خلاصه قسمتهای اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم از فصل پنجم «برکینگ بد»؛
فیلم: هایزنبرگ سکان مافیای مواد مخدر آمریکا را به دست میگیرد!
«برکینگ بد» داستان والتر وایت با نقشآفرینی برایان کرانستون، معلم پنجاه ساله شیمی در دبیرستانی در البوکرکیِ نیومکزیکو است. پس از آنکه وایت از سرطان ریه خود آگاه میشود، برای تأمین آتیه خانوادهاش، به همراه دانشآموز سابقش، جسی پینکمن و با بهرهگیری از علم شیمی، اقدام به ساخت شیشه با خلوص بالای ۹۹ درصد میکند که همین منجر به ایجاد بازاری جدید در آمریکا برای مخدر تازه میشود...
پس
از استقبال مخاطبان «تابناک» از طرح نقد فیلم و انتشار خلاصهای از آثار
سینمایی به همراه نقد، در نوروز ۹۳ تقدیمتان شد و حال قسمتهای مانده
از این سریال در پایان هفتهها تقدیمتان میشود؛ رویکردی که موقتاً
جایگزین بخش «سی دقیقه» شده است.
اگر با «تابناک» تا اینجا همراه
بودهاید، بیگمان بر نگاه منتقدان سینمایی صحه میگذارید که «برکینگ بد /
breaking bad» ساخته وینس گیلیگان، یکی از قویترین سریالهای یک دهه اخیر
است؛ سریالی که در قالب پنج فصل از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط سونی پیکچرز
تولید و در شبکه کابلی ایامسی آمریکا نمایش داده و همزمان در برخی
شبکههای مشهور ماهوارهای دیگر آمریکا نیز به نمایش درآمد و به سرعت جهانی
شد.
به گزارش «تابناک»، «برکینگ بد» داستان والتر وایت با
نقشآفرینی برایان کرانستون، معلم پنجاه ساله شیمی در دبیرستانی در
البوکرکیِ نیومکزیکو است. پس از آنکه وایت از سرطان ریه خود آگاه میشود،
برای تأمین آتیه خانوادهاش، به همراه دانشآموز سابقش، جسی پینکمن و با
بهرهگیری از علم شیمی، اقدام به ساخت شیشه با خلوص بالای ۹۹ درصد میکند
که همین منجر به ایجاد بازاری جدید در آمریکا برای مخدر تازه میشود.
[اگر قسمتهای پیشین سریال را ندیدهاید، خواندن ادامه این متن میتواند
به لو رفتن داستان قسمتهای پیشین این سریال برای شما منجر شود].
در نخستین تلاش این دو برای فروش شیشه، دو قاچاقچی کشته میشوند و معلم
شیمی و شاگردش، این دو قاچاقچی را در اسید حل میکنند. این دو سپس با یک
قاچاقچی مواد مخدر دیگر همکاریشان را از سر میگیرند که او نیز تعادل روانی
ندارد و سرانجام با آنها درگیر میشود و در یک درگیری، این قاچاقچی مکزیکیالاصل کشته
میشود. والتر وایت و جسی پینکمن، پس از آرام شدن فضا، تولید مواد مخدر را
دوباره از سر میگیرند.
آنها با وسوسه والتر وایت و این بار برای
درگیر نشدن با فروشندگان مواد مخدر، راساً شبکه پخش شیشه راهاندازی
میکنند؛ اما پس از مدتی، یکی از عوامل پخش مواد مخدرشان دستگیر شده و آنها
مجبور میشوند برای فریب پلیس، سراغ وکیل فاسدی بروند و او را به خدمت
بگیرند. پلیس حاضر میشود این توزیع کننده خرد را آزاد کند، مشروط بر اینکه
او، «هایزنبرگ» ـ که در واقع نام مستعار والتر وایت در تولید شیشه است ـ
به آنها معرفی کند و وکیل فاسد، شخصی را که شغلش زندان رفتن است، به خدمت
میگیرد تا پلیس با دستگیری او برای مدتی، کاملاً از ماجرا منحرف شود.
