دوبله و صداپیشگی هنر جذابی است که علاقهمندان زیادی دارد. هنری که در سالیان دور دوران درخشانی داشت و در حال حاضر کمی از آن اوج کاسته شده اما از عشق و علاقه هنرمندانش چیزی کم نشده است. منوچهروالیزاده، مریم شیرزاد و افشین زی نوری سه نسل از هنرمندان دوبله هستند که هر کدام تجربه سالها کار و فعالیت در این حوزه را دارند. با سهنسل از دوبله ایران از این هنر و مشکلاتش سخن گفتیم.
چرا در سالهای اخیر هنر دوبله از دوران طلایی فاصله گرفته است؟والی زاده: همیشه وقتی از دوبله سخن میگوییم، صحبت از دوران طلایی میشود. در دهه 40 که دوران طلایی دوبله نامیده میشود، جمعیت ایران کمتر بود،تهران دو میلیون و پانصد هزار نفر جمعیت داشت و حالا حدود 15 میلیون نفر جمعیت دارد. مضافاً که حالا جوانهای علاقهمند هم تعدادشان زیاد است. آن موقع اگر جوانی صاحب ذوق و استعداد وارد دوبله میشد زود میدرخشید. به نظرم دوران طلایی حال حاضر است چون جوانهای علاقهمند زیاد هستند و متقاضی زیادی برای کارهای هنری وجود دارد و اگر جوانی تواناییاش را نشان بدهد،کار سختی انجام داده و این دوران طلایی آن جوان است.
آن دوران طلایی که شما میگویید عدهای آمدند و کار کردند و درخشیدند. دوبله به آن شکل گسترده نبود. آنها آدمهای صاحب ذوقی بودند که بیشترشان از تئاتر وارد دوبله شدند. همیشه میگویم آنهایی که از تئاتر وارد دوبله شدند بسیار موفقتر از کسانی هستند که مستقیماً به دوبله آمدند.
در هر حال آن دوران طلایی را نمیشود کتمان کرد و دوبله در آن زمان واقعاً طلایی بود. اکثر کسانی که الان مستقیماً وارد دوبله میشوند فقط علاقه دارند، بدون هیچ مطالعه و داشتن استعداد و توانایی ذاتی.
زی نوری: تمام حرفهای آقای والیزاده را قبول دارم ولی میخواستم نکتهای را اضافه کنم، در نسل طلایی دوبله که به آن اشاره شد، آدمهای حرفهای حضور داشتند که همه از تئاتر آمده بودند و از جنس این حرفه بودند، اما باید بگویم نکاتی در این دوران طلایی بود. میخواهم درباره بحث مادیاش صحبت کنم.
من که جوان نسل امروز هستم باید تأمین مالی هم بشوم. با عشق و علاقه وارد این حرفه شدم و کارم را ادامه دادم، اما امروز میبینم که به هیچ عنوان تأمین مالی نیستم. اگر آن دوران طلایی بود، تأمین مالی شان هم طلایی بود. پیشکسوتان از آن دوران برایمان گفتهاند که دستمزدهای خوبی میگرفتند مثلاً دستمزدشان را میگرفتند و به سفر میرفتند و وقتی برمی گشتند هنوز از آن پول چیزی باقی مانده بود.
دغدغه خیلی از جوانهای امروز همین است. هیچکس نمیتواند خودش را گول بزند که من با عشق کار میکنم. خود من روز اول با عشق و علاقه آمدم و فکر پول هم نبودم چون پول خودش آمد، اما امروز بعد از گذشت 20 سال فعالیت، با خودم فکر میکنم شاید باید زندگی هنریام را به گونهای دیگر پیش میبردم مثلاً اگر بازیگری را به شکل جدیتری ادامه میدادم الان اوضاعم بهتر از این بود.
