پس
از استقبال مخاطبان «تابناک» از طرح نقد فیلم و انتشار خلاصهای از آثار
سینمایی به همراه نقد، در نوروز ۹۳ و اندکی پس از آن، افزون بر استمرار
این رویه، استثنائا به دیدن خلاصه یکی از مهمترین سریالهای مشهور جهان
در سالهای اخیر و نقدها و نکات جالب مرتبط با آن خواهید نشست.
به
گزارش
«تابناک»، اگر ویژهنامههای نوروزی «تابناک» تا اینجا همراه بودهاید،
بیگمان بر نگاه منتقدان سینمایی صحه میگذارید که «برکینگ بد / breaking
bad»
ساخته وینس گیلیگان، یکی از
قویترین سریالهای یک دهه اخیر است؛ سریالی که در قالب پنج فصل از سال
۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط سونی پیکچرز تولید و در شبکه کابلی ایامسی آمریکا
نمایش داده و همزمان در برخی شبکههای مشهور ماهوارهای دیگر آمریکا نیز
به نمایش درآمد و به سرعت جهانی شد.
«برکینگ بد» داستان والتر وایت با نقشآفرینی برایان کرانستون، معلم
پنجاه ساله شیمی در دبیرستانی در البوکرکیِ نیومکزیکو است. پس از آنکه وایت
از سرطان ریه خود آگاه میشود، برای تأمین آتیه خانوادهاش، به همراه دانشآموز سابقش، جسی پینکمن و با بهرهگیری از علم شیمی،
اقدام به ساخت شیشه با خلوص بالای ۹۹ درصد میکند که همین منجر به ایجاد
بازاری جدید در آمریکا برای مخدر تازه میشود.
[اگر قسمتهای پیشین سریال را ندیدهاید، خواندن ادامه این متن میتواند
به لو رفتن داستان قسمتهای پیشین این سریال برای شما منجر شود].
در نخستین تلاش این دو برای فروش شیشه، دو قاچاقچی کشته میشوند و معلم
شیمی و شاگردش، این دو قاچاقچی را در اسید حل میکنند. این دو سپس با یک
قاچاقچی مواد مخدر دیگر همکاریشان را از سر میگیرند که او نیز تعادل روانی
ندارد و سرانجام با آنها درگیر میشود و در یک درگیری، این قاچاقچی مکزیکیالاصل کشته
میشود. والتر وایت و جسی پینکمن، پس از آرام شدن فضا، تولید مواد مخدر را
دوباره از سر میگیرند.
آنها با وسوسه والتر وایت و این بار برای
درگیر نشدن با فروشندگان مواد مخدر، راساً شبکه پخش شیشه راهاندازی
میکنند؛ اما پس از مدتی، یکی از عوامل پخش مواد مخدرشان دستگیر و آنها
مجبور میشوند برای فریب پلیس، سراغ وکیل فاسدی بروند و او را به خدمت
بگیرند. پلیس حاضر میشود این توزیع کننده خرد را آزاد کند، مشروط بر اینکه
او، «هایزنبرگ» ـ که در واقع نام مستعار والتر وایت در تولید شیشه است ـ
به آنها معرفی کند و وکیل فاسد، شخصی را که شغلش زندان رفتن است، به خدمت
میگیرد تا پلیس با دستگیری او برای مدتی، کاملاً از ماجرا منحرف شود.
در این شرایط، یکی دیگر از پخشکنندگان این دو تولیدکننده تازهنفس شیشه که
در قلمرو تازه در حال فروش مواد مخدر است، توسط یک کودک به ضرب چند گلوله
کشته میشود! والتر وایت برای گریز از این وضعیت با همکاری وکیل فاسدشان،
همکاری با یک رستوراندار را ـ که در اصل توزیع کننده شیشه است ـ آغاز میکند
و نخستین معامله دو میلیون و صدهزار دلاریشان رقم میخورد و نخستین پولشویی عمرش
را انجام میدهد. در کنار این، جسی پینکمن به دختر همسایهای که خانه
تازهاش را از او اجاره کرده، دل بسته بود، با اوردوز شدن دختر همسایه و
مرگش، شرایط بحرانی را تجربه میکند.
پدر دختر همسایه نیز که شرایط
مشابهی دارد، برای گذر از بحران و بازگشت به زندگی طبیعی، مدت کمی از
پس از حادثه مرگ دخترش، به شغل حساسش که کنترلر رادار فرودگاه است، برمیگردد و نمیتواند به خوبی به مدیریت
محدوده هوایی روی رادار بپردازد و اینچنین میشود که دو هواپیمای
مسافربری آمریکا با قرار گرفتن در مسیر هوایی هم، با یکدیگر تصادف میکنند و
منفجر میشوند!
