غرب چرا به طمع افتاد؟

این منطق غرب که روحانی قابل اعتماد نیست اما باید از دوره‌ او به عنوان یک فرصت جهت تغییر در «درون» و در استراتژی کلی ایران سود جست، دقیقا مشابه منطق طیف سیاسی‌ای است که 10 سال پیش بر دولت و مجلس اصلاحات حاکم بود
کد خبر: ۳۹۱۴۹۱
|
۲۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۵ 09 April 2014
|
7991 بازدید
محمد ایمانی در ستون  یادداشت روز کیهان نوشت:

1- «آمریکا از طریق مذاکرات تلاش می‌کند تغییر راهبردی (استراتژیک) در ایران را بیازماید.» این خبر را توماس شانون مشاور جان کری هفته گذشته در جریان سفر به قاهره عنوان کرد. شانون که سابقه فعالیت در شورای امنیت ملی آمریکا را در کارنامه خود دارد، در مصاحبه با نشریه «کایرو ریویو» می‌گوید «تحریم‌های گسترده موثر واقع شده و وضعیتی ایجاد کرده تا ایرانی‌ها به این نتیجه برسند که برای احیای اقتصاد و تبدیل شدن به بخشی از  جامعه بین‌الملل، باید نگرانی‌های غرب را رفع کنند. انتخابات ریاست‌جمهوری ظاهرا فضای سیاسی را برای چنین مذاکراتی مهیا کرده است. وضعیت ایران بسیار پیچیده است. ما به روش‌های مختلف در حال محک زدن هستیم و تلاش می‌کنیم از طریق مذاکرات، تغییر راهبردی در ایران را بیازماییم اما هنوز مطمئن نیستیم.»

2- طی 9 ماهی که از انتخابات ریاست‌جمهوری 92 می‌گذرد محافل آمریکایی و اروپایی مواضع زیگزاگ و پرتناقضی اتخاذ کرده‌اند. از یک طرف ضمن نام بردن  از برخی چهره‌های سیاسی رد صلاحیت شده، انتخابات ایران را فاقد مشروعیت و غیردموکراتیک خواندند، از سوی دیگر با تظاهر به استقبال از نتیجه انتخابات، مدعی شدند که مردم به تغییر استراتژی و اصول کلی نظام رای داده‌اند! و از جانب سوم در ادبیاتی موهن نسبت به منتخب مردم ایران ادعا کردند- با پوزش از رئیس‌جمهور محترم- که وی فریبکارتر از رئیس‌جمهور قبلی و گرگی در لباس میش است! آنها مکرر گفته‌اند که روحانی به جمهوری اسلامی وفادار است و در سرکوب آشوب‌های تیرماه 1378 نقش اساسی داشته و از نگاه غرب غیرقابل اعتماد است. در این میان برخی از همین محافل تاکتیک روی خوش نشان دادن در عین حال بی‌اعتمادی باطنی را پیشه کرده‌اند، شاید که از این طریق بتوان با فریب‌کاری از دولت جدید ایران امتیاز گرفت. آنها در عین حال می‌گویند پیروزی روحانی، محصول فشار تحریم‌ها بود و بنابراین دولت جدید ناچار است در همان چارچوب سناریوی دوگانه «فشار- مذاکره» غرب به شکل منفعلانه بازی کند و پیاپی امتیاز بدهد. برخی از این تحلیلگران حتی از ادبیات گورباچفی نیز بهره گرفته‌اند!

3- طمع توأم با تردیدی که در ذهن استراتژیست‌های غربی مبنی بر امکان تغییر در استراتژی «مقاومت و پیشرفت» ایران پدید آمده از کجا نشأت می‌گیرد؟ اگر آنان آقای روحانی را جزو کارگزاران وفادار به حاکمیت- ولو با سلیقه‌ای متفاوت از طیف اصولگرا- می‌دانند و در نهایت سیاستمدار غیرقابل اعتمادی می‌شمارند که در خاطرات خود عنوان کرده از مذاکرات 10 سال پیش برای زمان گرفتن و رفع ابهامات و پیشبرد برنامه هسته‌ای بهره برده، پس آن طمع تغییر استراتژی از کجا ریشه می‌گیرد؟ این منطق غرب که روحانی قابل اعتماد نیست اما باید از دوره‌ او به عنوان یک فرصت جهت تغییر در «درون» و در استراتژی کلی ایران سود جست، دقیقا مشابه منطق طیف سیاسی‌ای است که 10 سال پیش بر دولت و مجلس اصلاحات حاکم بود و امروز صراحتا اعلام می‌کند «روحانی اصلاح‌طلب نیست اما دولت وی، دولت گذار و رحم اجاره‌ای برای ما محسوب می‌شود.» این طیف به صراحت می‌گوید «روحانی از خود رأیی نداشت، اگر ما برای او رای نمی‌ساختیم» و طیف خارج‌نشین آنها صریحا به زبان می‌آورد «روحانی سال 78 در سخنرانی 23 تیر ما را مزدوران دشمن خارجی که باید سرکوب شوند، خطاب کرد.»