نمیخواهم فقط جنبه مادی ماجرا را ببینم، اما دغدغه مسائل مالی را نمیتوان کتمان کرد. همانطور که آقای والیزاده اشاره کردند برخی جوانان واقعاً بدون هیچ استعدادی وارد این حرفه شدند و حتی میتوانم بگویم جای جوانان با انگیزه و با استعداد را تنگ کردهاند، اما آنچه مسلم است خیلی سخت است که یک جوان خودش را با گویندههای با تجربه و پیشکسوت همگام و همسان کند.
کسانی که میخواهند وارد این حرفه شوند باید به این نکته توجه کنند و از طرفی استعداد و توانایی و علاقه هم داشته باشند. با دنیای دیجیتال امروز کار کردن سخت است مثلاً از 9 صبح باید بروید استودیو و تا شب یک فیلم را با کیفیت خوب تمام کنید. باید نگاه مثبتی که مردم به دوبله دارند را با آثار خوب حفظ کرد و به نظرم در این مورد 60 درصد قدیمیها سهم دارند و 40 درصد هم جوانها و با همین نگاه در این سالهایی که کار مدیریت دوبلاژ انجام میدهم سعی کردم تلفیقی کار کنم یعنی هم از پیشکسوتها و هم از جوانها استفاده میکنم.
باز هم تکرار میکنم ای کاش نسل جوان این کار که عشق و علاقه و توانایی دارد تأمین مالی هم بشود. میشود امروز هم عصر طلایی دوبله اتفاق بیفتد، اما همه چیزش باید طلایی باشد.
شیرزاد: حرفهای کاملاً درستی بود. از مجموعه سخنان آقای والیزاده و آقای زی نوری این سؤال پیش میآید که حالا این دغدغه مالی توسط چه کسی برطرف شود؟ آقای زی نوری صادقانه میگوید که وقتی وارد شدم دغدغه مالی نداشتم اما این عشق به کار هنری، باید زندگی او را هم تأمین کند ممکن است از لحاظ روحی اقناع شود، اما یک زندگی بیرونی هم وجود دارد.
در مورد اینکه چرا دوبله از آن دوران طلایی فاصله گرفته دلایل زیادی هست. مثلاً من خیلی گلهمندم از مؤسساتی که فیلمها را دوبله میکنند با قیمت نازل و با این کارشان سطح سلیقه مردم را پایین میآورند. خیلیها دوست دارند فیلمها را با دوبله خوب ببینند.
گذشته از این در گذشته دستمایه فیلمها انسانیتر بود الان ضرباهنگ فیلمها غیرانسانی و ماشینی و سریع شده است. درست مانند این است که به یک آشپز بهترین مواد اولیه را بدهید و از او بخواهید غذایی را طبخ کند آن آشپز که آشپز خوبی هم هست غذای خوبی را آماده میکند اما اگر از کیفیت مواد بکاهید و به همان آشپز بدهید آن طعم قبلی را نخواهد داشت.
از طرفی در بحث مالی که اشاره شد واقعاً دستمزدها کم است. وقتی دوبلور نشسته پشت میز ولی دغدغه اجاره آخر ماه را دارد چگونه توقع دارید او کارش را درست انجام دهد و چسب کار شود.
به نظرم مسئولان باید یک غربالگری را انجام دهند و درجه یکهای این حرفه را تأمین کنند تا همان دوران طلایی دوباره تکرار شود نه اینکه جوانی مانند آقای زینوری که در کارش درخشیده است پس از مدتی فکر کند اگر جای دیگری دستمزد بهتری میدهند، برود.
والی زاده: میخواهم مسائل فنی را به مسائل مالی وصل کنم. دوبله مانند فوتبال میماند. فوتبال یک مدیریت دارد،یک سرپرست دارد،مربی و چند بازیکن.دوبله هم یک مدیریت دارد، ترجمه خوب دارد، مدیر دوبلاژ، گوینده خوب و مسئول فنی خوب.همه اینها باید دست به دست هم دهند تا یک فیلم خوب دوبله شود. مدیر دوبلاژ در درجه اول یک ترجمه خوب میخواهد. چیدمان گویندگان هم کار بسیار سختی است. در واقع وقتی یک ترجمه خوب و یک مدیر دوبلاژ خوب و گویندهها و مسئولان فنی خوب وجود داشته باشد، یک فیلم، خوب دوبله میشود.