جسی پینکمن برای بازیابی زندگی به مرکز ترک مواد
مخدر میرود و ترک میکند. در مقابل پسرعموهای قاچاقچی نامتعادل که پسرعمویشان توسط باجناق پلیسِ والتر
وایت کشته شده برای انتقام به البوکرکیِ نیومکزیکو میآیند تا در سرزمین
کاکتوسها، کار قاتل و لودهنده پسرعمویشان را بسازند و در این میان، از
شاهد ماجرا تنها یک نام را مییابند: «والتر وایت». آنها با تبر به
خانه والتر وایت میروند تا او را بکشند، ولی پیش از آنکه وایت متوجه
شود، صحنه را ترک میکنند.
علت ترک
صحنه، تنها درخواست شریک تازه
والتر وایت و بزرگ ترین پخش کننده شیشه در آمریکای شمالی است که در پوشش
رستوران دار زنجیرهای فعالیت میکند. این دو پسرعمو اما همچنان اصرار بر
کشتن قاتل عموزاده شان را دارند، چرا که در مکزیک مهمترین عنصر، خانواده
است! در این شرایط، توزیع کننده بزرگ شیشه در آمریکای شمالی، آنها را
متقاعد میکند فعلاً به جای کشتن والتر وایت ـ پلیسی که پسرعمویشان را کشته و
در واقع همان باجناق وایت است ـ قناعت کنند! آنها در پی کشتار هستند اما نه
در پی کشتاری ساده، بلکه کشتار با تبر! گلوله اما بازی را عوض کرد و «هنک»
باجناقِ پلیس والتر وایت، معجزه آسا زنده میماند و در این زمینه
نقش یک ناشناس پررنگ است.
پیش از این دستگیری اما اتفاقات دیگری رخ میدهد و جسی پینکمن که در پی اتفاقات رخ داده
میان او و والتر وایت از او جدا شده بودند، بار دیگر شراکت را از سر
میگیرند؛ انتخابی که وایت انجام میدهد تا خود را از خطر نابودی در
برابر رفتارهای خودسرانه شریک سابقش، در امان بدارد؛ رفتارهایی که یک بار
دیگر آنها را تا پای دستگیری میبرد و این صورت پینکمن است که تاوانش را
میدهد! با این حال پینکمن همچنان نمی خواهد از خودسری دست بردارد و شرایط دشواری برای وایت رقم میزند.
اما
در ماجرای ترور «هنک»، ناشناسی دو دقیقه پیش از آنکه، دو پسرعمو به «هنک»
حمله کنند و او را به گلوله ببندند، با او تماس گرفته و او را متوجه این
حمله میکند و همین هشیاری نقش مؤثری در زنده ماندنش دارد. ناشناس،
کسی جز عاملِ قاچاقچی بزرگ مواد مخدر در آمریکا نیست. او بدین ترتیب هم
باعث درگیر شدن پلیس آمریکا و پلیس مکزیک با مافیای مواد مخدر مکزیک و به
دست گرفتن کل بازار آمریکا میشود و هم دو پسرعموی شرور که آرامشش را سلب
کردهاند از سر راه برمیدارد.
اکنون در شرایطی که مأمور پلیسِ داستان در بیمارستان وضعیت نامناسبی دارد و
او نیز به واسطه مشکلات بیمه و هزینههای سرسام آور درمان در آمریکا حتی
برای یک پلیس که در حین وظیفه گلوله خورده، با پول والتر وایت درمانش انجام
میشود، وایت و پینکمن تولید شیشه را در آزمایشگاهی که قاچاقچی بزرگ شیشه
برایشان در زیر یک خشکشویی راه اندازی کرده فراهم میکند. وایت اما
رفتارهای غیرطبیعی انجام میدهد که نشانههای یک رخداد تازه است و در مقابل
پینکمن نیز دردسری تازه در پیش میگیرد و تلاش میکند، موادفروشی کند که با هشدار و مراقبت والتر وایت روبه رو میشود.
در همین
زمان پینکمن درمییابد چه کسی رفیق و یکی از توزیع کنندگان شیشهاش را کشته
و می فهمد این کار به دست یک کودک مواد فروش و قاتل انجام پذیرفته
است. او شرایطی دشوار برای انتقام گیری دارد. در مقابل همسر والتر وایت که
با شیشه فروشی او کنار آمده، وارد ماجرا شده و به واسطه شغل حسابداریاش،
شیوه دقیقتر برای پولشویی توسط او فراهم مینماید و خود نیز راساً عامل
پولشویی در قالب یک شرکت کارواش میشود!
