روزنامه ایران نوشت:
تا برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی دست کم یک سال زمان باقی است. همچنان که تجربه انتخابات برگزار شده در گذشته نشان داده، در چنین مواقعی است که جریانهای مختلف سیاسی ساز وحدت را کوک میکنند و برای صف آرایی منسجم در مقابل جناح رقیب تلاش میکنند. این ساز از هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب کشور در این روزها شنیده میشود؛ سازی که نمود عینی آن را در تشکیل نشستهای مشورتی و جبهههای نو ظهور در هر دو سو میتوان دید.
انتخابات گذشته نشان داد اصولگرایان که حضور همزمان شان در دولت و مجلس به انشقاق منجر شده بود در تلاش چندباره برای وحدت ناموفق بودند. در مقابل اصلاحطلبان در جستوجوی مسیربازگشت به صف اول سیاست توانستند با اجماع بر کنارهگیری نامزد خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انصراف او به نفع کاندیدایی که مشی اعتدال داشت به پیروزی، دست پیدا کنند. همچنان که در انتخابات مجلس نهم و شورای شهر سوم هم توانستند از تعدد یافتن فهرستها جلوگیری کنند و توفیقی متناسب با تعداد نامزدهای تأیید صلاحیت شدهشان بیابند.
به این ترتیب تکرار تلاش اصلاحطلبان و اصولگرایان برای دست یافتن به وحدت و کاستن از رقبای درون گروهی موضوع تازهای نیست، اما پیشبینی نتایج آن درباره هر کدام از این جناحها چندان ساده به نظر نمیرسد. تنها آنچه روند این تلاش را با آنچه در سالهای گذشته رخ داده متفاوت میسازد، حلول جریان تازهای است که صف آرایی جناحهای سیاسی کشور را از دو خط مستقل به یک مثلث تبدیل میکند؛ مثلثی که مشخص شدن ابعاد و اضلاع آن به دوری و نزدیکی اصولگرایان و اصلاحطلبان از خط سوم یعنی خط اعتدال ارتباط مییابد و در این دوری و نزدیکی هر یک از دو جریان با اما و اگرهای مختص خود مواجهاند.
یار ناموافق اصولگرایان
جناح اصولگرای کشور تا پیش از برگزاری آخرین انتخابات با وجود ناکامی در وحدت یافتن، به قرار کجدار و مریز پیروز چندین انتخابات پیاپی بود؛ پیروزیهایی که از شورای شهر دوم و مجلس هفتم آغاز شده بود اما هر چه جلوتر میآمد با هراس بیشتری از تأثیر انشقاق داخلی و اتحاد نسبی رقیب پیگیری میشد تا آنجا که کار در انتخابات مجلس نهم از تأکید بر محوریت جامعتین به جمع و تفریق سازو کارهای مختلف و ائتلافهایی همچون ائتلاف 8+7 رسید. در نهایت هم اصولگرایان نتوانستند با فهرستی واحد در انتخابات شرکت کنند و جبهه پایداری به عنوان جریانی نوخاسته و نزدیک به دولت محمود احمدینژاد با عنوان «رایحه خوش خدمت» یا همان حامیان دولت بازی وحدت اصولگرایان را برهم زد. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هم با وجود تلاش بزرگان اصولگرایی و طراحی سازوکارهایی همچون ائتلاف 2+1 که در نهایت هر سه چهره حاضر در آن به جمع رقبای انتخاباتی پیوستند، با حضور دست کم 6 چهره اصولگرا، یک سیاستمدار اصلاحطلب و یک چهره معتدل آغاز شد و در نهایت خاطره شکست کاندیداهای اصولگرا و پیروزی اعتدال را رقم زد.
با این پیشینه این روزها اصولگرایان با چالشی درونی مواجهاند. یار ناموافقی به نام جبهه پایداری که بعید نیست یک بار دیگر بتواند تأثیر نامطلوب خود را بر وحدت درونی این جریان باقی بگذارد. این البته در صورتی است که نخواهیم جریان حامی احمدینژاد و تلاطم بازگشت او به صحنه سیاست را به عنوان یک جریان مستقل تلقی کنیم و برای آن هویتی جدا از جبهه پایداری قائل شویم. به هر روی اصولگرایان در انتخابات آینده ناگزیر از تعریف فاصله خود از این یار ناموافق هستند تا در حد امکان از تأثیر موضع گیریهای اغلب افراطی چهرههای شاخص آن بر آرای خود و نیز بر مناسباتشان با اعتدالگرایان بکاهند. تا این لحظه آنچه به عنوان اقدام عملی اصولگرایان برای وحدت یافتن بروز یافته است، جلسات مشترکی است که به پیشنهاد حجتالاسلام تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور و عضو جامعه روحانیت مبارز میان اعضای این جامعه و برخی اصولگرایان دیگر برگزار میشود و گویا هنوز وارد فاز جدی انتخاباتی نشده است.
اصلاحطلبان و ائتلاف چندجانبه
اصلاحطلبان نیز همچون جناح رقیب شان از آسیب انشقاق مصون نیستند. با این حال اتفاقات سالهای گذشته و کنارهگیریها و هجرتهای حاصل از آن سبب شده است طیف فعال سیاسی باقی مانده از این جریان همسویی بیشتری با یکدیگر داشته باشند. تجربه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به این جریان سیاسی نشان داده است که ائتلاف با جریان سیاسی ای که دارای نزدیکیهای فکری با آن هستند و قناعت به بخشی از خواستها و برنامهها بر شکست در برابر جناح مقابل ارجحیت دارد. از همین رو است که نگاهی به اظهارات چهرههای سیاسی این جریان در چند ماه گذشته نشان میدهد آنها طیف گستردهای از ائتلاف را برای خود ممکن دانستهاند. ائتلاف با اصولگرایان معتدل و استقبال از رهبری چهرههای فرا جناحی همچون حجتالاسلام سید حسن خمینی و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و نیز مطرح شدن این گمانه که اصلاحطلبان با سرلیستی چهره اصولگرایی چون علی اکبر ناطق نوری در انتخابات مجلس شرکت کنند، نشان از آغوش باز اصلاحطلبان برای ائتلاف با دیگر جریانها دارد. علاوه بر آنکه سبقه کنارهگیری محمدرضا عارف این امیدواری را ایجاد میکند که آنها بتوانند در فهرست خود از همراهی چهرههای معتدل حامی دولت نیز برخوردار شوند.
تشکیل جبهه واحد اصلاحات سازوکار اصلی است که درحال حاضر اصلاحطلبان دنبال میکنند و امکان توفیق آرمانی آن شاید چندان بالاتر از امکان توفیق اصولگرایان در دست یافتن به وحدت نباشد. با این حال آنها مصمم هستند بازگشت شان به عرصه سیاست را که با حضور برخی چهرههای اصلاحطلب در دولت یازدهم تحقق یافته است، پیگیری کنند؛ اتفاقی که در نهایت به اجماع چهرههای شاخص این جریان در انتخاب استراتژی پیش رو و پذیرش ائتلافهای ممکن بستگی دارد.