در این میان هنرمندان دوبله دو چیز میخواهند. یکی محبت مردم است که مردم واقعاً به ما لطف دارند و دیگری مسائل مالی، حتی نوشیدن این چای ساده هم هزینه دارد. درست است که آقای زی نوری نکتهای را درباره گذشته مطرح کردند، اما باید بگویم از گذشته دستمزدهای دوبله کم بود. از ریشه کم بود. ما از قدیم به خاطر علاقه به دوبله به پولش اهمیت نمیدادیم.
از طرفی حالا یک عدهای وارد کار ما شدند که اوضاع این حرفه خرابتر شد و الان کار ما بیارزش شده است. دوبله یک فن است. قبل از اینکه یک کار هنری باشد یک تکنیک است. گویندهای که صاحب یک صدا و بیان خوب باشد باز هم باید تکنیک دوبله را یاد بگیرد. وقتی تکنیک را یاد گرفت باید هنرش راپیاده کند.
تکنیک این کار سینک زدن و انضباط و.. است. تمام اینها دست به دست هم میدهد و یک گوینده حرفهای میسازد. متأسفانه آنقدر افراد جدید وارد این کار شدهاند و هر کسی از راه رسیده دوبلور شده که ارزشش از بین رفته است. آقای زی نوری میگوید کاش بازیگری را ادامه میدادم. من کارمند شرکت تلفن بودم. اگر آنجا را ادامه میدادم صاحب دو تا خانه بودم، حقوق بازنشستگی داشتم و تأمین بودم،الان در دوبله هیچ پشتوانهای ندارم. اگر یک دوبلور یک روز صدایش بگیرد واقعاً بیکار میشود و هیچ کسی هم سراغش را نمیگیرد و نمیگوید بیا این مبلغ را بگیر هزینه درمان کن.
آیا این انصاف است؟ آیا این معرفت یک کار هنری است؟ چرا آنقدر دوبلور زیاد شده است؟
متأسفانه برخی بهصورت زیرزمینی فیلم دوبله میکنند ما میبینیم فیلمی که خودمان در تلویزیون دوبله کردهایم توسط این گروه دوبله و وارد شبکه نمایش خانگی میشود.
باید دید چرا ارزشها از دست رفت؟ متأسفانه عدهای گفتند در این حرفه درآمد زیاد است و وارد آن شوید.
شیرزاد: یک نکته دیگر هم وجود دارد. اینکه آدم جدید تازه کار وارد میکنند تا با حداقل دستمزد کار را آماده کنند. این تصور پیش میآید که چون به افراد حرفهای نمیتوانند دستمزد کم بدهند خوب تازه کارهایی را میآورند که تازه ممکن است پولی هم بدهند و وارد این حرفه شوند.
یک نکته اساسی دیگر هم وجود دارد. پس از داشتن ترجمه خوب و انتخاب دوبلورهای خوب توسط مدیر دوبلاژ، حالا بازار مصرف ما کجاست؟ الان فقط تلویزیون است. دوبله از سینما حذف شده است و این اتفاق خوبی نیست. از طرفی من ممیزیها را میشناسم، اما حذفیات تلویزیون هم برخی مواقع آنقدر زیاد میشود که فیلم قابل دیدن نیست.
والی زاده: خلاصه اینکه در دوبله هیچگونه تأمین مالی وجود ندارد و هیچگونه توجهی به دوبلورها نمیشود.
زی نوری: ما دوبلورها اگر یک روز کار نکنیم باید به قول معروف از جیب بخوریم. چون ما روزمزدیم چه در سازمان صداوسیما و چه زمانی که برای مؤسسات کار میکنیم.