در آن سو، توزیع کننده
بزرگ مواد مخدر در آمریکای شمالی، مانع از قتل دو مرد و کودکی میشود که
عاملِ توزیع و رفیق جسی پینکمن را کشتهاند و پینکمن نیز در آغاز تسلیم و
قرار میشود همکاری این کودک با آن باند قطع شود. این همکاری اما با کشتن
کودک به دست دو مرد همکارش متوقف میشود و در همین وضع، پینکمن درمییابد
که آن کودک، فرزند زنی بوده که با او در کلاسهای گروهی روان درمانی آشنا
شده و همین او را وامیدارد تا بار دیگر در پی انتقام گرفتن برود و تلاش
کند دو عامل دیگر را که از این دولت قاتل ساخته و سپس به قتل رساندنش،
مجازات کند.
والتر وایت که درمییابد چنین اتفاقی در حال وقوع
است، خود را به صحنه حادثه میرساند و در شرایطی که مرگ شاگرد سابق و همکار
کنونی اش را قطعی میبیند، برای نجات جان پینکمن، دو مرد قاچاقچی را با
خودرویش زیر میگیرد و یکی از آنها را که زنده مانده بوده، به ضرب گلوله
میکشد! همین باعث میشود، قاچاقچی بزرگ که هشدار داده بود به سمت عاملان
توزیع نرود، قصد مرگ والتر وایت و جسی پینکمن کند و در همین راستا یک
شیمیدان را کنار وایت میگذارد تا پس از آنکه جزئیات روش ساخت شیشه را کامل
فراگرفت، حذف وایت ممکن شده باشد.
شیمیدان خیلی زود جزئیات را
فرامیگیرد و دفترچهای از این اطلاعات تهیه میکند و والتر وایت برای مرگ برده میشود. وایت در همین لحظات پیش از
کشته شدن با پینکمن تماس میگیرد و به او میگوید، شیمیدان را بکشد. با
کشته شدن شیمیدان، آنها مجبور به زنده نگه داشتن والتر وایت و جسی پینکمن
برای ادامه تولید شیشه می شوند! حال، آنچه برای این دو مسلم شده، کشته
شدنشان به دست قاچاقچی بزرگ شیشه است و تنها آنها زمان خریدهاند!
در این میان جسی پینکمن بیش از شریکش در معرض کشته شدن است و همین والتر وایت را نگران ساخته است. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که پلیس تصور میکند، شیمیدان کشته شده همون «هاینزبرگ» تولیدکننده ارشد شیشه است اما باجناق والتر وایت در این زمینه همچنان اطمینان ندارد و پس از ترور، در حال بازگشتن به مبارزه با موادمخدر و همین پرونده است.
هماکنون به دیدن خلاصه ای از قسمتهای سوم، چهارم و پنجم از فصل
چهارم «برکینگ بد / breaking bad»
بنشینید؛ با این امید که تا فرجام این سریال، بتوانیم به پوشش این مجموعه و
نقد و بررسیاش بپردازیم. درباره این سریال که فاجعه شیشه و سهولت ورود
این سودای مرگ آور و آکنده از خشونت و همچنین سیستم بیمه درمانی ضعیف
آمریکا را به خوبی به تصویر کشیده، بیشتر در «تابناک» خواهید دید و خواند.
پس
از استقبال مخاطبان «تابناک» از طرح نقد فیلم و انتشار خلاصهای از آثار
سینمایی به همراه نقد، در نوروز ۹۳ و اندکی پس از آن، افزون بر استمرار
این رویه، استثنائا به دیدن خلاصه یکی از مهمترین سریالهای مشهور جهان
در سالهای اخیر و نقدها و نکات جالب مرتبط با آن خواهید نشست.
به
گزارش
«تابناک»، اگر ویژهنامههای نوروزی «تابناک» تا اینجا همراه بودهاید،
بیگمان بر نگاه منتقدان سینمایی صحه میگذارید که «برکینگ بد / breaking
bad»
ساخته وینس گیلیگان، یکی از
قویترین سریالهای یک دهه اخیر است؛ سریالی که در قالب پنج فصل از سال
۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط سونی پیکچرز تولید و در شبکه کابلی ایامسی آمریکا
نمایش داده و همزمان در برخی شبکههای مشهور ماهوارهای دیگر آمریکا نیز
به نمایش درآمد و به سرعت جهانی شد.
