یک استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه "انقلاب اسلامی قرار بود قشربندی اجتماعی ایران را متعادل کند"، گفت: اکنون بعد از 35 سال که از انقلاب اسلامی گذشته است، وضعیت قشربندی اجتماعی نابسامان است و با عدالت اجتماعی فاصله دارد.
به گزارش ایسنا، حمیدرضا جلاییپور بعدازظهر امروز (سهشنبه) در مراسم هفتاد و یکمین سالگرد تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه "افراد جامعه بر اساس معیارهایی مثل توان اقتصادی، قدرت سیاسی و مسائل فرهنگی تقسیمبندی میشوند"، اظهار کرد: هیچ جامعه یکدستی وجود ندارد و جوامع مختلف بر اساس این شاخصها دستهبندی میشوند.
وی در ادامه افزود: اگر قشرهای پایین جامعه گسترده باشند، در واقع این جامعه از عدالت اجتماعی فاصله گرفته است. در جامعه ما یکی از خیرهای عمومی، توسعه همهجانبه است و در قشربندهیهای اجتماعی طبقه متوسط قدرتمند تضمینکننده توسعه پایدار است.
این استاد دانشگاه همچنین خاطرنشان کرد: دیدگاهی در علم جامعهشناسی وجود دارد که بیان میکند نابرابری جامعه را نمیشود محو کرد اما آنها را باید تغییر داد. این دیدگاه به قشربندی متناسب با عدالت اجتماعی میپردازد و در برابری فرصتها شایستهسالاری و کمکهای دولت به اقشار پاییندست تاکید دارد. این دیدگاه از نظام رفاهی توسعهگرا دفاع میکند و نه انقلابی است و نه لیبرالی.
جلاییپور با بیان اینکه "بسیاری از نابرابریها در جامعه ما غیرطبیعی است و باید اصلاح شود"، تصریح کرد: جامعه ایران به لحاظ سیاسی به دو طبقه قابل تقسیم است؛ یک طبقه که طبقه کوچکی است، طبقه حاکم و طبقهای که بسیار گسترده است، فرمانبرها هستند. طبقه حاکم سیاسی از سه لایه روحانیون بلندمرتبه رسمی، فرماندهان امنیتی و بروکراتهای معتقد به هژمونی حاکمیت روحانیون رسمی تشکیل شده است. در جامعهای که سازوکار سیاسی به خوبی کار میکند، طبقات بالای سیاسی به چشم نمیخورند بلکه طبقات بالای اقتصادی در معرض دید هستند، زیرا طبقه حاکم سیاسی در حال چرخش هستند.
وی در ادامه اظهار کرد: طبقه حاکم ابزارهای قانونی و فراقانونی در اختیار دارد، به گونهای که در کشور ما عدهای معتقدند قانون اساسی کف اختیارات حاکمان است. بروکراسی اداری، بروکراسی امنیتی، دستگاههای امنیتی، امکانات سازماندهی مردم و ایدئولوژی اسلام سیاسی از ابزارهای این طبقه است. این طبقه علاقهمند است که طبقات فرهنگی و اقتصادی را کنترل کند. البته این طبقه کارنامه خوبی در توسعه فرهنگی، سیاسی و اخلاقی نداشته و با بحران دستاورد روبهرو است.
این استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران همچنین با اشاره به اینکه "بر اساس ملاکهای اقتصادی، جامعه ما دارای سه طبقه اقتصادی بالا، متوسط و پایین است"، اظهار کرد: طبقه متوسط بین 50 تا 60 درصد جامعه را تشکیل میدهد، پس جامعه ایران از این نظر مدرن است. طبقه اقتصادی بالا دارای قدرت سیاسی نیست اما صاحب قدرت اقتصادی است. طبقه متوسط دارای هشت لایه است که برخی از این لایهها ضد توسعه هستند.
جلاییپور در ادامه افزود: لایه اول این طبقه، شامل «اقشار سنتی» است که سبک زندگی مذهبی دارند. این لایه قبل از انقلاب 45 درصد و اکنون 35 درصد جامعه ایران را تشکیل میدهد. این لایه دارای سازمان سیاسی مثل حزب مؤتلفه و نیز ایدئولوژی است و فعال و آگاه هستند. این لایه در سال 88 ضربه خورده و از اعتبار این لایه کم شده است. فرزندان این لایه نیز در حال پیوستن به لایههای دیگر هستند و طبقه حاکم هم در حال قطع امید از این لایه است.
وی با بیان اینکه "لایه دوم «تودست» نامیده میشود"، گفت: چون طبقه مسلط سیاسی از طبقات سنتی قطع امید کرده است، پس کوشش کرده که لایهای به نام تودست تشکیل دهد و در واقع واگذاری شرکتها در همین زمینه انجام و شرکتهای دولتی به شبهدولتی تبدیل شد تا این لایه تقویت شود. این لایه نمیتواند به آگاهی مدنی و مردمسالاری کمک کند.