در این شرایط، یکی دیگر از پخشکنندگان این دو تولیدکننده تازهنفس شیشه که
در قلمرو تازه در حال فروش مواد مخدر است، توسط یک کودک به ضرب چند گلوله
کشته میشود! والتر وایت برای گریز از این وضعیت با همکاری وکیل فاسدشان،
همکاری با یک رستوراندار را ـ که در اصل توزیع کننده شیشه است ـ آغاز میکند
و نخستین معامله دو میلیون و صدهزار دلاریشان رقم میخورد و نخستین پولشویی عمرش
را انجام میدهد. در کنار این، جسی پینکمن به دختر همسایهای که خانه
تازهاش را از او اجاره کرده، دل بسته بود، با اوردوز شدن دختر همسایه و
مرگش، شرایط بحرانی را تجربه میکند.
پدر دختر همسایه نیز که شرایط
مشابهی دارد، برای گذر از بحران و بازگشت به زندگی طبیعی، مدت کمی از
پس از حادثه مرگ دخترش، به شغل حساسش که کنترلر رادار فرودگاه است، برمیگردد و نمیتواند به خوبی به مدیریت
محدوده هوایی روی رادار بپردازد و اینچنین میشود که دو هواپیمای
مسافربری آمریکا با قرار گرفتن در مسیر هوایی هم، با یکدیگر تصادف میکنند و
منفجر میشوند!
جسی پینکمن برای بازیابی زندگی به مرکز ترک مواد
مخدر میرود و ترک میکند. در مقابل پسرعموهای قاچاقچی نامتعادل که پسرعمویشان توسط باجناق پلیسِ والتر
وایت کشته شده برای انتقام به البوکرکیِ نیومکزیکو میآیند تا در سرزمین
کاکتوسها، کار قاتل و لودهنده پسرعمویشان را بسازند و در این میان، از
شاهد ماجرا تنها یک نام را مییابند: «والتر وایت». آنها با تبر به
خانه والتر وایت میروند تا او را بکشند، ولی پیش از آنکه وایت متوجه
شود، صحنه را ترک میکنند.
علت ترک
صحنه، تنها درخواست شریک تازه
والتر وایت و بزرگترین پخش کننده شیشه در آمریکای شمالی است که در پوشش
رستوران دار زنجیرهای فعالیت میکند. این دو پسرعمو اما همچنان اصرار بر
کشتن قاتل عموزاده شان را دارند، چرا که در مکزیک مهمترین عنصر، خانواده
است! در این شرایط، توزیع کننده بزرگ شیشه در آمریکای شمالی، آنها را
متقاعد میکند فعلاً به جای کشتن والتر وایت ـ پلیسی که پسرعمویشان را کشته و
در واقع همان باجناق وایت است ـ قناعت کنند! آنها در پی کشتار هستند اما نه
در پی کشتاری ساده، بلکه کشتار با تبر! گلوله اما بازی را عوض کرد و «هنک»
باجناقِ پلیس والتر وایت، معجزه آسا زنده میماند و در این زمینه
نقش یک ناشناس پررنگ است.
پیش از این دستگیری اما اتفاقات دیگری رخ میدهد و جسی پینکمن که در پی رویدادهای رخ داده
میان او و والتر وایت از او جدا شده بودند، بار دیگر شراکت را از سر
میگیرند؛ انتخابی که وایت انجام میدهد تا خود را از خطر نابودی در
برابر رفتارهای خودسرانه شریک سابقش، در امان بدارد؛ رفتارهایی که یک بار
دیگر آنها را تا پای دستگیری میبرد و این صورت پینکمن است که تاوانش را
میدهد! با این حال پینکمن همچنان نمی خواهد از خودسری دست بردارد و شرایط دشواری برای وایت رقم میزند.
اما
در ماجرای ترور «هنک»، ناشناسی دو دقیقه پیش از آنکه، دو پسرعمو به «هنک»
حمله کنند و او را به گلوله ببندند، با او تماس گرفته و او را متوجه این
حمله میکند و همین هشیاری نقش مؤثری در زنده ماندنش دارد. ناشناس،
کسی جز عاملِ قاچاقچی بزرگ مواد مخدر در آمریکا نیست. او بدین ترتیب هم
باعث درگیر شدن پلیس آمریکا و پلیس مکزیک با مافیای مواد مخدر مکزیک و به
دست گرفتن کل بازار آمریکا میشود و هم دو پسرعموی شرور که آرامشش را سلب
کردهاند از سر راه برمیدارد.