«برکینگ بد» داستان والتر وایت با نقشآفرینی برایان کرانستون، معلم
پنجاه ساله شیمی در دبیرستانی در البوکرکیِ نیومکزیکو است. پس از آنکه وایت
از سرطان ریه خود آگاه میشود، برای تأمین آتیه خانوادهاش، به همراه دانشآموز سابقش، جسی پینکمن و با بهرهگیری از علم شیمی،
اقدام به ساخت شیشه با خلوص بالای ۹۹ درصد میکند که همین منجر به ایجاد
بازاری جدید در آمریکا برای مخدر تازه میشود.
[اگر قسمتهای پیشین سریال را ندیدهاید، خواندن ادامه این متن میتواند
به لو رفتن داستان قسمتهای پیشین این سریال برای شما منجر شود].
در نخستین تلاش این دو برای فروش شیشه، دو قاچاقچی کشته میشوند و معلم
شیمی و شاگردش، این دو قاچاقچی را در اسید حل میکنند. این دو سپس با یک
قاچاقچی مواد مخدر دیگر همکاریشان را از سر میگیرند که او نیز تعادل روانی
ندارد و سرانجام با آنها درگیر میشود و در یک درگیری، این قاچاقچی مکزیکیالاصل کشته
میشود. والتر وایت و جسی پینکمن، پس از آرام شدن فضا، تولید مواد مخدر را
دوباره از سر میگیرند.
آنها با وسوسه والتر وایت و این بار برای
درگیر نشدن با فروشندگان مواد مخدر، راساً شبکه پخش شیشه راهاندازی
میکنند؛ اما پس از مدتی، یکی از عوامل پخش مواد مخدرشان دستگیر و آنها
مجبور میشوند برای فریب پلیس، سراغ وکیل فاسدی بروند و او را به خدمت
بگیرند. پلیس حاضر میشود این توزیع کننده خرد را آزاد کند، مشروط بر اینکه
او، «هایزنبرگ» ـ که در واقع نام مستعار والتر وایت در تولید شیشه است ـ
به آنها معرفی کند و وکیل فاسد، شخصی را که شغلش زندان رفتن است، به خدمت
میگیرد تا پلیس با دستگیری او برای مدتی، کاملاً از ماجرا منحرف شود.
در این شرایط، یکی دیگر از پخشکنندگان این دو تولیدکننده تازهنفس شیشه که
در قلمرو تازه در حال فروش مواد مخدر است، توسط یک کودک به ضرب چند گلوله
کشته میشود! والتر وایت برای گریز از این وضعیت با همکاری وکیل فاسدشان،
همکاری با یک رستوراندار را ـ که در اصل توزیع کننده شیشه است ـ آغاز میکند
و نخستین معامله دو میلیون و صدهزار دلاریشان رقم میخورد و نخستین پولشویی عمرش
را انجام میدهد. در کنار این، جسی پینکمن به دختر همسایهای که خانه
تازهاش را از او اجاره کرده، دل بسته بود، با اوردوز شدن دختر همسایه و
مرگش، شرایط بحرانی را تجربه میکند.
پدر دختر همسایه نیز که شرایط
مشابهی دارد، برای گذر از بحران و بازگشت به زندگی طبیعی، مدت کمی از
پس از حادثه مرگ دخترش، به شغل حساسش که کنترلر رادار فرودگاه است، برمیگردد و نمیتواند به خوبی به مدیریت
محدوده هوایی روی رادار بپردازد و اینچنین میشود که دو هواپیمای
مسافربری آمریکا با قرار گرفتن در مسیر هوایی هم، با یکدیگر تصادف میکنند و
منفجر میشوند!
جسی پینکمن برای بازیابی زندگی به مرکز ترک مواد
مخدر میرود و ترک میکند. در مقابل پسرعموهای قاچاقچی نامتعادل که پسرعمویشان توسط باجناق پلیسِ والتر
وایت کشته شده برای انتقام به البوکرکیِ نیومکزیکو میآیند تا در سرزمین
کاکتوسها، کار قاتل و لودهنده پسرعمویشان را بسازند و در این میان، از
شاهد ماجرا تنها یک نام را مییابند: «والتر وایت». آنها با تبر به
خانه والتر وایت میروند تا او را بکشند، ولی پیش از آنکه وایت متوجه
شود، صحنه را ترک میکنند.