گذشته از این میخواهم بگویم جوانها در این سالها به چه حقی وارد این کار شدند؟ چه کسی به آنها مجوز داده است؟ بحثی بود که میگفتند در دوبله بسته است. اصلاً این حرف را نمیپذیرم. اگر در دوبله بسته بود، پس من از کجا آمدم؟
بحث مالی به کنار، باید جلوی این قضیه گرفته شود. نه وزارت ارشاد و نه صداوسیما اقدامی نمیکنند. در مورد شبکههای تلویزیون خودمان آقای ضرغامی گفتند به هیچ عنوان فیلمهایی که بهصورت زیرزمینی دوبله شده نباید از تلویزیون پخش شود.چند وقت بعد دیدیم دوباره پخش میشود.
والی زاده: این خیلی طبیعی است که جوانان جای پیشکسوتها را بگیرند اما بعضی وقتها مردم به من میگویند این دوبلههای ضعیف چیست. یاد قدیمها بخیر. قدیمیها کجا هستند؟
چرا باید کارهای فعلی ضعیف باشند تا در مخاطب انگیزه و فکر چنین موضوعی شکل بگیرد؟
انجمن گویندگان زیرنظر تلویزیون است. تلویزیون در این زمینه چه کرده است. آیا جلساتی گذاشتهاید که این مشکل را مطرح کنید؟والی زاده: همانطور که اشاره شد، درباره دوبلههای زیرزمینی که آقای ضرغامی خودش درباره این موضوع هماهنگی کرد، صحبتش شد اما انجام نشد، متأسفانه در حد حرف باقی ماند.
گذشته از این به نظرم اگر گویندهای بخواهد وارد دوبله شود باید از کانال انجمن بگذرد نه از کانال تلویزیون. الان برعکس شده، انجمن تحت پوشش تلویزیون شده است یعنی گویندهها باید در آزمون تلویزیون شرکت کنند و بعد به انجمن معرفی میشوند و از طرف انجمن کارت میگیرند تا فعالیت کنند. این شیوه به نظرم اشتباه است.
انجمن چرا مستقل عمل نمیکند؟والی زاده: تلویزیون میتواند استقلالی که شما میگویید را به انجمن بدهد. همان موردی که درباره شیوه ورود مطرح کردم را دوباره اشاره میکنم. اگر کسی به من بگوید فرزند من مستعد است میگویم باید از راه آزمون تلویزیون وارد شود. باید یادآور شوم تلویزیون برای دوبله بازار کار خوبی دارد که جوانترها وارد شوند اما متأسفانه کلاسهای خصوصی کارایی چندانی ندارند، نمیشود کسانی که سالها در این حرفه کار میکنند خانه نشین شوند تا این کارهای زیرزمینی تولید شود.
زی نوری: من به عنوان یک نسل جوان میخواهم بگویم سازمان صداوسیما روی من سرمایهگذاری کرده است، فرصت برایم ایجاد کرده و... اما امروز چرا باید بیانگیزه شوم، به خاطر همین موضوع است. میگویم چرا کار ما به قول معروف بیدر و پیکر شده است. افراد سفارش شده میآیند. یک زمانی میگفتند این افراد سفارش شده زود میروند اما الان دیگر ماندگار میشوند. یک ماه هم اگر دستمزد این حرفه را بگیرند مدعی هم میشوند. مؤسسات بیرون هم میخواهند با هزینه کم کار را تمام کنند، مثلاً میگویند هزینه تولید فیلم بیشتر از یکمیلیون و پانصد هزار تومان نشود.
راستی دستمزدها الان چقدر است؟والی زاده: من بعد از 54 سال کار کردن دستمزدی که الان میگیرم برای یک فیلم سینمایی آن هم در شرایطی که درجه ارشد دارم نزدیک 16 سال پیش است البته درصد خیلی کمی اضافه شده است.
ضمن اینکه به نظرم کار مدیر دوبلاژ خیلی سخت است. گوینده ممکن است در هفته 4 روز کار داشته باشد و بابت هر روزش دستمزد بگیرد اما مدیر دوبلاژ باید متن را با خودش ببرد منزل، روی آن کار کند گوینده انتخاب کند و ممکن است یک روز سر کار برود، اگر هم در آن یک روز کار با شتاب پیش برود و کیفیت لازم را نداشته باشد به مدیر دوبلاژ ایراد میگیرند و میگویند تو فیلم را خوب دوبله نکردی.
