بالاخره بعد از گذشت دو ماه از ماجرای ناپدید شدن هواپیمای اماچ 370 مالزی واقعیتهای دیگری از این معما رمزگشایی شد.
گزارشها حاکی است که سیا از همان لحظات نخستین از متلاشی شدن هواپیما بر اثر شلیک اشتباهی موشک از ناو آمریکایی اطلاع داشته و دستور سکوت صادر کرده بود. رسانهها نیز با ایجاد توفانی از خبرها و مطالب هیجانانگیز و تخیلی، وظیفه گمراه کردن افکارعمومی را داشتند.
رسانههای غربی، اگرچه بسیار دیرهنگام، اما سرانجام از داستانپردازی درباره دخالت جن و پری و بیگانگان فضایی دست کشیده و به علت اصلی و منطقی نابودی هواپیمای مالزی پرداختند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شبکه خبر، رسانههای جریانساز آمریکایی به ویژه سیانان، فاکسنیوز، انبیسی و آسوشیتد پرس، در حالی بیش از دو ماه مردم جهان و سایر رسانهها را با انواع و اقسام خبرها و تحلیلها گمراه کردند که از همان ابتدا علت سقوط هواپیمای بوئینگ777 مالزی را میدانستند و عملکرد کم سابقه و عجیبشان در تولید و انتشار خبرهای فانتزی و زرد، تلاشی هدفمند برای دفاع از اعتبار و منافع ملی کشورشان بوده است.
از همان روز نخست حادثه نیز، اکثر کارشناسان عقیده داشتند تنها دلیلی که باعث ناپدید شدن آنی هواپیما شده، متلاشی شدن ناگهانی آن با انفجاری بسیار بزرگتر از یک بمب دستساز بوده و به احتمال زیاد، هواپیما در اثر اصابت یک یا دو موشک قدرتمند، تکهتکه و نابود شده است.
«کریس ریچاردز»، نویسنده و گزارشگر نشریه انگلیسی میرور، یکی از نویسندگانی است که با فروکش کردن توفان داستانپردازیهای عجیب و غریب رسانههای آمریکایی، توجهات را به تنها گزینه منطقی جلب کرده است.
ریچاردز مینویسد: منطقیترین احتمال این است که هواپیما در اثر شلیک موشک آمریکایی، به عمد یا اشتباه، سقوط کرده و این کشور به خوبی آن را پنهان نگه داشته است.
«جان چاکمن»، مدیر اجرایی و کارشناس امنیتی شرکتهای نفتی کانادا نیز معتقد است؛ موشکهای جدید قطعات تکهتکه شده هواپیما را ذوب و مچاله کردهاند و حتی اگر بخشی از پیکره هواپیما باقی مانده باشد، در عمق 6 کیلومتری و لابلای صخرهها و کوههای عظیم قعر اقیانوس ناپدید شده و ایالات متحده اطمینان دارد شواهد فیزیکی هرگز پیدا نخواهد شد.
این مدیر باسابقه امنیتی میافزاید: این اتفاق بیسابقهای نیست و ارتش آمریکا حداقل سه بار هواپیماهای غیرنظامی را ساقط کرده است.
سیا بر واقعیت سرپوش میگذارد
دکتر «کوین بارت»، نویسنده آمریکایی نیز معتقد است سازمانهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا، دقیقا میدانند که چه اتفاقی برای هواپیما افتاده است.
این نویسنده آمریکایی میگوید: این هواپیما ناپدید نشده، بلکه همه شواهد از همان ابتدا نشان میداد سقوط کرده است.
«کوین بارت» تصریح کرد:دفتر سیا در «آلیس اسپرینگز» استرالیا دقیقا میداند چه اتفاقی افتاده و از جزئیات آن نیز با خبر است. جالب آنکه دولت مالزی نیز نه تنها اطلاعات لازم را از آنها گرفته، بلکه برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت، هماهنگ با آنها عمل میکند.
اخطار انسانی یا آزمایش؟!