علت ترک
صحنه، تنها درخواست شریک تازه
والتر وایت و بزرگ ترین پخش کننده شیشه در آمریکای شمالی است که در پوشش
رستوران دار زنجیرهای فعالیت میکند. این دو پسرعمو اما همچنان اصرار بر
کشتن قاتل عموزاده شان را دارند، چرا که در مکزیک مهمترین عنصر، خانواده
است! در این شرایط، توزیع کننده بزرگ شیشه در آمریکای شمالی، آنها را
متقاعد میکند فعلاً به جای کشتن والتر وایت ـ پلیسی که پسرعمویشان را کشته و
در واقع همان باجناق وایت است ـ قناعت کنند! آنها در پی کشتار هستند اما نه
در پی کشتاری ساده، بلکه کشتار با تبر! گلوله اما بازی را عوض کرد و «هنک»
باجناقِ پلیس والتر وایت، معجزه آسا زنده میماند و در این زمینه
نقش یک ناشناس پررنگ است.
پیش از این دستگیری اما اتفاقات دیگری رخ میدهد و جسی پینکمن که در پی اتفاقات رخ داده
میان او و والتر وایت از او جدا شده بودند، بار دیگر شراکت را از سر
میگیرند؛ انتخابی که وایت انجام میدهد تا خود را از خطر نابودی در
برابر رفتارهای خودسرانه شریک سابقش، در امان بدارد؛ رفتارهایی که یک بار
دیگر آنها را تا پای دستگیری میبرد و این صورت پینکمن است که تاوانش را
میدهد! با این حال پینکمن همچنان نمی خواهد از خودسری دست بردارد و شرایط دشواری برای وایت رقم میزند.
اما
در ماجرای ترور «هنک»، ناشناسی دو دقیقه پیش از آنکه، دو پسرعمو به «هنک»
حمله کنند و او را به گلوله ببندند، با او تماس گرفته و او را متوجه این
حمله میکند و همین هشیاری نقش مؤثری در زنده ماندنش دارد. ناشناس،
کسی جز عاملِ قاچاقچی بزرگ مواد مخدر در آمریکا نیست. او بدین ترتیب هم
باعث درگیر شدن پلیس آمریکا و پلیس مکزیک با مافیای مواد مخدر مکزیک و به
دست گرفتن کل بازار آمریکا میشود و هم دو پسرعموی شرور که آرامشش را سلب
کردهاند از سر راه برمیدارد.
اکنون در شرایطی که مأمور پلیسِ داستان در بیمارستان وضعیت نامناسبی دارد و
او نیز به واسطه مشکلات بیمه و هزینههای سرسام آور درمان در آمریکا حتی
برای یک پلیس که در حین وظیفه گلوله خورده، با پول والتر وایت درمانش انجام
میشود، وایت و پینکمن تولید شیشه را در آزمایشگاهی که قاچاقچی بزرگ شیشه
برایشان در زیر یک خشکشویی راه اندازی کرده فراهم میکند. وایت اما
رفتارهای غیرطبیعی انجام میدهد که نشانههای یک رخداد تازه است و در مقابل
پینکمن نیز دردسری تازه در پیش میگیرد و تلاش میکند، موادفروشی کند در
این زمینه با هشدار و مراقبت والتر وایت روبه رو میشود.
در همین
زمان پینکمن درمییابد چه کسی رفیق و یکی از توزیع کنندگان شیشهاش را کشته
و درمییابد که این کار به دست یک کودک مواد فروش و قاتل صورت پذیرفته
است. او شرایطی دشوار برای انتقام گیری دارد. در مقابل همسر والتر وایت که
با شیشه فروشی او کنار آمده، وارد ماجرا شده و به واسطه شغل حسابداریاش،
شیوه دقیقتر برای پولشویی توسط او فراهم مینماید و خود نیز راساً عامل
پولشویی در قالب یک شرکت کارواش میشود!
در آن سو، توزیع کننده
بزرگ مواد مخدر در آمریکای شمالی، مانع از قتل دو مرد و کودکی میشود که
عاملِ توزیع و رفیق جسی پینکمن را کشتهاند و پینکمن نیز در آغاز تسلیم و
قرار میشود همکاری کودک مذکور با آن باند قطع شود. این همکاری اما با کشتن
کودک به دست دو مرد همکارش متوقف میشود و در همین وضع، پینکمن درمییابد
که آن کودک، فرزند زنی بوده که با او در کلاسهای گروهی روان درمانی آشنا
شده و همین او را وامیدارد تا بار دیگر در پی انتقام گرفتن برود و تلاش
کند دو عامل دیگر را که از این دولت قاتل ساخته و سپس به قتل رساندنش،
مجازات کند.