زی نوری: مؤسسات بیرون میگویند با یک و نیم میلیون کار را تمام کن، بعد میگویند سعی کن از این گویندههای تازه کار با دستمزد پایین بیاور و یک گوینده شاخص هم بیاور. خوب واقعاً در این شرایط نمیتوان توقع کار خوب داشت. در این شرایط اوضاع سازمان صداو سیما خیلی بهتر است و میتوانی از گویندههای خوب و حرفهای استفاده کنی تا کیفیت اثر خوب شود.
بحث دیگری را هم میخواهم مطرح کنم. بانک مرکزی هر سال نرخ تورم را اعلام میکند و بر اساس آن دستمزدها بالا میرود اما چند سال است که دستمزد ما بالا نرفته است.
چند سال قبل آقای دارابی آمدند واحد دوبلاژ گفتند دستمزدها بالا میرود ولی اتفاقی نیفتاد.
والی زاده: اگر نخواهیم بیانصاف باشیم، امور زندگی ما از تلویزیون میگذرد اما باید گفت کسی نمیداند در واحد دوبلاژ چه میگذرد و سختیهای کار ما چیست. فکر میکنند دوبله یک فیلم کار آسانی است یا مثلاً خم رنگرزی است، همین باعث شتابزدگی در کارها میشود، نمیآیند از نزدیک کار ما و مشکلاتش را ببینند.
شیرزاد: تلویزیون خانه کاری هر سه ما است و با عشق در آن کار میکنیم اما برخی اتفاقها درست نیست مثلاً همین الان یک کار به من سپرده شده است. کار وقتگیری است اما از من میخواهند سریعتر کار کنم. این هیچ توجیه فنی و هنری ندارد. زمان کار شما را تحت فشار میگذارند و موقع قضاوت میگویند فیلم خوب دوبله نشده است. یک چیزهای کوچکی هست که به آن اهمیت نمیدهند اما واقعاً تأثیرگذار است.
والی زاده: ناگفته نماند فیلمهای شبکه خانگی را که کار میکنیم دستمزد بیشتری نسبت به تلویزیون میگیریم چون آنها آثار را میفروشند و بازده دارند اما تلویزیون چنین شرایطی ندارد.
آرزویم این است که یکی از مدیران تلویزیون یک روز کاری ما بیاید در استودیو فقط بنشیند و تماشا کند که یک فیلم چگونه دوبله میشود.
شیرزاد: حرف هم نزند، هیچ انرژی مصرف نکند، هر وقت هم خسته شد از استودیو بیرون برود و چای میل کند.
والی زاده: مطمئناً در چنین شرایطی انگیزه ما بیشتر میشود. مثلاً شب عید به هر کدام از ما چند فیلم برای دوبله میدهند که در ایام نوروز هم برود روی آنتن، یعنی کار سریع و شتابزده میخواهند. بهتر است با کار ما بیشتر آشنا شوند. اگر سختیهای کار ما را بشناسند سعی میکنند دستمزدها را بالا ببرند.
زی نوری: بگویند قرار است به دستمزدها اضافه کنیم و باید دوباره آزمون بدهید تا سطحتان مشخص شود. گویندهها را اینگونه محک بزنند، البته یک افزایش دستمزد خوب باشد، تست بگیرند و بگویند هر کسی که در آزمون موفق نبود برود.
دیجیتال شدن دستگاههای کار شما چه تأثیری روی کیفیت داشت؟بسیاری میگویند این سرعت به کیفیت دوبله ضربه زده است؟والی زاده: این که دستگاهها دیجیتال است و سریع کار میکند، ما هم سریع شدیم، خودمان را تطبیق دادیم اما در نظر بگیرید که این دستگاهها هم با پیشرفت تکنولوژی پیشرفتهتر شده، عوض میشوند اما ما که عوض نمیشویم، ما تمام میشویم اما دستگاه که تمام نمیشود پس بهتر است به فکر آدمی باشند که روزی تمام میشود. این چشم، دست، مغز و... در فاصله 10 سال از بین میرود. جوانهای ما در این کار همه عینکی شدهاند.