جلاییپور با بیان اینکه "لایه سوم تحت عنوان «لایه اداری» نامیده میشود"، افزود: طبقات بالای این لایه همانند افراد لایه تودست نیستند اما بخش متوسط این لایه برای حاکمیت مشکل درست نمیکنند. در سالهای اخیر شایستهسالاری در بخش اداری ما از بین رفت. اکنون ما در ادارات با نیروی کارآمد مواجه نیستیم بلکه با تجمع افراد مواجهیم، به گونهای که خاتمی نهاد ریاست جمهوری را با 500 کارمند تحویل داد و روحانی آن را با 1000 کارمند تحویل گرفت.
این استاد جامعهشناسی همچنین افزود: لایه چهارم شامل «مشاغل حرفهای - خدماتی» است که وکلا، اساتید و پزشکان در این لایه هستند. این لایه بسیار طلبکار بوده و به دموکراسی و کارآمدی حکومت علاقهمند هستند. این لایه برای توسعهیافتگی از اهمیت زیادی برخوردار است. لایه پنجم نیز شامل «بورژوازی مستقل» میشود که اعضای آن در واقع کسانی هستند که مثلا با بالا رفتن قیمت زمین، به یکباره ثروتمند شدند. اعضای این لایه مصرفکننده شهرهای بزرگ هستند و فردیت آنها مدنی نیست و آنها حامی مردمسالاری نیستند.
جلاییپور با اشاره به اینکه "لایه ششم «تولیدکنندگان» هستند"، افزود: این لایه دارای فردیت مدنی بالایی است و اعضای آن، حامیان دموکراسی هستند. لایه هفتم نیز «لایه رانتی و واسطهگر» است. این لایه واسطه طبقه سیاسی و طبقات اقتصادی بالا است. مظهر این لایه، کسانی هستند که مسکن مهر را به مردم واگذار کردند. این قشر به دموکراسی علاقهای ندارد و ممکن است دولت روحانی را تخریب کند.
این استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران همچنین گفت: لایه هشتم شامل «هنرمندان و نویسندگان» میشود که تولیدات آنها فرهنگی است. آنها اکنون توانستهاند حق خود را بگیرند و مثلاً خانه سینما را مجدداً بازگشایی کنند. آنها به دموکراسی بسیار علاقهمند هستند.
وی در ادامه اظهار کرد: کارگران ماهر جزو طبقات پایین طبقه متوسط هستند و اکنون 10 میلیون نفر از جمعیت را تشکیل میدهند. هیأت حاکمه هم دارای شبکه نفوذ در این طبقه است. البته این طبقه دارای عقلانیت مبتنی بر سود شده است؛ به گونهای که در سال 88 به احمدینژاد رای دادند اما در سال 92 فریب شعارهایِ همانند احمدینژاد را نخوردند و به روحانی رای دادند.
جلاییپور خاطرنشان کرد: اقشار فرهنگی شامل لایههای روحانیت، مذهبیهای غیرحکومتی مثل انجمن حجتیه، اصلاحگران دینی، گروههای قومی و مذهبی مثل کردها و بلوچها، دراویش و اقلیتهای مذهبی مثل بهاییها میشوند.
این استاد دانشگاه در جمعبندی سخنان خود با اشاره مجدد به اینکه "طبقه متوسط 50 تا 60 درصد جامعه را تشکیل میدهد"، افزود: ولی این رشد برای توسعهیافتگی کافی نیست و لایههای تولیدی، حرفهای و فرهنگی این طبقه دارای اهمیت هستند. ما از یک جامعه متعادل فاصله داریم زیرا در یک جامعه متعادل طبقه متوسط 80 درصد جامعه را تشکیل میدهد. دولت باید به طبقات پایین که حدود 40 درصد جامعه را تشکیل میدهند، توجه کند زیرا از این طبقه برای از بین بردن دموکراسی سوءاستفاده خواهد شد.
وی در ادامه تصریح کرد: در تمام طبقات ایرانی، عقلانیتِ هزینه و فایده رشد کرده است. اکنون همه ایرانیان کاسب شدهاند، پس طبقه حاکم به دردسر افتاده است و دائم باید در حال آمادهباش باشد.
جلاییپور در پایان با بیان اینکه "باید اجازه داد دموکراسی به خوبی کار کند تا مردم به طبقه سیاسی حساس نباشند"، افزود: چون فرآیند شایستهسالاری در کشور زیر سوال رفته است، اکنون با مشکلات زیادی مواجه هستیم. از سویی بازارهای ما نیز رانتی است، پس تحرک اجتماعی هم با مشکل مواجه است. اگر قشربندی اجتماعی، عادلانه شود، از فساد ساختاری جلوگیری میشود و فساد دیگر نمیتواند مانع تحقق توسعهیافتگی شود.