همان زمان خبری در شبکههای اجتماعی آمریکا منتشر شد که کارشناسان تسلیحات نظامی و برخی نظامیان بازنشسته آن را تایید کردند، آنها عقیده داشتند که هواپیما در اثر شلیک موشکهای جدید لیزری آمریکا نابود شده و تنها اختلاف میان آنها این بود که گروهی، بروز اشتباه در سیستم پدافند خودکار یا خطای انسانی را عامل شلیک موشک میدانستند و گروه دیگر، اصرار دارند که موشک به عمد و به قصد آزمایش عملی شلیک شده است.
ساخت این سلاح جدید پیش از این در رسانههای آمریکایی منتشر شده و نیروی دریایی آمریکا نیز از تجهیز ناوگان هفتم به آنها خبر داده بود.
پنتاگون اعلام کرده بود سامانه جدید لیزری قرار است با هدف توسعه کاربرد علیه جتهای جنگنده و نیز موشکهای بالستیک به سطحهای جدیدی از توانمندیها ارتقا یابد.
محل استقرار ناوشکن در روز حادثه
ناوشکن موشکانداز «پینکنی»، (USS Pinckney DDG) مجهز به سامانه شناسایی و ردیابی قدرتمند و موشکهای هدایت شونده به اهداف پروازی، میتواند هر گونه هدفی را در محدوده بسیار طولانی با استفاده از سیستم پرتاب عمودی، نابود کند.
این ناوشکن، مدتی پیش از حادثه هواپیمای مالزی، به عنوان نخستین ناو آمریکایی پس از 70 سال وارد آبهای منطقه شد و پس از توقف در بندر مانیل و هنگکنگ، برای تمرین نظامی وارد آبهای خلیج تایلند و دریای چین جنوبی گردید.
کارکنان این ناو که در صفحه اینترنتی پینک نی و فیسبوک، پیامها و خاطرات و رخدادهای روزمره خود را منتشر میکنند، محل حضور خود را به خانوادههایشان نشان داده بودند.
این ناوشکن، در روز ناپدید شدن هواپیما مالزی، سرگرم تمرین نظامی در همان منطقه بود و کاربران آمریکایی، پس از اطلاع از سانحه هوایی، در صفحه اینترنتی ناوشکن کامنت گذاشته و از آنها خواسته بودند منطقه را جستجو کنند. اما آنها اظهار بیاطلاعی میکنند در حالی که ناوگان ویتنام که بسیار دورتر از آنها بوده، از دریافت آخرین سیگنال هواپیما خبر داده بود.
پس از حدود هشت ساعت، به ناوشکن مأموریت داده میشود به جستجوگران ملحق شود، اما کاربری که خود را تفنگدار سابق نیروی دریایی معرفی میکند، همان زمان مینویسد که «پینکنی» مأموریت دارد شواهد احتمالی اصابت موشک خود به هواپیما را نابود کند.
بیتوجهی به اظهارات افراد عادی، چندان غیرطبیعی نیست، اما در آن زمان اظهارات کارشناسان و چهرههای مطرح نیز، بایکوت یا در دریایی از داستانهای جن و پری گم میشد.
مدیر دایره سوانح شرکت بوئینگ، همان روز تصریح کرد: حادثه به قدری ناگهانی و سریع بوده که خلبان حتی فرصت غافلگیر شدن نیز نداشته است. روشن است که هواپیما منفجر شده و از آنجایی که قطعات بزرگی از آن باقی نمانده، مشخص است که انفجار، با مواد پرقدرتی صورت گرفته که تمام حجم هواپیما را متلاشی کرده و قطعات، سوخته یا ذوب شدهاند.
آنها تلویحی، شلیک موشک به هواپیما را تأیید کردند و شناسایی منبع شلیک موشک را برعهده کارشناسان گذاشتند.
روی دوم سکه
این پرسش تا حد زیادی مورد توجه افکار عمومی جهان قرار گرفته است: «چرا ایالات متحده در خط مقدم ارائه اطلاعات درباره حادثه قرار دارد؟» پاسخ این سؤال، رازی بزرگ را فاش میکند.
