وقتی یکجا بدون وعده و وعید و سالها سر دواندن و پیگیری، تعریض راهی در دستور کار قرار میگیرد یا احداث راهی میانبر قبل از آنکه گلویی پاره شود، به پیشنهاد مسئولان کلید میخورد، جا دارد که به موضوع شک کنیم؛ اگر قبول ندارید، این مطلب را بخوانید تا ماجرا دستتان بیاید.
به گزارش «تابناک»، در روزگاری که بسیاری از مقامات محلی برای سرسبز کردن دیار خود و بر جای گذاشتن کارنامه خوش آب و رنگ خدمت میان شهروندان مشقت فراوانی متحمل شده و در سطوح کلانتر، پدید آوردن و معرفی جاذبه گردشگری و جذب مسافر بخش زیادی از برنامهریزیهای استانی را از آن خود میکند و راهکاری مؤثر و تأیید شده برای اشتغال آفرینی و دوری جستن از مصائب بیکاری به شمار میآید، هستند مسئولانی که به سادگی کفران نعمت میکنند و قادر به دیدن پتانسیلهای موجود نیستند.
برای درک بهتر ماجرا کافی است تصاویری که از شمال کشور به یاد دارید، در خاطرتان مرور کنید؛ تصاویری از کوههای سبز گیلان که امتداد سبز رشته کوه ستبر البرز هستند و به مثابه نمادی از این سرزمین در خاطرات سفر کردگان به آن دیار نقش بستهاند.
از جمله این کوهها که ماحصل قرنها همجواریشان با مردم، نامی است که از ایشان گرفتهاند، «لیلاکوه» است؛ کوهی زیبا در جنوب شهرستان لنگرود، از توابع دهستان دیوشل که مسیر منتهی به آن با کافههای متعدد و قلیانسراها، شناخته خاص و عام است؛ رویدادی نه چندان خوشایند که بر بستر زیبایی این کوه بنا شده و به نوعی زمینهساز نابودی این کوه را فراهم آورده است.
اما مدتی است این کوه زیبا زخم خورده و از کیلومترها دورتر بیماریاش پیداست. بخشی از آن برای شهرکسازی تراشیده شده و معلوم نیست چه کسی مجوز این کار را داده است. زخمی که در مقابل بلای وارد آمده بر نقاط نامعلوم لیلاکوه هیچ است و چه بسا اگر دوستداران محیط زیست از آن آگاه نشده و اقدام حقوقی و قضایی نکرده بودند، به سادگی از دوردستها قابل تشخیص میبود.
بخشی از کوه پاک تراشی شده، یک ساختمان مسکونی در آن بنا و تابلو شهرک در راه جدا گشته برای آن نصب شده تا معلوم شود قرار است شهرسازی بیقواره جایگزین مناظر زیبای لیلاکوه شود؛ بنابراین، میتوان به سادگی حدس زد که دست نهاد قدرتمندی در این تغییر سیمای طبیعی در کار است.
اما این در مقابل آنچه در پس ماجرا رخ داده، چیزی نیست؛ این را مدیرعامل یک جمعیت محیط زیستی مؤثر در منطقه میگوید که مجموعهشان برای بقای لیلاکوه، تلاش فراوانی کرده است.
ابراهیم زمانی در این باره میگوید: آن بخشی که تراشیده شده تا در آن ساختمان بنا شود، در مقابل بلاهایی که تصمیمات عجیب و غریب مسئولان بر سر محیط زیست منطقه آورده، هیچ است؛ تصمیماتی مانند خشکاندن تالاب گران سنگ شهر برای بنای پارک، ساختن مسکن مهر، ساخت مصلای شهر و...، در حالی که زمینهای فراوان دیگری برای انجام این امور وجود داشت.
مدیر عامل جمعیت دوستداران محیط زیست لنگرود میافزاید: در کنار رویدادهای عجیب و غریب مثل خشکاندن دو تالاب ارزشمند در ده سال اخیر، مدتی است ساخت دو جاده در لنگرود آغاز شده است؛ یکی کمربندی جدید و دیگری جاده ساحلی که بخشی از پروژه ساخت جاده ساحلی در استان به شمار میآید. برای ساخت این دو جاده باید شالیزارهای زیادی خشکانده شده و هر دو جاده هم در تراز بالایی طراحی شدهاند که برای رسیدن به آن سطح، خاک زیادی لازم است و به همین دلیل به لیلاکوه دستدرازی کردند.
