در روزهای اخیر، نوار غزه بار دیگر شاهد تهاجمات رژیم اسرائیل و حملات موشکی این رژیم به مواضع فلسطینیها بوده که عملاً توافقات آتشبس پیشین را زیر پای گذاشتهاند؛ اما نکته مهم درباره این دور از حملات رژیم اسرائیل، تغییر ماهیت گروههای مقاومت در مقابل این رژیم است که از تحولی جدی در آرایش سیاسی ـ نظامی گروههای فلسطینی حکایت دارد.
به گزارش «تابناک»، تهاجمات اخیر رژیم اسرائیل به نوار غزه، هفته گذشته و پس از آن آغاز شد که نیروهای نظامی اسرائیل ضمن حمله به یکی از یگانهای سازمان «جهاد اسلامی»، سه تن از نیروهای این سازمان را به قتل رساندند. در پی این واقعه، جهاد اسلامی بیش از شصت موشک به سمت مواضع رژیم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی شلیک کرد که پاسخ موشکی شدید این رژیم را به همراه داشت.
سایت «المانیتور» با انتشار گزارشی تحلیلی درباره رویدادهای اخیر در غزه، از تحول جدی در ماهیت مقاومت در مقابل رژیم اسرائیل سخن به میان آورده که عبارت از ایفای نقش رهبری از سوی سازمان جهاد اسلامی در شرایطی است که دیگر سازمان فلسطینی، یعنی «حماس»، تلاش دارد با کناره گرفتن از درگیری مستقیم با رژیم اسرائیل، به نوعی سازش با این رژیم دست پیدا کند.
این سایت اشاره میکند، در سال ۲۰۰۹ و در جریان عملیات «سرب گداخته» رژیم اسرائیل علیه غزه نیز تنها سازمان جهاد اسلامی بود که جدا به مقابله با این رژیم پرداخت. در آن ماجرا، رژیم اسرائیل در شانزدهم دسامبر ۲۰۰۸ اقدام به ترور یکی از رهبران ارشد جهاد اسلامی در غزه کرد و در پاسخ به این کار، گردانهای «قدس» این سازمان پاسخ رژیم اسرائیل را با حملات سنگین موشکی دادند. این در حالی بود که در همان زمان، حماس در تلاش بود با رژیم اسرائیل وارد صلح شود.
جالب اینکه تحولات اخیر در غزه نیز در شرایطی رخ داد که حماس به جای مقاومت در مقابل رژیم اسرائیل، گردانهای «عزالدین قسام»، یعنی شاخه نظامی خود را مأمور حفظ وضع وجود در مرزهای سرزمینهای اشغالی کرده بود تا موشکی از این منطقه علیه مواضع رژیم اسرائیل شلیک نشود!
«المانیتور» در ادامه این مطلب به بررسی ماهیت تحولات رخ داده در میان گروههای فلسطینی در نوار غزه پرداخته و این موضوع را به طور کلی به تغییر در جهتگیریهای حماس در قبال رژیم اسرائیل از مقاومت در مقابل این رژیم به تلاش برای مصالحه با آن مرتبط دانسته است که در تغییر رویکرد کشورهای حامی مقاومت فلسطینی ـ به طور خاص ایران ـ در قبال این سازمان مؤثر بوده است.
در این چارچوب، هم اکنون تمرکز حمایتی ایران از حماس به سمت جهاد اسلامی تغییر پیدا کرده است.
المانیتور اشاره میکند که اندکی پس از تحت کنترل درآوردن غزه به دس حماس در ژوئیه ۲۰۰۷ و اخراج رهبران سازمان «فتح»، گردانهای عزالدین قسام، اقدامات گستردهای را برای خلع سلاح دیگر گروههای مسلح منطقه انجام دادند. در این میان، گروههای شبه نظامی همچون گروههای تندوری سلفی، مجبور به تسلیم در مقابل حماس شدند.
اما در این باره باید گفت، تنها دو سازمان همسو با جریان مقاومت، یعنی «کمیتههای مردمی مقاومت» و «جهاد اسلامی» توانستند به فعالیت خود ادامه دهند که در بین این دو، جهاد اسلامی و به ویژه رمضان عبدالله محمد شلح، رهبر این سازمان، روابط صمیمانه و وفادارانهای با جمهوری اسلامی ایران داشته و همواره از حمایتهای ایران برخودار بوده است.
المانیتور در ادامه به این موضوع اشاره میکند که تا همین اواخر، سازمان حماس نیز همچون جهاد اسلامی از حمایتهای ایران برخوردار بود و به لطف همین حمایتها، توانست جایگاه خود را به عنوان حاکم بلامنازع در غزه تثبیت کند؛ اما پس از اطمینان از این جایگاه، حماس تلاش کرد ضمن فاصله گرفتن از ماهیت نظامی، خود را یک حزب سیاسی مطرح کند.
فاصله گرفتن این سازمان از عرصه عملی مقاومت و مهمتر از آن، همسویی آن با شورشیان سوری در سه سال اخیر، عواملی بودند که در دیدگاه ایران نسبت به این سازمان تغییر ایجاد کرد.
در اوضاع کنونی، رهبران حماس از قدرتگیری جهاد اسلامی به شدت نگران بوده و بر این باورند که این سازمان کاری را با آنها بکند که خودشان چند سال پیش با فتح کردند. به باور آنها، جهاد اسلامی میتواند ضمن کسب برتری نظامی، موقعیت آنها را نیز به عنوان گروه برتر در غزه به خطر بیندازد.
به هر حال، به نظر میرسد هماکنون حماس خود را با وضعیت دشواری روبهرو میبیند؛ از یک سو، این سازمان در پی از دست دادن دو متحد قدیمی خود، یعنی ایران و سوریه به واسطه موضعگیریهایش در قبال سوریه، محمد مرسی و اخوان المسلمین، یعنی حامیان مصری خود را نیز از دست داده و از سوی دیگر، میداند با هرگونه اقدامی در مقابل جهاد اسلامی، بیش از پیش سبب برانگیختن دشمنی ایران میشود. به این ترتیب، میتوان در آینده نزدیک انتظار تحول جدی را در آرایش گروههای مقاومت فلسطینی داشت.