هرازگاهی صدای «آلارم» (هشدار) گوشیها درمیآید. در یک محیط کاری بیستوچندنفره، هفت، هشت نفری هستند که این «آلارم» به آنها گوشزد میکند که جایی مسوولیتی را پذیرفتهاند و بهتر است حواسشان باشد؛ گوشزد میکند که «بو» (boo) گرسنه است، کثیف است، حوصلهاش سر رفته، خوابش میآید و چیزهایی از این دست. بعد، این دیگر کاربر گوشی تلفن همراه است که تصمیم میگیرد گوشزدکردن «بو» را جدی بگیرد یا نه. «بو» چیست؟ یکی از بازیهایی که تنها روی گوشیهای «اپل» قابل دستیابی است و البته عبارت است از یک جانور خانگی مجازی. روی گوشیهای غیر از «اپل»، کاربرها از یک بازی با عنوان «my pou» استفاده میکنند.
به نوشته شرق، «پو» هم یک حیوان خانگی مجازی است که تفاوتهای اندکی با «بو» دارد. شرکت سازنده «بو» مینویسد: «یک حیوان مجازی. او منتظر شماست که لباس تنش کنید، به او غذا بدهید، تمیزش کنید، به او چیز یاد بدهید و مراقبش باشید. شما فرصت دارید به «بو» بهترین و مناسبترین شکل ممکن را بدهید.» و در نهایت در برابر همه این خدمات، توضیح بازی اضافه میکند: «بو همه جذابیتی را که یک حیوان خانگی میتواند به شما بدهد در خود دارد.»
میروم بچهام را بزرگ کنم«سحر»، جایی نوشته بود میرود بچهاش را بزرگ کند؛ آنقدر جدی که اگر کسی او را نشناسد، خیال میکند جدیجدی بچهای در کار است. «بو» را سه، چهارماهی میشود که روی گوشی تلفن همراه دارد. «سحر» به «بو» حس یک حیوان خانگی از نوع مجازی را دارد. میگوید بهطور معمول، بعد از اینکه آلارم «بو» رسید، برای رسیدگی به خواستههایش اقدام میکند اما در کل، خیلی تحتتاثیر این بازی قرار نگرفته است. حس سحر در مواجهه با آلارم «بو»، استرس است: «استرس میگیرم که کارهایش را هرچه زودتر انجام دهم... . گمانم در مورد آن احساس مسوولیت میکنم.» و این کارها شامل فراهمکردن غذا، مراقبت، بازی با بو و تمیزکردن اوست... .
حس مسوولیت یکی از نقاط اشتراک همه کاربرانی است که با «پو» یا «بو» بازی میکنند. «رضا»، «پو» را روی گوشی تلفن همراه دارد. میگوید خیلی فرصت ندارد به «پو» رسیدگی کند اما به محض اینکه آلارمی از او دریافت میکند، خود را مسوول میداند هرچه سریعتر سراغش برود. او برای تغذیه «پو» برنامهریزی میکند و برنامه او در راستای بهتربودن تغذیه اوست. «رضا» چندان به «پو» وابسته نیست و برخلاف بسیاری کاربران دیگر، «پو» را حیوان خانگی نمیداند. او توضیح میدهد: «من دو گربه دارم و از آنجا که حیوان واقعی دارم و وقت خالی چندانی هم ندارم، به گمانم حسی نسبت به «پو» نداشته باشم؛ دستکم «پو» نمیتواند حیوان خانگیام باشد.»
بهنظر میرسد برای کاربرانی مانند «رضا» با داشتن یک زندگی شلوغ و البته دو حیوان خانگی که هر لحظه به مراقبت و توجه نیاز دارند، جایی برای یک حیوان خانگی از نوع مجازی نماند. با این حال، برای خیلیهای دیگر ماجرا خیلی جدی میشود، آنقدر که خیال پاککردن بازی از روی گوشی تلفن همراه به سرشان میزند. «امیر» از آن دسته کاربرهایی است که ناچار شده بازی «پو» را از گوشی تلفن همراهش پاک کند. دلیلش هم واضح است: «همه وقتم را پر کرده بود.» اما چطور میشود یک بازی همه وقت آدم را پر کند؟ «امیر» در مورد دلیل این موضوع میگوید: «با بهترین دوستم قطع رابطه کرده بودم و خیلیخیلی تنها بودم، اینجوری بود که «پو» شده بود همه دنیایم. یکماهی وضع به همین منوال گذشت، همه تلاشم را میکردم تا برای «پو» بهترین چیزها را فراهم کنم... . بعد از یکماه و با سروسامانگرفتن وضعیت عاطفی، نگاه کردم دیدم نمیتوانم برای «پو» وقت بگذارم؛ در نتیجه از روی گوشی پاکش کردم.» به نظر میرسد در مورد «امیر»، پاککردن بازی از نرسیدن به «پو» و در نتیجه مردن جانور سادهتر بوده باشد.
اما احساس «امیر» هم به «پو»، چیزی از جنس احساس به یک حیوان خانگی است و البته او هیچوقت حیوان خانگی نداشته است: «مادربزرگم وسواسی است؛ تمام سالهایی که یادم میآید، بچهها به محض داشتن حیوان خانگی فرصت حضور مادرشان را در خانه از دست میدادند. اینجوری بود که مادرم هیچوقت با آوردن حیوان خانگی موافقت نکرد... .»