وی افزود: ساخت این جادهها موجب شد تا مسئولان برای خوردن خاک لیلاکوه نقشه بکشند و چه بهانهای برای این کار، بهتر از ساخت جاده و تعریض آن؟ همین شد که نخست در بخشی از کوه تعریض راه روستایی و حذف پیچهای آن به ناگهان در دستور کار قرار گرفت و پیرو آن در بخش دیگری از کوه، ساخت راهی جدید آغاز شد که موفق شدیم با پیگیریها و با همراهی دادستان شهر، آن را متوقف کنیم.
زمانی در ادامه با اشاره به مهجور ماندن حوزه محیط زیست گفت: در آن بخش که تعریض جاده و حذف پیچها بهانه تعریض جاده قرار گرفت و کسی نپرسید چرا بدون پیگیری مردم به این سرعت اجرا شد، کاری از دست ما ساخته نبود، زیرا ماجرا توجیه منطقی هم داشت، ولو آنکه میدانستیم این توجیه منطقی بهانهای بیش نبوده است؛ اما در جادهای که در ضلع غربی لیلاکوه آغاز شده بود، بهانهای در این سطح هم وجود نداشت که بتوان با آن کسی را اقناع کرد و به همین دلیل به دستور دادستان متوقف شد.
وی افزود: پیمانکاران برای آنکه بتوانند این جاده را بسازند، حتی استشهاد محلی از مردمان ساکن روستای واقع در ارتفاعات منطقه هم تهیه کرده بودند. خوشبختانه دادستان لنگرود به ماجرا ورود کرد و به رغم تهدیدها و پرخاشگریهای پیمانکار، رأی به توقف راهسازی داد، چراکه دریافته بود این راهسازی بهانهای برای کندن کوه و استفاده از خاک آن برای راه سازی است، نه توسعه، خدمترسانی به مردم و تأمین خواستههای ایشان.
زمانی با اعلام شکایت سازمان محیط زیست از این پیمانکاران گفت: پس از آنکه ماجرا را پیگیری کردیم و دادستان مانع از ادامه کار شد، سازمان محیط زیست نیز به ماجرا وارد شد و اقامه دعوا کرد و مدعی دریافت خسارت از ایشان شد؛ اما چه میشود کرد که محیط زیست مهجور است و کسی قیمت آن را نمیداند؟ اگر خانهای تخریب شود یا خسارتی به خودرو وارد آید، خسارت وارده را میتوان به سادگی نرخگذاری کرد؛ اما طبیعتی که بازسازی آن بسیار دشوار است، بدون نرخ رها میشود.
مدیر عامل این جمعیت محیط زیستی افزود: اگر محیط زیست نرخگذاری میشد، آن زمان همه درمییافتند که این دست پیمانکاران و مسئولانی که به ایشان اجازه کار داده بودند، چه خسارتی به آن وارد آورده و چه مخاطراتی به مردم تحمیل کردهاند؛ کافی است تا بارانی شدید در منطقه ببارد تا در این مناطق رانش زمین رخ داده و فاجعه به بار آورد. آن زمان همه درخواهند یافت که بهای این خرابیها چیست.
زمانی در پایان گفت: تا وقتی برخی با چشم مردم بازی میکنند، بیلان ارائه میدهند و عقل را ندید میگیرند، از این دست اتفاقات رخ خواهد داد؛ وقتی برخی به روز زندگی میکنند، منافع کوتاه مدت خود را به منافع بلند مدت و نفع شخصی را به نفع اجتماع ترجیح میدهند، دیده نشدن چنین اتفاقات فاجعهباری طبیعی به نظر میرسد، چراکه کم پیش میآید امثال جمعیت ما مشکلی را ببینند و در مسیر پیگیری، با همراهی مسئولانی چون دادستانی مواجه شده و بتوانند جلوی ضایعهای را بگیرند، وگرنه از دید امثال این پیمانکاران که با خاک خوردن، هم از این راهسازیها و تعریض پول میگیرند و هم از تأمین خاک زیرساخت دیگر جادههای در حال ساخت، درآمد کسب میکنند که فرقی ندارد لیلاکوه باشد یا لیلا دشت!