4- دو طیف خارجی و داخلی در یک روند حداقل 20 ساله، نوعی همپوشانی کامل پیدا کرده‌اند و تمایل دارند ترفند ناکام 10 سال پیش تحت عنوان حاکمیت دوگانه را که طی آن باید از بخشی ظرفیت‌ها و نیروی داخل نظام برای جنگ نیابتی و اخذ امتیاز استفاده می‌شد، بازسازی کنند. این طیف دارای رد پا در آشوب‌های 78 و 88 که اکنون تحت پوشش حقوق بشر مورد حمایت صریح آمریکا و اروپا قرار می‌گیرند و کمترین اعلام انزجار و برائتی نیز نمی‌کنند، همان طیفی هستند که در مجلس ششم با انتشار نامه‌های سرگشاده خواستار سرکشیدن جام زهر در برابر غرب شدند و سپس در انتخابات مجلس هفتم- زمستان 1382- صراحتاً در بیانیه اتحادیه اروپا مورد حمایت قرار گرفتند که خاطرنشان می‌کرد «انتخابات پارلمانی ایران به خاطر رد صلاحیت اصلاح‌طلبان کلیدی، غیردموکراتیک و فاقد مشروعیت است.» اگر افراطیون وابسته به حزب دولت ساخته مشارکت در مجلس اقدام به تحصن کردند و دوستان آنها در سطح برخی وزارتخانه‌ها و معاونان و استانداران مدعی شدند استعفا می‌دهند یا انتخابات را برگزار نمی‌کنند، محصول ساعت‌ها رفت و آمد و قول و قرار عملیاتی در تهران، بروکسل، لندن، پاریس، برلین، واشنگتن و نیویورک بود.

فهرست‌ بلندی از این مراودات و هماهنگی‌ها موجود است. از مراودات معاون سیاسی وزیر کشور وقت و نیز دبیرکل حزب مورد بحث با سفیر آلمان و برخی سفرای دیگر پشت درهای بسته به ویژه در آستانه برخی انتخابات بگیرید تا دیدار مخفیانه دبیر مشارکتی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران با مسئول وقت سیاست‌ خارجی اتحادیه اروپا (سولانا) در تهران و همچنین ملاقات‌های متعدد در خارج کشور، نظیر ملاقات عطریانفر و گروه همراه وی با جرج سوروس در ویلای شخصی وی که در خاطرات همکار فراری نشریه‌ زن وابسته به فائزه هاشمی بازگویی شده است. «روزبه- م» از همکاران متواری روزنامه اعتماد 10 سال پیش فاش کرد رئیس (مشارکتی) کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پس از سفر بروکسل در جلسه هماهنگی مطبوعات زنجیره‌ای خبر داده که طرف اروپایی می‌گوید گزینه نهایی مورد حمایت ما در ایران شما هستید اما شما هم باید به گونه‌ای در ایران حرکت کنید که ما در اروپا بتوانیم علت حمایت خود را توجیه کنیم. و... به این فهرست طولانی می‌توان حمایت‌های علنی دولت بوش از اصلاح‌طلبان و سپس دولت اوباما از فتنه‌گران را افزود.

5- هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا آذرماه سال 1391 در موسسه بروکینگز و در جمع شماری از سیاستمداران آمریکایی- اسرائیلی اعلام کرد «ایران بغرنج‌ترین مسئله پیش روی دولت آمریکا و سخت‌ترین مسئله‌ای است که من در دوران وزارتم با آن برخورد کردم. ایران کشوری با نفوذ گسترده و خطرناک است.» این ارزیابی همچنان صادق است به نحوی که می‌توان گفت پیچیدگی موضوع ایران و اثرگذاری غیر قابل مهار آن بر منطقه غرب آسیا، به عنوان یک کابوس بزرگ برای آمریکا درآمده و نمونه بارز این ادعا را می‌توان در شکست جنگ نیابتی غرب در سوریه پس از 3 سال مشاهده کرد. ماشین جنگ نظامی و سیاسی- دیپلماتیک آمریکا قریب 10 سال است که در چهار گوشه منطقه «بکسوات» کرده است.

