احسان ابراهیمی در شماره امروز قانون نوشت:
29 فروردین 1393
ساعت 9:04 صبح
با آقای نعمتزاده جلسه داشتیم. با خودم فکر کردم چه خوب است صبحانه را با
هم بخوریم. به نهاوندیان گفتم چای را بگذارد و چند تا تخممرغ آبپز کند.
خودم هم سر راه از سوپر مارکتی معروف بین پاستور و بهارستان کره و پنیر و
عسل و مربا خریدم.
فحش گذاشتم برای کسی که توی دلش بگوید نگاه کن
رئیسجمهور اعیانی صبحانه میخورد! یعنی یک جوری میگویید انگار تا به حال
کره و مربا ندیدهاید! حالا هر روز که توی ماشین شیرکاکائو و تیتاپ میخورم
کسی نمیگوید چه سادهزیست، یک بار هوس کره و مربا کنیم میشویم اعیانی...
عرض میکردم، از بقال که کره خواستم، پرسید: «کره زیمباوه میخوای یا
آلمان؟»
گفتم: «جفتش رو بیار ببینم چطوریه.»
کرهها را روی میز گذاشت و هر
دو مارک ایرانی داشتند! خیلی تعجب کردم. یک فروند کره زیمباوهای خریدم و
راهی دفتر شدم.
نعمتزاده که رسید از او پرسیدم: «شما از زیمباوه کره وارد
میکنید؟!» گفت: «بله. از آمریکا و هلند هم وارد میکنیم.»
پرسیدم: «پس چرا
جلداشون با هم فرق نداره؟ این همه مدت خبر میدادید ما بدونیم داریم کره
خارجی میخوریم خب. حالا چرا زیمباوه؟»
پرسید: «خب پس کجا؟»
گفتم:
«میدادید همین برادرای افراطی خودمون تولید میکردن. این افراطیها تخصص
خاصی در کره گرفتن از ماست دارن. این پنیرها کجايیه؟»
گفت: «هلند و گینه
بیسائو.»
باز پرسیدم: «اونوقت این تخممرغهاتون توی کجا تولید میشه؟»
جواب داد: «توی مرغ!»
گفتم: «همینطوری خالی خالی؟ خروس هم که موی بزه
دیگه؟»
خندیدیم و گفتم: «بیا تخم مرغ بزن.»
گفت: «نه ممنون، برام ضرر
داره.»
تعارفش کردم که کره بخورد، گفت: «چربیام بالاست، برام خوب نیست.»
پرسیدم: «عسل نمیخوری؟»
گفت: «قندم بالاست، دکتر ممنوع کرده!»
همان لحظه
تلفنم زنگ خورد. آقای رسایی پشت خط بود.
گفت: «دیدید دکتر؟ وقتی ما روز اول
گفتیم این وزیر صنعت شما رو باید با سرُم ببرن سر پروژه، شما ناراحت شدید.
هی ما گفتیم قصدمون کمک به دولته، شما باز ناراحت شدید. حالا تحویل بگیرید.
چند وقت پیش هم که رفت گوشش رو عمل کرد!»
با تعجب پرسیدم: «شما از کجا خبر
دارید که ما اینجا راجع به چی صحبت میکنیم؟»
گفت: «در مجلس طرحی ارائه
شده که برای معتبر و قانونمند شدن «شنود»، حتما باید یکی از نمایندگان مجلس
در کمیته استانی شنود حضور داشته باشه. منم افتادم استان تهران و الان هم
خدمت شما هستم.»
گفتم: «مرد حسابی کدوم خدمت؟ هنوز که این طرح تصویب نشده.»
جواب داد: «خب من «نسخه بتا» محسوب میشم. اگر در نسخه آزمایشی نتیجه
بگیریم، تصویب میشه. دکتر ببخشید من باید قطع کنم ، سوروس به خاتمی تلفن
کرده باید برم روی اون خط. خداحافظ.»
ساعت 14:20 بعدازظهر:
داشتم اخبار را دنبال میکردم که کریمی قدوسی بدون در زدن وارد اتاق شد و
بی سلام و علیک گفت: «دیدی؟ دیدی غلامحسین الهام هم گفته توافق ژنو
توهینآمیز بود؟»
گفتم: «واقعا الهام گفته؟ پس من همین الان زنگ میزنم به
جواد که مذاکرات رو تعطیل کنه!»
کریمی قدوسی با تعجب پرسید: «واقعا این
کارو میکنید؟!»
گفتم: «معلومه! آخه میدونی که آقای الهام برای من اتمام
حجته. اصلا منتظر بودم ایشون نظر بده طبق همون عمل کنم! به جان شما...»
از
دستم عصبانی شد و در را محکم به هم کوبید و رفت.
به ظریف زنگ زدم و پرسیدم:
«جواد جان انگار تا تیر و مرداد توافق نهایی میشه و تمومه. درسته؟!»
پرسید: «من که به شما گزارش نمیدم، از کجا فهمیدید؟!»
گفتم: «من از روی
واکنش افراطیون میفهمم مذاکرات توی چه مرحلهایه. هرچی بیشتر داد میزنن،
میفهمم مذاکرات به حصول نتیجه نزدیکتر شده.»
وقایعنگار 29 فروردین 1393:
1. ایران از زیمباوه کره وارد میکند.
2. طرح دو فوریتی نمایندگان مجلس برای حضور یک نماینده مجلس در کمیته استانی «شنود».
3. غلامحسین الهام: «توافق ژنو توهینآمیز است.»