آمریکا یک ناوگان از انواع ماهوارههای جاسوسی با پیچیدهترین کارکردها در اختیار دارد که تمامی سطح زمین را به طور مداوم پوشش میدهند. ناوگان موسوم به سوراخ کلید. سامانهای که تنها سیستم تصویربرداری آن کیفیتی قابل مقایسه با عملکرد تلسکوپ فضایی هابل دارد. اما به جای رجوع به آنها، رسانهها ما را به اطلاعات رادار یک جنگنده ویتنامی ارجاع دادند.
البته این قابل درک است که سیا یا دیگر سازمانهای جاسوسی آمریکا نخواهند قابلیتهای ماهوارههای خود را فاش کنند.
از سوی دیگر، ارتش آمریکا نیز برخی از بهترین رادارهای پیچیده جهان را در اختیار دارد و همه میدانند که تعدادی از آنها با بالاترین قابلیتها در پایگاههایی در «دیگو گارسیا» در اقیانوس هند مستقرند. پس چگونه ممکن است که همه آنها به طور همزمان سکوت کنند و بگویند که هیچ دادهای درباره هواپیمای بوئینگ در اختیار ندارند و اطلاعاتشان در این زمینه، از شهروندان عادی نیز کمتر است!
پاسخ سؤال واضح است، آنها به عمد و به طور هماهنگ سکوت کردند و رسانههای بزرگ آمریکایی نیز، توفانی از مطالب و خبرهای هیجانانگیز و هالیوودی به راه انداختند تا هیچکس فرصت فکر کردن ساده و منطقی نداشته باشد.
سابقه بد آمریکاییها
ارتش آمریکا پیش از این نیز سه بار هواپیماهای مسافربری را هدف قرار داده و تنها به یکی از آنها اعتراف کرده است.
در سال 1988 پرواز شماره 655 ایران توسط ناو «یو اساس وینسنس» در زمان جنگ عراق و ایران سرنگون شد و 290 نفر از جمله 66 کودک کشته شدند، اما ایالات متحده پس از یک دوره طولانی اصرار به این که هیچ اشتباهی رخ نداده، بدون معذرتخواهی، خود را بیگناه نشان داد.
پرواز شماره TWA 800 در طول سواحل شرق ایالات متحده آمریکا، قطعاً قربانی شلیک اشتباهی یک موشک ضد هوایی از سوی نیروی دریایی آمریکا شد. همه شواهد، از مستندات راداری گرفته تا مکالمات و آنچه که مردم به چشم خود دیده بودند، بر این امر دلالت داشت، اما مقامات، به جای اعتراف به خطای وحشتناک و جبران خسارات، یک تحقیق طولانی را در پیش گرفتند که هیچ سرانجامی نداشت و به سرنوشت ترور جان اف کندی دچار شد.
در تب و تاب حادثه 11 سپتامبر یک هواپیمای مسافربری در پنسیلوانیا سقوط کرد و خبرش در آن زمان توجهی را جلب نکرد. براساس تصاویر ضبط شده و مشاهدات عینی روشن بود که هواپیما در اثر شلیک یک موشک هوا به هوا از سوی یک جنگنده منفجر شده است. صدها آمریکایی در این حادثه کشته شدند، چون نیروی هوایی آمریکا با بودجه میلیاردیاش، تصور کرده بود ممکن است این هواپیما هم ربوده شده باشد.تعلل مقامات مالزی در این ماجرا و عدم قاطعیت آنها در اعلام نظر صریح، فرضیه هدف قرار گرفتن هواپیما توسط نیروی دریایی آمریکا را تقویت میکند و تحلیلگران معتقدند به احتمال فراوان، مقامات آمریکایی، با وعده پرداخت خسارت، یا دیگر ابزارهای سیاسی، همتایان مالزیایی خود را قانع کردهاند که در این مورد سکوت کنند.
این گزارش در پایان به خوانندگان تأکید میکند «توقع روشن شدن ماجرا توسط آمریکا را نداشته باشید. آنها تلاش خواهند کرد این حادثه نیز به عنوان یک راز باقی بماند.»