همواره یکی از وظایفی که بر عهده رسانه قرار دارد، فرهنگسازی در زمینه مسائلی است که با نجات جان انسانها و بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی آنها مرتبط است. یکی از این مسائل که هیچگاه از اهمیت آن کاسته نمیشود، موضوع اهدای عضو است.
به نوشته آرمان، در ایران سالانه حدود 20هزار نفر بر اثر تصادفات و ضربه به سر فوت میکنند که از این تعداد پنج تا هشت هزارنفر از فوتیها دچار مرگ مغزی میشوند. همچنین، از میان این تعداد مرگ مغزیها، 2500 تا چهار هزار نفر قابلیت این را دارند که اعضای بدن آنها اهدا شود. میانگین سنی افرادی که در ایران به مرگ مغزی دچار میشوند، 15 تا 40 سال است.
این درحالی است که در کشورهای پیشرفته میانگین سنی مرگ مغزی 50 تا 70 سال است که ناشی از سکته مغزی است. به گفته معاون مرکز اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، درحال حاضر 25 هزار بیمار نیازمند عضو هستند که روزانه 7 تا 10 نفر آنها به دلیل نبود ارگان به آنها فوت میکنند.
به گفته امید قبادی، سال 91، اعضای بدن تنها 530 نفز از کسانی که دچار مرگ مغزی شدند اهدا شد و این عدد نشان میدهد که تنها از یکپنجم حداقل ظرفیت (2500 نفر) ، و یک هشتم حداکثر ظرفیت (4 هزار نفر) استفاده شد.
پیوند عضو اعدامیها؛ تجربه چینچندی پیش، تسنیم در گفتوگو با کتایون نجفیزاده، رئیس واحد اهدای عضو بیمارستان مسیح دانشوری، این پرسش را مطرح کرد که «ما در کشورمان به هر حال اعدامی داریم، آیا تا به حال فکر نشده از اندامهای سالم اعدامیها برای پیوند استفاده شود؟» نجفیزاده نیز در پاسخ گفته بود: افراد زندانی در همه کشورهای جهان، از جمله گروههای پرخطر محسوب میشوند، ما از گروه پرخطر اجازه اهدا نداریم.
در رابطه با این مساله در دنیا هم بسیار راجع به آن بحث شده و یکی هم از نظر اینکه این کار شأنی دارد، یعنی اصلاً درست نیست که یک انسانی را به این قصد بکشیم که اعضایش را استفاده کنیم، در خیلی از مکاتب دنیا نمیپذیرند. درحالی این رسانه چنین مسالهای را مطرح کرد که استفاده از اعضای بدن زندانیان محکوم به اعدام در تمام کشورهای جهان، به جز چین، غیر قانونی و محکوم است و این اقدام در چین نیز مورد انتقاد فراوان فعالان حقوق بشر است.
چین تنها کشوری است که امروزه اقدام به استفاده از اعضای زندانیان و اعدامیها برای پیوند میکند و این مساله از موارد آشکار نقض حقوق بشر در این کشور است. طبق مقرراتی که سال 1984 در چین تصویب شد، استفاده از ارگانهای اعدامیها با رضایت قبلی یا رضایت خانواده آنها قانونی شد. با این حال، گزارشهای بسیاری منتشر شده است که حاکی از کسب رضایت اجباری و فعالیت گروههای پزشکی است که به تجارت اعضای بدن زندانیان میپردازند. از اینرو، این قانون و اقدامات در چین موجب اعتراض نهادهای حقوق بشری و محکوم کردن این عمل شد.
سال 2001، دکتری که پیش از آن در چین در این اقدامات نقش داشت، شهادت داد که پوست و قرنیه چشم 100 زندانی محکوم به اعدام را بین سالهال 1989 و 1995 برای پیوند از بدن آنها جدا کرده است. علاوه بر این، گزارشها حاکی از این است که در بسیاری موارد اعضای بدن زندانیان در چین در حالی که آنها زنده هستند طی عمل جراحی برای پیوند از آنها جدا شده و در بسیاری موارد منجر به فوت آنها میشود. استفاده از اعضای بدن زندانیان و اعدامیها در جهان غیر قانونی و نکوهیده است. به رغم درخواست سازمانهای مختلف برای پایان دادن به استفاده از اعضای بدن اعدامیها و زندانیها در چین، گزارش سال 2009 نشان میدهد که حدود 65 درصد ارگانهایی که برای پیوند در این کشور استفاده شدند از اعضای بدن زندانیان محکوم به اعدام بود.