التر وایت که درمییابد چنین اتفاقی در حال وقوع
است، خود را به صحنه حادثه میرساند و در شرایطی که مرگ شاگرد سابق و همکار
کنونی اش را قطعی میبیند، برای نجات جان پینکمن، دو مرد قاچاقچی را با
خودرویش زیر میگیرد و یکی از آنها را که زنده مانده بوده، به ضرب گلوله
میکشد! همین باعث میشود، قاچاقچی بزرگ که هشدار داده بود به سمت عاملان
توزیع نرود، قصد مرگ والتر وایت و جسی پینکمن کند و در همین راستا یک
شیمیدان را کنار وایت میگذارد تا پس از آنکه جزئیات روش ساخت شیشه را کامل
فراگرفت، حذف وایت ممکن شده باشد.
شیمیدان خیلی زود جزئیات را
فرامیگیرد و دفترچهای از این اطلاعات تهیه میکند و والتر وایت برای مرگ برده میشود. وایت در همین لحظات پیش از
کشته شدن با پینکمن تماس میگیرد و به او میگوید، شیمیدان را بکشد. با
کشته شدن شیمیدان، آنها مجبور به زنده نگه داشتن والتر وایت و جسی پینکمن
برای ادامه تولید شیشه می شوند! حال، آنچه برای این دو مسلم شده، کشته
شدنشان به دست قاچاقچی بزرگ شیشه است و تنها آنها زمان خریدهاند!
در این میان جسی پینکمن بیش از شریکش در معرض کشته شدن است و همین مسئله والتر وایت را نگران ساخته است. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که پلیس تصور میکند، شیمیدان کشته شده همون «هاینزبرگ» تولیدکننده ارشد شیشه است اما باجناق والتر وایت در این زمینه همچنان اطمینان ندارد و پس از ترور، در حال بازگشتن به مبارزه با موادمخدر و همین پرونده است.
پس
از استقبال مخاطبان «تابناک» از طرح نقد فیلم و انتشار خلاصهای از آثار
سینمایی به همراه نقد، در نوروز ۹۳ و اندکی پس از آن، افزون بر استمرار
این رویه، استثنائا به دیدن خلاصه یکی از مهمترین سریالهای مشهور جهان
در سالهای اخیر و نقدها و نکات جالب مرتبط با آن خواهید نشست.
به
گزارش
«تابناک»، اگر ویژهنامههای نوروزی «تابناک» تا اینجا همراه بودهاید،
بیگمان بر نگاه منتقدان سینمایی صحه میگذارید که «برکینگ بد / breaking
bad»
ساخته وینس گیلیگان، یکی از
قویترین سریالهای یک دهه اخیر است؛ سریالی که در قالب پنج فصل از سال
۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط سونی پیکچرز تولید و در شبکه کابلی ایامسی آمریکا
نمایش داده و همزمان در برخی شبکههای مشهور ماهوارهای دیگر آمریکا نیز
به نمایش درآمد و به سرعت جهانی شد.
«برکینگ بد» داستان والتر وایت با نقشآفرینی برایان کرانستون، معلم
پنجاه ساله شیمی در دبیرستانی در البوکرکیِ نیومکزیکو است. پس از آنکه وایت
از سرطان ریه خود آگاه میشود، برای تأمین آتیه خانوادهاش، به همراه دانشآموز سابقش، جسی پینکمن و با بهرهگیری از علم شیمی،
اقدام به ساخت شیشه با خلوص بالای ۹۹ درصد میکند که همین منجر به ایجاد
بازاری جدید در آمریکا برای مخدر تازه میشود.
[اگر قسمتهای پیشین سریال را ندیدهاید، خواندن ادامه این متن میتواند
به لو رفتن داستان قسمتهای پیشین این سریال برای شما منجر شود].
در نخستین تلاش این دو برای فروش شیشه، دو قاچاقچی کشته میشوند و معلم
شیمی و شاگردش، این دو قاچاقچی را در اسید حل میکنند. این دو سپس با یک
قاچاقچی مواد مخدر دیگر همکاریشان را از سر میگیرند که او نیز تعادل روانی
ندارد و سرانجام با آنها درگیر میشود و در یک درگیری، این قاچاقچی مکزیکیالاصل کشته
میشود. والتر وایت و جسی پینکمن، پس از آرام شدن فضا، تولید مواد مخدر را
دوباره از سر میگیرند.
