدابیر لازم اندیشیده نشود زمان از دست میرود. دولت باید این نکته را بپذیرد که هنوز حتی در درون خود تحول اساسی ایجاد نکرده است. من معتقدم که جوسازیای که برخی اوقات رسانههای مدعی اصولگرایی میکنند دولت را برای انجام اقدامات جدی ترسانده است. بهعنوان مثال اگر شما نگاهی به استاندارانی که دولت آقای روحانی برای استانهای کشور برگزیده است بیندازید متوجه میشوید که از بین 30 استاندار دولت آقای روحانی تنها 7یا 8استاندار از میان شخصیتهای اصلاحطلب انتخاب شده است. بقیه استاندارانی که دولت آقای روحانی برای خود برگزیده است یا اصولگرا هستند یا اینکه از شخصیتهای میانهرو بهشمار میروند.
از مجموع 2500مدیر، معاون وزارتخانه یا مدیران استانی نیز تنها 1200یا 1300مدیر را میتوان منسوب به دولت اعتدال دانست و بلکه مابقی همگی باقی ماندگان دولت احمدینژاد هستند. با آمار میتوان این را اثبات کرد که از میان مدیران انتخاب شده آقای روحانی تنها 10درصد گرایش اصلاحطلبی داشتهاند و مابقی از بین گرایشهای مختلف اصولگرایی و با نامهای متفاوت انتخاب شدهاند. بنده معتقد نیستم که ما باید تمام مدیران دولت قبلی را عوض کنیم. مسلمأ از میان این مدیران هستند افرادی که توانایی پیاده کردن سیاستهای دولت فعلی را دارند. اما بحث بر سر این است که بسیاری از مدیران باقی مانده از دولت احمدینژاد نمیخواهند پیام اعتدالخواهی مردم را در انتخابات 24خرداد بپذیرند و قبول کنند. دولت آقای روحانی باید بادولت احمدینژاد تفاوت داشته باشد.
توقع مردم هم همین است. مردم به همین دلیل به آقای روحانی رأی دادهاند که سیاستهای جدید و کارآمدتری در پیش بگیرد. من به دولت آقای روحانی هشدار میدهم که با برخورد محافظهکارانه به نتیجه نخواهد رسید. آقای حسن روحانی به هر حال شخصیتی است که در طول دوران پس از انقلاب اسلامی در مسئولیتهای مختلف و کلیدی نظام جمهوری اسلامی حضور داشته است. ایشان چندین دوره در مجلس بهعنوان نایبرئیس و یکی از بزرگان مجلس حضور داشته است. در یکی از مهمترین مقاطع تاریخی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی دبیر شورایعالی امنیت ملی و رایزن ارشد ایران با گروه موسوم به 1+5 بوده است. حسن روحانی همچنین سالها عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. در نتیجه کسی نمیتواند به آقای روحانی این اتهام را وارد کند که در پی ضربه زدن به اصول و مبانی نظام است.
برعکس عده زیادی آقای روحانی را بهعنوان یکی از دلسوزان نظام جمهوری اسلامی میشناسند. در مجلس بیش از200 نماینده در انتخابات ریاستجمهوری به آقای روحانی رأی نداده اند.اما ما مشاهده میکنیم که افرادی که در زمان انتخابات ریاستجمهوری در ستادهای غیر از آقای روحانی فعالیت میکردند بهعنوان مدیر دولت آقای روحانی انتخاب میشوند.من نمیگویم نباید از کسانی که در ستاد آقای ولایتی یا ستاد آقای قالیباف یا جلیلی حضور داشتهاند، استفاده شود. مقصود من این است که اتفاقا آقای روحانی از کسانی در دولت خود استفاده کرده که در ستادهای رقبای آقای روحانی فعالیت میکردند. اینگونه اقدامات هواداران و کسانی که در ستادهای آقای روحانی فعالیت کردند را ناامید میکند. با این وجود ما باید تا 6ماه دیگر که دولت به یک قوام و چالاکی مناسبی میرسد بردباری و سعه صدر سیاسی خود را حفظ کنیم و همچنین از دولت آقای روحانی حمایت کنیم.
