رسالت در سرمقاله خود نوشت:
"آموزش و پرورش بايد از روزمرگي بيرون بيايد، اين اساس حرف است." "مقام معظم رهبري- 12/2/85" هشت سال قبل در ايام بزرگداشت مقام شهيد مطهري و منزلت معلم پس از تاكيد مقام معظم رهبري بر واقعيت فوقالذكر و ضرورت ايجاد تحول بنيادين در نظام آموزشي كشور، ستاد تحول بنيادين در وزارت آموزش و پرورش شكل گرفت و در نهايت سند تحول به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد و در ارديبهشت 1392 نيز رهبر فرزانه انقلاب، سياستهاي تحول را ابلاغ فرمودند.
اينك با در اختيار بودن اين دو سند، نقشه راه آموزش و پرورش كاملا روشن است و خوشبختانه مديران اين وزارتخانه نيز بر ضرورت عمل به اين نقشه، همواره تاكيد ميكنند اما شايد عظمت مقوله تحول و بستر گسترده تعليم و تربيت از طرفي و اقتدار ديرپاي نظام آموزشي كهنه و ضوابط دست و پا گير آن از طرف ديگر، تاكنون اجازه نداده است كه از چهره دلرباي تحول بنيادين، رونمايي و چشمانداز اميدوار كنندهاي در عرصه عمل به نمايش گذاشته شود.
علاوه بر اينها حلقههاي بسته مديريتي و عدم استفاده كامل از ظرفيت كارشناسي كشور و حجاب جريانهاي سياسي و تعلقات حزبي نيز از ديگر موانع حركت در وادي روشن تحول بوده است.
اما عليرغم همه اين موانع، نامگذاري سال 1393، فرصتي مغتنم را براي توجه به فرهنگ فراهم آورده است كه وزارت آموزش و پرورش ميتواند با مديريتي جهادي از اين شرايط بهره بگيرد و با تكيه بر عزم ملي، زمينه تحقق سند تحول بنيادين را فراهم سازد.
بيترديد ظرفيت اعجازآفرين عزم ملي، بيش از هر عرصه ديگر در زمينه تعليم و تربيت نسل آينده، آماده بهرهبرداري است و علاوه بر مراكز پژوهشي، حوزههاي علميه، رسانهها و بخصوص رسانه ملي، مجلس شوراي اسلامي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ديگر دستگاهها و نهادها و موسسات و تمامي خانوادههاي ايراني نيز اشتياق دارند تا سهم خويش را در تربيت نسل آينده ادا نمايند، بخصوص در شرايط كنوني كه نظام سلطه جهاني، هويت ملي ما را مورد هجوم قرار داده و آينده سازان كشور بيش از هر گروه سني ديگر در معرض آسيب اين تهاجم قرار دارند.بنابراين مهم آن است كه براي استفاده از توان ملي و ظرفيت درياي خروشان ملت، راهكارهايي پيش بيني شود.
اما با توجه به خلائي كه در افكار عمومي پيرامون آشنايي با اين دو سند وجود دارد پيشنياز هر اقدام اجرايي، تبيين سياستهاي ابلاغي و اهداف سند تحول بنيادين ميباشد و براي دستيابي به اين هدف، وزارت آموزش و پرورش بايد براساس برنامهاي گسترده، تلاش كند تا جامعه معلمان، مديران و مربيان را با محتواي تحول آشنا نموده و نگرش آنان را نسبت به مقوله متداول تربيت تعالي بخشد چرا كه تحول زماني عينيت مييابد كه مدارس متحول شود و اتفاقاتي كه در مدارس رخ ميدهد، تغيير كند و كسي جز معلم و مربي و مدير از عهده اين رسالت عظيم بر نميآيد.
البته از رسانه ملي نيز انتظار ميرود بيش از اين در ارتباط با مقوله تحول بنيادين در نظام آموزشي كشور سكوت نكند و حداقل به اندازه برنامه 90 يا شبكه سلامت به موضوعي بپردازد كه سرنوشت يكششم جمعيت ايران را رقم ميزند و دغدغه همه پدران و مادران است.
از شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز كه معمولا اكثر اوقات خودش را صرف دانشگاهها ميكند به خاطر اهتمامي كه در تصويب سند داشته است بايد تشكر كرد و در عين حال انتظار ميرود به استناد فصل هشتم سند، اين شورا براي ايفاي مسئوليت خويش در زمينه سياستگذاري، نظارت و ارزيابي در سطح كلان اجراي سند، راهكارهايي را پيشبيني كند و به صورت نظاممند بر روند امور نظارت نمايد.
در خاتمه بايد گفت بزرگترين مانع هر تحول و اقدامي در عظيمترين نهاد تعليم و تربيت كشور، همواره مشكلات اقتصادي و معيشتي معلمان بوده است و با توجه به سياست اقتصاد مقاومتي، پيشنهاد ميشود وزارت آموزش و پرورش براي حل اين بيماري مزمن، رويكردي انقلابي اتخاذ نمايد و علاوه بر معاونت پشتيباني فعلي، معاونت اقتصادي را ايجاد نمايد تا اين معاونت براي شناسايي منابع جديد مالي، از دستاوردهاي موفق برخي نهادها در اين زمينه بهره بگيرد، همچنين از تجربيات ديگر كشورها استفاده كند و براي پيشبيني ضوابط و قوانين خاص و نيز استفاده حداكثري از حمايتهاي مردمي، راهكارهايي بينديشد همچنان كه تحول در ساختار مالي، اداري و نظام مديريتي آموزش و پرورش در ماده ششم سياستهاي ابلاغي يادآوري شده و در ماده 3 اين سياستها نيز بر اعتلاي منزلت اجتماعي و رفع مشكلات مادي و معيشتي معلمان تاكيد شده است.