«امیر» ماجرای «پو» را جدیتر از نیاز به داشتن یک حیوان خانگی میداند: «آدمها در حدود سن من، نزدیکی 25سالگی، نیاز دارند خانه داشته باشند، نیاز دارند بچه داشته باشند و هیچیک از این موارد در ایران برایشان مهیا نیست. این است که به داشتن اینها در دنیای مجازی روی میآورند.» او احتمال میدهد که اقبال عمومی به بازیهایی مانند «پو» یا «بو» نتیجه همین کاستی است. میگوید: «با اینا زمستونو سر میکنم... .»
تاریخچهای 7، 8 سالهچه چیز موجب میشود آدمها به اینقبیل بازیها روی بیاورند و اقبال بیشتری به آنها نشان بدهند و در نهایت این بازی و این حیوان مجازی بخشی از زندگیشان شود؟ «مسعود کوثری»، جامعهشناس و مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران میگوید هشتسالی هست که چنین بازیهایی وارد بازار شده است: «پیش از اینکه بازیهایی مانند «بو» یا «پو» وارد گوشیهای موبایل شوند، کنسولهایی در ژاپن ساخته شد که بازیهایی بر اساس وجود یک کودک در آنها طراحی شده بود. در این بازیها باید به کودک غذا داده میشد، از او مراقبت میشد و انجامندادن اینها، به ضعیفشدن و در نهایت مرگ کودک منجر میشد. مخاطبان این بازی بیشتر کودکان بودند. به عبارت دیگر، بازی برای کودکان طراحی شده بود. اما در صورتی که به کودک این بازی توجه کافی نمیشد، کودک ضعیف میشد و میمرد. مرگ کودک موجود در این بازی، روی بچهها تاثیر بسیار بدی داشت و در نهایت به این منجر شد که در اجازه دادن به بچهها برای استفاده از این بازی بازنگری شود.»
کوثری درباره جذابیت این بازیها معتقد است: «اینکه ما میتوانیم یک موجود زنده را پرورش دهیم و او به ما واکنش نشان بدهد، اوج مساله تعامل در تکنولوژیهای نوین است. در اینگونه موارد، ما تنها با یک بازی سروکار نداریم بلکه با یک موجود زنده مواجه هستیم. این موجب دلبستگی میشود و ما را وارد فضای بازی میکند. بنابراین در نهایت انجام این بازی موجب ایجاد یک علقه عاطفی میشود. این مشابه آن چیزی است که آدمها با داشتن یک حیوان خانگی تجربه میکنند.» کوثری میگوید که اتفاقات دیگری نیز حین اجرای این بازیها میافتد: «هنگامی که ما وارد فضای بازی میشویم و از بازی عبور میکنیم، تجربه غرقشدگی ایجاد میشود که در نتیجه آن، پیوندهای عاطفی به وجود میآید و درواقع احساس نمیکنیم که این پدیده چیزی بیرون از ماست.»
افرادی که با «بو» یا «پو» بازی میکنند، از تجربه نوعی احساس مسوولیت سخن میگویند که به نظر میرسد یکی از نقاط اشتراک بین همه آنهاست، چه آنهایی که زندگی شلوغی دارند و جای خالی ندارند و چه آنهایی که از سر تنهایی بازی میکنند. «کوثری» در تحلیل این احساس میگوید: «این پیوندهایی که میان ما بهعنوان کاربرانی که با «بو» یا «پو» بازی میکنیم با جانور به وجود میآید، به نوعی محدودکننده واکنشهای ما محسوب میشوند. به این معنا که ما نمیتوانیم این موجود یا این بچه را رها کنیم تا بمیرد. دلیل آن هم این است که بهنظر میرسد مفهوم مرگ و حیات در این فضا، واقعی است.»
«امیر»، اشاره کرده بود که فکر میکند بابت نیازها و کاستیهایی که در جامعه ایران وجود دارد، او و همنسلانش به بازیهایی مانند «بو» یا «پو» تمایل نشان میدهند. مسعود کوثری چنین موردی را تایید میکند: «در جامعه ما، بهدلیل وجود مسایلی که در مورد نگهداری از حیوانات خانگی وجود دارد، بازیهایی مانند «بو» یا «پو» میتواند یک تجربه واقعی در اختیار افراد بگذارد که در عین حال جذاب و سرگرمکننده هم هست.»
به اعتقاد او، این مورد حتی میتواند موجب ارتباط با دیگران یا تحکیم ارتباطات در جامعه شود: «درست شبیه آن چیزی که مادرها با هم دارند و در مورد تجربههای بچهداری با هم ارتباط برقرار میکنند، تجربههای نگهداری از این موجودات نیز میتواند به ایجاد نوعی ارتباط اجتماعی کمک کند. در بازیهای رایانهای به این تجربه، «تجربه بدون خطر» گفته میشود. به این معنا که با این بازیها، بدون مواجهشدن با خطرات و مشکلات داشتن یک بچه یا حیوان خانگی، میتوان آنها را تجربه کرد.»