اکنون در شرایطی که مأمور پلیسِ داستان در بیمارستان وضعیت نامناسبی دارد و
او نیز به واسطه مشکلات بیمه و هزینههای سرسام آور درمان در آمریکا حتی
برای یک پلیس که در حین وظیفه گلوله خورده، با پول والتر وایت درمانش انجام
میشود، وایت و پینکمن تولید شیشه را در آزمایشگاهی که قاچاقچی بزرگ شیشه
برایشان در زیر یک خشکشویی راه اندازی کرده فراهم میکند. وایت اما
رفتارهای غیرطبیعی انجام میدهد که نشانههای یک رخداد تازه است و در مقابل
پینکمن نیز دردسری تازه در پیش میگیرد و تلاش میکند، موادفروشی کند که با هشدار و مراقبت والتر وایت روبه رو میشود.
در همین
زمان پینکمن درمییابد چه کسی رفیق و یکی از توزیع کنندگان شیشهاش را کشته
و می فهمد این کار به دست یک کودک مواد فروش و قاتل انجام پذیرفته
است. او شرایطی دشوار برای انتقام گیری دارد. در مقابل همسر والتر وایت که
با شیشه فروشی او کنار آمده، وارد ماجرا شده و به واسطه شغل حسابداریاش،
شیوه دقیقتر برای پولشویی توسط او فراهم مینماید و خود نیز راساً عامل
پولشویی در قالب یک شرکت کارواش میشود!
در آن سو، توزیع کننده
بزرگ مواد مخدر در آمریکای شمالی، مانع از قتل دو مرد و کودکی میشود که
عاملِ توزیع و رفیق جسی پینکمن را کشتهاند و پینکمن نیز در آغاز تسلیم و
قرار میشود همکاری این کودک با آن باند قطع شود. این همکاری اما با کشتن
کودک به دست دو مرد همکارش متوقف میشود و در همین وضع، پینکمن درمییابد
که آن کودک، فرزند زنی بوده که با او در کلاسهای گروهی روان درمانی آشنا
شده و همین او را وامیدارد تا بار دیگر در پی انتقام گرفتن برود و تلاش
کند دو عامل دیگر را که از این دولت قاتل ساخته و سپس به قتل رساندنش،
مجازات کند.
والتر وایت که درمییابد چنین اتفاقی در حال وقوع
است، خود را به صحنه حادثه میرساند و در شرایطی که مرگ شاگرد سابق و همکار
کنونی اش را قطعی میبیند، برای نجات جان پینکمن، دو مرد قاچاقچی را با
خودرویش زیر میگیرد و یکی از آنها را که زنده مانده بوده، به ضرب گلوله
میکشد! همین باعث میشود، قاچاقچی بزرگ که هشدار داده بود به سمت عاملان
توزیع نرود، قصد مرگ والتر وایت و جسی پینکمن کند و در همین راستا یک
شیمیدان را کنار وایت میگذارد تا پس از آنکه جزئیات روش ساخت شیشه را کامل
فراگرفت، حذف وایت ممکن شده باشد.
شیمیدان خیلی زود جزئیات را
فرامیگیرد و دفترچهای از این اطلاعات تهیه میکند و والتر وایت برای مرگ برده میشود. وایت در همین لحظات پیش از
کشته شدن با پینکمن تماس میگیرد و به او میگوید، شیمیدان را بکشد. با
کشته شدن شیمیدان، آنها مجبور به زنده نگه داشتن والتر وایت و جسی پینکمن
برای ادامه تولید شیشه می شوند! حال، آنچه برای این دو مسلم شده، کشته
شدنشان به دست قاچاقچی بزرگ شیشه است و تنها آنها زمان خریدهاند!
در
این میان، جسی پینکمن بیش از شریکش در معرض کشته شدن است و همین والتر
وایت
را نگران ساخته است. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که پلیس گمان میکند،
شیمیدان کشته شده همان «هاینزبرگ» تولیدکننده ارشد شیشه است؛ اما باجناق
والتر وایت در این زمینه همچنان اطمینان ندارد و در پی یافتن اثر انگشت
قاچاقچی بزرگ شیشه در آمریکا ـ که فعالیت پوششیاش یک فست فوت زنجیرهای
است ـ در خانه شیمیدان کشته شده، باجناق پلیسِ والتر وایت این بار به
قاچاقچی بزرگ شیشه نزدیک میشود.