آمریکا در آخرین طراحی بر آن است که اگر قدرت بلامعارض ایران در منطقه را نمی‌توان انکار کرد، بنابراین باید از نیروی این کشور علیه خود او استفاده کرد. یعنی ابتدا باید به ویژه از لحاظ روانی- مثلا با استفاده از مذاکرات هسته‌ای- از وضعیت بکسوات خارج شد و متقابلا ایران را در همین وضعیت گرفتار کرد و مانع پیشرفت‌های دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن شد. جریان بسته با غرب در این میان باید نقش دوگانه مورد نظر اروپا و آمریکا را ایفا کند؛ هم درون دولت مهره‌چینی کند و برای نظام، مسئله و چالش‌های ایذایی- تاخیری ایجاد کند و هم بکوشد کفه قدرت غرب را به انحای مختلف سنگین نماید؛ از طریق رخنه در برخی مراکز دولتی، تغییرات رفتاری و رویکردی مورد نظر غرب را پیش ببرد و در موقع مقتضی نظیر فتنه 88 نیز پیاده‌نظام تحرکات براندازانه باشد. بی‌علت نبود که همین طیف به بهانه مذاکرات هسته‌ای ژنو برای مذاکره با آمریکا خیز برداشتند و از ادبیاتی نظیر شکستن تابو و خالی شدن جمهوری اسلامی از عقبه ایدئولوژیک مبارزه با استکبار سخن گفتند و خواستار تعطیلی راهپیمایی روز ملی مبارزه با استکبار جهانی شدند.

6- شبیخون سیاسی- فرهنگی و اعتقادی که افراطیون مدعی اصلاحات با سوء استفاده از امکانات دولت و مجلس وقت علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی تدارک کردند و سپس آن خیانت را به اردوکشی‌های خیابانی متعدد توسعه دادند، قابل کتمان و فراموشی نیست. این جریان اکنون در دولت طمع کرده و به اعتبار همین طمع توأم با مهره‌گماری در برخی مدیریت‌هاست که غرب با وجود تردید به سابقه و شخصیت و هویت آقای روحانی و نسبت دادن وی به همراهی با رهبر معظم انقلاب، آرزو می‌کند بتواند در اجزای استراتژی کلی انقلاب و جمهوری اسلامی خلل ایجاد کند. نه رئیس‌جمهور و نه مجلس شورای اسلامی و نه رسانه‌ها و سخنوران و منتقدان متعهد به انقلاب نمی‌توانند در برابر چنین طمع و طعم‌انگیزان مشئومی بی‌تفاوت باشند. بار تدبیر و امید و اعتدال با این ناقه‌های افراط‌گری هرگز به منزل مقصود نخواهد رسید. دل این طیف جای دیگر است و رشته‌دار  آنان کسان دیگری هستند. روحانی، نه خاتمی است و نه هاشمی. این طیف، حتی به خاتمی و هاشمی رحم نکردند. «کمثل الکلب اِن تحمل یلهث او تترکه یلهث». انفعال در برابر این جماعت عین بی‌تدبیری است تا چه رسد به اینکه به رفتار پرخطر خوش‌گمانی و مراوده و اعتماد به آنان نیز آلوده شود. متوقف ماندن در صف‌بندی‌های انتخاباتی و تلقی اینکه آنان نیز فعالان سیاسی و حامیان انتخاباتی عادی در عداد سایر سیاستمداران و حامیان انتخاباتی هستند، به غایت گمراه‌کننده است. انتقام بی‌سابقه‌ای که همین طیف درست سر بزنگاه انتخابات مجلس ششم (پاییز و زمستان 1378) از آقای هاشمی گرفتند، به غایت عبرت‌آموز است اگرچه گویا برای وی عبرت‌آموز نشد.

متاسفانه آنچه در رویکرد برخی وزارتخانه‌ها نظیر وزارت ارشاد، علوم و برخی مهره‌چینی‌ها در سطوح معاونین و استانی دیده می‌شود، این ادعا را متواترا به اثبات می‌رساند که جریان طفیلی در حال جاگیر شدن در برخی اجزای بدن میزبان - دولت - است. دیر جنبیدن در ازاله این جریان انگلی، اگر به تباهی کامل نظیر دولت اصلاحات نینجامد، دست‌کم به فلج شدن دولت  و ایجاد بدگمانی منتهی خواهد شد. به تعبیر پرمعنای پیامبر اعظم(ص) «المرء علی دین خلیله و قرینه. انسان، هم‌کیش و هم‌آئین دوست و هم‌نشین خویش است.» آیا عجیب نیست برخی مقامات دولتی به دیدار سران فتنه‌ای بروند که در آن فتنه علنا بر حذف اسلام از جمهوری اسلامی تاکید و به ساحت امام حسین(ع) در  روز عاشورا جسارت شد؟! شرط اول مدیریت جهادی در روزگار فشار و تهدید دشمن، ازاله همین تهدید فشل‌کننده از دولت است؛ اگرنه لبیک دولت محترم به راهبرد مدیریت جهادی بر زمین باقی خواهد ماند.


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