وضعیت خانه احزاب به چه صورت پیش میرود؟توسعه فعالیت احزاب از حقوق شهروندی است. مطرح شدن بحث منشور حقوق شهروندی از سوی رئیسجمهور، نشان میدهد که بحث احزاب برای آقای روحانی مهم است و دولت به دنبال تقویت و فعالیت آزادانه احزاب است. با این وجود بنده معتقدم شاید میشد طی مدت یک هفته یا ده روز مشکلات احزاب را برطرف کرد یا تصمیمات مهمی گرفت که در آینده احزاب با مشکلات کمتری مواجه باشند. اما من متوجه نمیشوم چرا در این زمینه تعلل وتاخیر صورت میگیرد. ما باید درجهت اصلاح قانون احزاب، اصلاح قانون انتخابات و مطبوعات و همچنین منشور حقوق شهروندی اقدامات اساسیتری انجام بدهیم تا به توسعه سیاسی که مد نظر آقای روحانی است نزدیک شویم. بنده چند ماه پیش ملاقاتی با آقای رحمانیفضلی، وزیر کشور داشتم و طرحی را به ایشان درخصوص احیای خانه احزاب ارائه کردم. به آقای رحمانی فضلی گفتم که اساسنامه خانه احزاب را میتوان در یک مجمع عمومی بهگونهای تغییر داد که خانه احزاب هیچگاه به دست یک جناح خاص، نیفتد و خانه همه احزاب باشد و اصولگرایان، اصلاحطلبان و کسانی که نه اصولگرا هستند و نه اصلاحطلب در آن عضو باشند. برای احیای خانه احزاب نیز بنده معتقد به سه راهحل هستم. اولین راهحل این است که ما بگوییم همان شورای مرکزی سابق خانه احزاب مجمع عمومی را برپا و با انجام تغییرات اساسی در اساسنامه، انتخابات جدید شورای مرکزی برگزار شود. دومین راهحل این است که وزارت کشور بدون مشارکت احزاب، متولی برگزاری مجمع عمومی شود و انتخابات شورای مرکزی را برپا کند. سومین پیشنهاد نیز این است که هیاتی منتخب از نشست هماندیشی احزاب تشکیل و با برگزاری مجمع عمومی، تغییرات لازم را در اساسنامه خانه احزاب لحاظ و شورای مرکزی را انتخاب کند. ضمن اینکه اساسنامه خانه احزاب باید بهگونهای اصلاح شود که از بین ۲۲۰ حزب موجود که ۱۲۰ حزب اصلاحطلب، ۸۰ حزب اصولگرا و ۲۰ حزب مستقل را شامل میشوند به همین نسبت سهمیهها و مسئولیتها در خانه احزاب تقسیم شود. این موضوع باید آسیبشناسی شود که چرا با گذشت ۳۴ سال از انقلاب اسلامی، ما هنوز بحث میکنیم که حزب نداریم.
ارزیابی شما بهعنوان کسی که درعرصه مطبوعات فعالیت میکنید نسبت به فضای بهوجود آمده برای مطبوعات در دولت آقای روحانی چگونه است؟وضعیت مطبوعات و میزان قدرت مانور مطبوعات در فضای سیاسی کشور نسبت به دولت احمدینژاد وضعیت مطلوبتری پیدا کرده است. روزنامههایی هم که تاکنون با مشکلاتی مواجه بودهاند و تذکراتی را دریافت کردند، بیشتر مشکل از جانب خود آن روزنامهها بوده است. با این وجود اغلب مطبوعات از تغییر دولت راضی هستند و با دقت و وسواس رسالت سیاسی و اجتماعی خود را انجام میدهند. با این وجود بنده باید این را عنوان کنم که ما در حال حاضر قانون جامعی که بتواند همه مطبوعات را پوشش دهد، نداریم. در دو برنامه چهارم و پنجم به دولت الزام شده که این قانون را بیاورند.امیدوارم که آقای روحانی در دولت خود به این نکته توجه کافی داشته باشند. اقتصاد مطبوعات همچنان با مشکل جدی مواجه است که از این موارد میتوان به تورم بیش از 40 درصد و افزایش قیمت کاغذ اشاره کرد که کاهش تیراژ نتیجه آن است. روزنامههای منتشرشده در کشور ما همچنان جزء 100 روزنامه پرتیراژ دنیا نیست؛ این درحالی است که در کشور ژاپن روزنامهای با 80 میلیون تیراژ و در همین ترکیه با 10 میلیون تیراژ چاپ میشود اما روزنامههای ما حتی به دو میلیون هم نمیرسد.
صدا وسیما و مواضعی که نسبت به دولت آقای روحانی اتخاذ میکند را تا چه میزان در فضای مطبوعاتی کشور تأثیرگذار میدانید؟بهنظرم اگر آقای روحانی قصد دارد یک تغییرات اساسی و ماندگار از خود برجای بگذارد باید بحث راهاندازی تلویزیون خصوصی را به جدیت پیگیری کند. ما هماکنون به مدیران مطبوعات خود اعتماد میکنیم و دست مطبوعات را برای پیگیری مطالبات مردم از مسئولان باز گذاشتهایم. بهنظرم به همین شکل باید به مدیران شبکههای خصوصی و همچنین هنرمندان اعتماد کنیم تا برای خود شبکههای خصوصی راهاندازی کنند. برخی از افراد همواره تاکید میکنند که صداوسیما بر طبق قانون اساسی یک نهاد حاکمیتی است و تلویزیون خصوصی با قانون اساسی منافات دارد.به نظر من این مساله میتواند در مجلس شورای اسلامی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی نمایندگان قرار بگیرد یا در مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شود و بزرگان نظام در مجمع درباره این مساله اظهارنظر کنند. ولی متأسفانه ارادهای در این زمینه وجود ندارد. آقای روحانی اگر واقعا قصد تحول در فضای مدنی کشور دارد یکی از مسائلی را که باید با جدیت دنبال کند همین بحث راهاندازی تلویزیونهای خصوصی است. شما به رویکردی که صداوسیما نسبت به بحث احزاب در کشور دارد دقت کنید. صداوسیما چندین شبکه برای ورزش درنظر گرفته است، چندین شبکه برای سرگرمی و ساختن سریالهای مختلف در نظر گرفته است اما یک شبکه برای اینکه مردم بتوانند با دیدگاههای احزب آشنا شوند یا احزاب بتوانند دستاوردهای مدنی خود را برای مردم تشریح کنند در نظر نگرفته است.