آنها با وسوسه والتر وایت و این بار برای
درگیر نشدن با فروشندگان مواد مخدر، راساً شبکه پخش شیشه راهاندازی
میکنند؛ اما پس از مدتی، یکی از عوامل پخش مواد مخدرشان دستگیر و آنها
مجبور میشوند برای فریب پلیس، سراغ وکیل فاسدی بروند و او را به خدمت
بگیرند. پلیس حاضر میشود این توزیع کننده خرد را آزاد کند، مشروط بر اینکه
او، «هایزنبرگ» ـ که در واقع نام مستعار والتر وایت در تولید شیشه است ـ
به آنها معرفی کند و وکیل فاسد، شخصی را که شغلش زندان رفتن است، به خدمت
میگیرد تا پلیس با دستگیری او برای مدتی، کاملاً از ماجرا منحرف شود.
در این شرایط، یکی دیگر از پخشکنندگان این دو تولیدکننده تازهنفس شیشه که
در قلمرو تازه در حال فروش مواد مخدر است، توسط یک کودک به ضرب چند گلوله
کشته میشود! والتر وایت برای گریز از این وضعیت با همکاری وکیل فاسدشان،
همکاری با یک رستوراندار را ـ که در اصل توزیع کننده شیشه است ـ آغاز میکند
و نخستین معامله دو میلیون و صدهزار دلاریشان رقم میخورد و نخستین پولشویی عمرش
را انجام میدهد. در کنار این، جسی پینکمن به دختر همسایهای که خانه
تازهاش را از او اجاره کرده، دل بسته بود، با اوردوز شدن دختر همسایه و
مرگش، شرایط بحرانی را تجربه میکند.
پدر دختر همسایه نیز که شرایط
مشابهی دارد، برای گذر از بحران و بازگشت به زندگی طبیعی، مدت کمی از
پس از حادثه مرگ دخترش، به شغل حساسش که کنترلر رادار فرودگاه است، برمیگردد و نمیتواند به خوبی به مدیریت
محدوده هوایی روی رادار بپردازد و اینچنین میشود که دو هواپیمای
مسافربری آمریکا با قرار گرفتن در مسیر هوایی هم، با یکدیگر تصادف میکنند و
منفجر میشوند!
جسی پینکمن برای بازیابی زندگی به مرکز ترک مواد
مخدر میرود و ترک میکند. در مقابل پسرعموهای قاچاقچی نامتعادل که پسرعمویشان توسط باجناق پلیسِ والتر
وایت کشته شده برای انتقام به البوکرکیِ نیومکزیکو میآیند تا در سرزمین
کاکتوسها، کار قاتل و لودهنده پسرعمویشان را بسازند و در این میان، از
شاهد ماجرا تنها یک نام را مییابند: «والتر وایت». آنها با تبر به
خانه والتر وایت میروند تا او را بکشند، ولی پیش از آنکه وایت متوجه
شود، صحنه را ترک میکنند.
علت ترک
صحنه، تنها درخواست شریک تازه
والتر وایت و بزرگ ترین پخش کننده شیشه در آمریکای شمالی است که در پوشش
رستوران دار زنجیرهای فعالیت میکند. این دو پسرعمو اما همچنان اصرار بر
کشتن قاتل عموزاده شان را دارند، چرا که در مکزیک مهمترین عنصر، خانواده
است! در این شرایط، توزیع کننده بزرگ شیشه در آمریکای شمالی، آنها را
متقاعد میکند فعلاً به جای کشتن والتر وایت ـ پلیسی که پسرعمویشان را کشته و
در واقع همان باجناق وایت است ـ قناعت کنند! آنها در پی کشتار هستند اما نه
در پی کشتاری ساده، بلکه کشتار با تبر! گلوله اما بازی را عوض کرد و «هنک»
باجناقِ پلیس والتر وایت، معجزه آسا زنده میماند و در این زمینه
نقش یک ناشناس پررنگ است.
پیش از این دستگیری اما اتفاقات دیگری رخ میدهد و جسی پینکمن که در پی اتفاقات رخ داده
میان او و والتر وایت از او جدا شده بودند، بار دیگر شراکت را از سر
میگیرند؛ انتخابی که وایت انجام میدهد تا خود را از خطر نابودی در
برابر رفتارهای خودسرانه شریک سابقش، در امان بدارد؛ رفتارهایی که یک بار
دیگر آنها را تا پای دستگیری میبرد و این صورت پینکمن است که تاوانش را
میدهد! با این حال پینکمن همچنان نمی خواهد از خودسری دست بردارد و شرایط دشواری برای وایت رقم میزند.