عدم رضایت خانوادهها، نتیجه نبود فرهنگسازیدر همین زمینه، معاون مرکز اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفت و گو با آرمان با اشاره به اینکه تنها در چین از اعضای بدن زندانیان محکوم به اعدام استفاده میشود، این عمل را نکوهیده میداند. امید قبادی ادامه میدهد: در رابطه با اعدام، بالای 90 درصد مرگها قلبی است، نمیتوان برای پیوند عضو، شخصی را طوری اعدام کرد که مرگ مغزی شود.به گفته او این اقدام ناهنجاریهای اجتماعی به وجود میآورد، در این صورت ممکن است فردی که شاید بتوان از اعدام او جلوگیری کرد در اجرای حکم اعدامش عجله شود. و یا افرادی که زمان زیادی دارند تا اجرای حکم اعدام سریعتر اعدام شوند و تخلفات دیگری نیز صورت گیرد.
قبادی میافزاید: زندانی بودن افراد دال بر وجود مشکلات بهداشتی و سلامتی آنها نیست، بهویژه در رابطه با زندانیان حقوقی. اما در زندان ممکن است افرادی در گروههای پرخطر قرار گیرند و از لحاظ پزشکی پیوند عضو آنها صلاح نباشد. به گفته معاون مرکز اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دو قانون در رابطه با پیوند عضو وجود داشته است: قانون اول این است که اگر فردی مرگ مغزی شود، بدون نیاز به رضایت خانواده باید از اعضای بدن او برای اهدا استفاده شود، مگر اینکه وصیت کرده باشد که این کار انجام نشود.
قانون دوم این است که بدون استثنا باید از خانواده رضایت گرفته شود. قبادی بیان میکند: انگلستان 4 سال قانون اول را اجرا کرد، اما پس از آن متوجه شد که این اقدام در روحیه اجتماعی کشور تاثیر گذاشته است و آن کشور نیز دیگر اجرای آن قانون را ادامه نداد. در حال حاضر تمام کشورهای دنیا قانون اول را اجرا میکنند. او با اشاره به اینکه در ایران در رابطه با پیوند اعضای اهدایی 3 مورد وجود دارد، عنوان میکند: مقوله قانونی که میگوید اگر فردی کارت اهدای عضویت داشته باشد نیاز به رضایت خانواده نیست. مورد دوم شرع است که میگوید برای نجات جان مسلمان استفاده از اعضای مرگ مغزی شده نیازمند رضایت نیست. اما مهمترین فاکتور عرف است که در ایران مانند همه جای دنیا رعایت میشود.
قبادی با بیان اینکه هنوز آمار سال 92 را وزارتخانه ارائه نداده است، میافزاید: سال 91 از میان حداقل 2500 و حداکثر 4000 مرگ مغزی تنها اعضای 530 نفر از آنها اهدا شد؛ یعنی یکپنجم حداقل و یکهشتم حداکثر. او میگوید: از میان 12 علتی که باعث جلوگیری از اهدای عضو مرگ مغزیها میشود، مهمترین دلیل عدم رضایت خانواده است.
معاون مرکز اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه در ایران از تمام اعضای خانواده رضایت گرفته میشود، ادامه میدهد: سال 84 نشستی با این موضوع انجام شد که چرا در ایران خانوادهها کمتر رضایت میدهند. ما از نظر امکانات جراحی و پزشک متخصص کمبودی نداریم و مردم ایران هم ایثارگر و نوع دوست هستند، پس چرا رضایت نمیدهند؟ پاسخ این است که بزرگترین مشکل فرهنگسازی است. قبادی با تاکید بر اینکه در وهله اول باید تلاش شود تا از میزان مرگ مغزیها کاسته شود و در این زمینه پیشگیری شود، ادامه میدهد: افرادی که دچار مرگ مغزی میشوند، تنها پتانسیل و منبع نجات بیماران نیازمند عضو هستند.