با وصف این، ببینید چقدر این بچهها خوب هستند که با ماشین کنار آمدند و حتی از آن ماشین هم تندتر میروند. چگونه است دوبله فیلم 9صبح شروع میشود و تا 6بعداز ظهر تمام میشود، فکر میکنید به خاطر دستگاه است، خیر، گوینده و مدیر دوبلاژ زحمت کشیدهاند وگرنه با همین دستگاه فیلم را 12 روزه هم میشود دوبله کرد.
130 دقیقه فیلم نزدیک 300 صفحه A4 حرف دارد. این سختیها را نمیبینند.
زی نوری: کسانی که بیرون از کار ما هستند، فکر میکنند دستمزدهای بالایی داریم. مثلاً از من میپرسند تو، فلان فیلم یا سریال را حرف زدی چقدر دستمزد گرفتی، وقتی رقم را میگویم، میخندند. این لطیفه نیست، واقعیت است.
شیرزاد: آن یک سیستم فنی است که مثلاً اگر هدش خراب شود تعویض میشود اما ما مستهلک میشویم. با دستگاه قدیم و جدید کار کردن فرقی نمیکند.ما با همان عشق و علاقهای کار میکنیم که با دستگاههای قدیمی کار میکردیم.
یک چیزهایی وجود دارد که مسئولان آن حوزه باید پاسخ بدهند. متأسفانه من حتی در برخی محافل هم باید پاسخگوی این باشم که چرا این فیلمها بد دوبله میشوند در حالی که این پاسخگویی وظیفه من نیست همانطور که من وقتی گوینده هستم دیالوگ خودم را تصحیح میکنم، هر کسی باید کار خودش را درست انجام دهد، من در حد خودم میتوانم به این حرفه کمک کنم.
مسئولان باید جواب اینکه چرا فیلمها بد دوبله میشود، چرا در من یاس ایجاد میشود و از 4 تا فیلم 2 تا را قبول میکنم پیدا کنند؟
من مطمئنم که از اینجا برویم، هر سه ما باز هم با همان عشق کارمان را ادامه میدهیم، 2 هزار تومان هم بدهند کارمان را عاشقانه انجام میدهیم، 2 میلیارد هم بدهند با همان عشق کار میکنیم اما باید مشکلات این حرفه حل شود.
والی زاده: من میگویم محبت و توجه موضوع بسیار مهمی است. اگر به بچههای این حرفه توجه بیشتری شود و به آنها محبت شود، واقعاً اتفاقهای خوبی میافتد.
زی نوری: صداوسیما خانه ما است، بخش زیادی از عمر ما آنجا میگذرد. ای کاش مسئولان سازمان جلسهای بگذارند با اهالی این حرفه و درددلها را گوش بدهند و به آن جامه عمل بپوشانند. اینگونه نباشد که بگویند باشد، چشم و بعد هیچ اتفاقی نیفتد.
مشکلاتی را که میتوانند حل کنند یا اینکه آنها در مواردی مشکلاتی دارند بگویند ما اینجای کار را نمیتوانیم. در مجموع به یک راهکار برسیم.
و حرف پایانیوالی زاده: امیدوارم مسئولان هم به درددل ما گوش کنند و مخاطبان هم مانند قدیم گویندههای دوبلاژ تلویزیون را دوست داشته باشند.
شیرزاد: اگر این مطلب شما را مسئولی بخواند و میتواند کار و کمکی کند و نکند مدیون میماند و بدترین چیز این است که آدم مدیون یک جمعیت میلیونی شود.
زی نوری: اینها درد دل بود. شاید اگر چند مسئول دلسوز به این حرفها گوش کنند و مشکلات حل شود، با عشق و لذت کارمان را ادامه بدهیم.