حلقه پلیس در حالی تنگتر میشود
که از سوی دیگر، درگیری میان مافیای مواد مخدر مکزیک با قاچاقچی بزرگ مواد
مخدر در آمریکا به اوج خود نزدیک میشود و مافیای مکزیک با سرقت یکی از
محموله مخدر این قاچاقچی و کشتن افرادش، به او پیغام میدهد که دیگر دوران
همکاری تمام شده و رسماً اعلام جنگ داده میشود؛ اعلام جنگی که درگیری های
خونینی در پی خواهد داشت.
در آن سو، والتر وایت درصدد است این قاچاقچی را که میتواند او و جسی پینکن
را بکشد و یا با دستگیر شدنش، باعث به زندان رفتن این دو شود، با سم بکشد؛
اما پینکمن تحت تأثیر القائات محافظ قاچاقچی بزرگ شیشه، به رفاقتش با والتر
وایت شک کرده و در این قتل تعلل میکند. والتر وایت نیز رفتارهای عجیبی در
پیش میگیرد و با پولهای بادآورده، کارهای باورنکردنی را انجام میدهد،
همچون انفجار خودرو اسپرت جهت تخلیه روانی!
در ادامه میبینیم
پینکمن که قرار بود با سم تولیدی والتر وایت، قاچاقچی بزرگ را بکشد، رویکرد
دیگری در پیش میگیرد و نزدیک ترین همکار رئیس بزرگ میشود! او در یک حرکت
مافیایی شرکت میکند و سمی را به قاچاقچی میدهد تا دشمنانش را در مکزیک
از پای درآورد و این گونه است که یکی از بزرگترین مافیاهای مکزیک کشته
میشوند! در آن سو، همسر والتر وایت که در شرکتی خصوصی کار میکرده و
اختلاس رئیس و دوست قدیمیاش را نادیده گرفته، برای سرپوش گذاشتن بر این
تخلف که دامان او را نیز میگیرد، رقم سنگینی را به رئیسش میدهد تا موقتاً
محل اختلاس را پر کند و دوباره به او بازگرداند و این پول والتر وایت است
که مقطعی بحرانی بر باد میرود!
پس
از آنکه رئیس بزرگ از حذف رقبایش در مکزیک اطمینان مییابد، سراغ والتر
وایت میآید تا او را حذف کند اما والتر وایت پس از مسموم کردن فرزندِ زنی
مطلقه که برای جسی پینکمن به عنوان آینده زندگی اش اهمیت دارد، ذهن پینکمن
را به سمتی میبرد که تصور می کند قاچاقچی بزرگ برای آنکه آن دو را رودروی
هم قرار دهد چنین مسمومیتی را رقم زده است؛ این گونه است که پینکمن از تیم
قاچاقچی بزرگ خارج شده و مقابل او موضع می گیرد.
با
جدایی پینکمن از قاچاقچی بزرگ و پیوستن دوباره اش به والتر وایت، آنها
برای کشتن قاچاقچی بزرگ که این بار برای مرگ هر دو برنامه ریزی کرده، طرحی
می ریزند؛ طرحی که شکست میخورد. در ادامه همین طرح و هنگامی که پینکمن
گرفتار شده، والتر وایت با کمک پیرمردی که بازمانده از مافیای مکزیک است،
در اقدامی غیرمنتظره، رئیس بزرگ را از پای درمی آورد و خود، خانواده اش و
پینکمن را نجات میدهد! در ادامه این ماجرا و در فصل پنجم، این هایزنبرگ است که سکان مافیای مواد مخدر صنعتی را در آمریکا به دست میگیرد و شیوهای تازه برای تولید شیشه و عرضه در بازار را طراحی میکند اما این روند مدت طولانی ادامه نمی یابد.
هماکنون به دیدن خلاصه قسمتهای اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم از فصل پنجم «برکینگ بد / breaking bad»
بنشینید؛ با این امید که تا فرجام این سریال، بتوانیم به پوشش این مجموعه و
نقد و بررسیاش بپردازیم. درباره این سریال که فاجعه شیشه و سهولت ورود
این سودای مرگ آور و آکنده از خشونت و همچنین سیستم بیمه درمانی ضعیف
آمریکا را به خوبی به تصویر کشیده، بیشتر در «تابناک» خواهید دید و خواند.