اما
در ماجرای ترور «هنک»، ناشناسی دو دقیقه پیش از آنکه، دو پسرعمو به «هنک»
حمله کنند و او را به گلوله ببندند، با او تماس گرفته و او را متوجه این
حمله میکند و همین هشیاری نقش مؤثری در زنده ماندنش دارد. ناشناس،
کسی جز عاملِ قاچاقچی بزرگ مواد مخدر در آمریکا نیست. او بدین ترتیب هم
باعث درگیر شدن پلیس آمریکا و پلیس مکزیک با مافیای مواد مخدر مکزیک و به
دست گرفتن کل بازار آمریکا میشود و هم دو پسرعموی شرور که آرامشش را سلب
کردهاند از سر راه برمیدارد.
اکنون در شرایطی که مأمور پلیسِ داستان در بیمارستان وضعیت نامناسبی دارد و
او نیز به واسطه مشکلات بیمه و هزینههای سرسام آور درمان در آمریکا حتی
برای یک پلیس که در حین وظیفه گلوله خورده، با پول والتر وایت درمانش انجام
میشود، وایت و پینکمن تولید شیشه را در آزمایشگاهی که قاچاقچی بزرگ شیشه
برایشان در زیر یک خشکشویی راه اندازی کرده فراهم میکند. وایت اما
رفتارهای غیرطبیعی انجام میدهد که نشانههای یک رخداد تازه است و در مقابل
پینکمن نیز دردسری تازه در پیش میگیرد و تلاش میکند، موادفروشی کند که با هشدار و مراقبت والتر وایت روبه رو میشود.
در همین
زمان پینکمن درمییابد چه کسی رفیق و یکی از توزیع کنندگان شیشهاش را کشته
و می فهمد این کار به دست یک کودک مواد فروش و قاتل انجام پذیرفته
است. او شرایطی دشوار برای انتقام گیری دارد. در مقابل همسر والتر وایت که
با شیشه فروشی او کنار آمده، وارد ماجرا شده و به واسطه شغل حسابداریاش،
شیوه دقیقتر برای پولشویی توسط او فراهم مینماید و خود نیز راساً عامل
پولشویی در قالب یک شرکت کارواش میشود!
در آن سو، توزیع کننده
بزرگ مواد مخدر در آمریکای شمالی، مانع از قتل دو مرد و کودکی میشود که
عاملِ توزیع و رفیق جسی پینکمن را کشتهاند و پینکمن نیز در آغاز تسلیم و
قرار میشود همکاری این کودک با آن باند قطع شود. این همکاری اما با کشتن
کودک به دست دو مرد همکارش متوقف میشود و در همین وضع، پینکمن درمییابد
که آن کودک، فرزند زنی بوده که با او در کلاسهای گروهی روان درمانی آشنا
شده و همین او را وامیدارد تا بار دیگر در پی انتقام گرفتن برود و تلاش
کند دو عامل دیگر را که از این دولت قاتل ساخته و سپس به قتل رساندنش،
مجازات کند.
والتر وایت که درمییابد چنین اتفاقی در حال وقوع
است، خود را به صحنه حادثه میرساند و در شرایطی که مرگ شاگرد سابق و همکار
کنونی اش را قطعی میبیند، برای نجات جان پینکمن، دو مرد قاچاقچی را با
خودرویش زیر میگیرد و یکی از آنها را که زنده مانده بوده، به ضرب گلوله
میکشد! همین باعث میشود، قاچاقچی بزرگ که هشدار داده بود به سمت عاملان
توزیع نرود، قصد مرگ والتر وایت و جسی پینکمن کند و در همین راستا یک
شیمیدان را کنار وایت میگذارد تا پس از آنکه جزئیات روش ساخت شیشه را کامل
فراگرفت، حذف وایت ممکن شده باشد.
شیمیدان خیلی زود جزئیات را
فرامیگیرد و دفترچهای از این اطلاعات تهیه میکند و والتر وایت برای مرگ برده میشود. وایت در همین لحظات پیش از
کشته شدن با پینکمن تماس میگیرد و به او میگوید، شیمیدان را بکشد. با
کشته شدن شیمیدان، آنها مجبور به زنده نگه داشتن والتر وایت و جسی پینکمن
برای ادامه تولید شیشه می شوند! حال، آنچه برای این دو مسلم شده، کشته
شدنشان به دست قاچاقچی بزرگ شیشه است و تنها آنها زمان خریدهاند!
در این میان جسی پینکمن بیش از شریکش در معرض کشته شدن است و همین والتر وایت را نگران ساخته است. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که پلیس تصور میکند، شیمیدان کشته شده همون «هاینزبرگ» تولیدکننده ارشد شیشه است اما باجناق والتر وایت در این زمینه همچنان اطمینان ندارد و پس از ترور، در حال بازگشتن به مبارزه با موادمخدر و همین پرونده است.