حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشت:
از حضرت امیر علیهالسلام است که «اذا ازدحم الجواب، خفی الصواب... در ازدحام و شلوغی جوابها، پاسخ صحیح و شایسته پنهان میماند». یکی از مصادیق این کلام امیر مومنان(ع) را در اظهارنظرهای فراوان و پر سر و صدای چندهفته گذشته درباره مستند «من روحانی هستم» میتوان دید. بعد از انتشار این فیلم مستند، موج بلندی از مخالفتها نسبت به آن شکل گرفته و در فاصلهای کوتاه فضای سیاسی و رسانهای کشور را فرا گرفت. امروز اما، هیجان اولیه -چهساختگی و چه واقعی- رو به کاهش نهاده و از سر و صدا افتاده است. بنابراین، وقت آن است که ماجرای یاد شده و جهتگیری مستند «من روحانی هستم» در بستری بیرون از شلوغی و شلوغکاریهای مورد اشاره ارزیابی شود. در این باره اگرچه گفتنیهای فراوانی هست ولی از آن میان به چند نکته بسنده میشود.
1- نگارنده مستند «من روحانی هستم» را به دقت دیده و تمامی مستندات به کار گرفته در این فیلم را برای اطمینان از صحت آن ردیابی کرده است و در این ردیابی با هیچ سندی که غیرواقعی باشد روبرو نشده است. این ردیابی به آسانی برای همگان امکانپذیر است چرا که اسناد مورد استفاده در ساخت فیلم یاد شده، از نوع اسناد آشکار است و نه اسناد طبقهبندی شده و محرمانه که دسترسی به آن برای همه مقدور نباشد. بنابراین در صحت اسنادی که در مستند یاد شده آمده است جای کمترین تردیدی نیست تا آنجا که مخالفان مستند «من روحانی هستم» نیز به این نکته اذعان دارند و درستی اسنادی را که در مستند آمده است، نفی نمیکنند، بلکه میگویند، این اسناد به گونهای کنار هم چیده شده که در نهایت، به شخصیت رئیس جمهور محترم آسیب میرساند! و چهرهای مخدوش از ایشان در ذهن مخاطب مینشاند! به این ایراد مخالفان در ادامه همین نوشته خواهیم پرداخت.
2- در سراسر فیلم « من روحانی هستم» و تمامی آنچه به نقل از رئیس جمهور محترم- صوت و تصویر خود ایشان و یا اظهارنظر دیگران درباره وی- آمده است، بدون استثناء از شخصیت اسلامی و انقلابی و سوابق درخشان آقای دکتر روحانی در همراهی و همدلی با نظام جمهوری اسلامی ایران و حضور درخور تقدیر ایشان در برخی از بزنگاهها و روزهای حادثه حکایت میکند، کسی که اولین بار از واژه مقدس «امام» برای نامیدن خمینی کبیر(ره) استفاده کرد، در جنگ تحمیلی حضوری پررنگ داشت. در مناظرههای تلویزیونی علیه لیبرالها، منافقین و سایر جریانات ضد انقلاب به دفاع جانانه از جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در فتنه تیرماه سال 78 و در حالی که برخی از مسئولان حاضر به حضور در اجتماع پرشور 23 تیرماه نبودند، به صحنه آمد و علیه فتنهگران سخنان پرشوری ایراد کرده و از جمله با تحقیر آنان گفت «اینها پستتر از آن هستند که برانداز نامیده شوند» و درباره ضرورت مجازات آنان، اعلام کرد «در کجای دنیا آشوبطلبی را تحمل میکنند»؟ آن روزها که جریاناتی- مانند برخی از جریانات آلوده این روزها- خواستار حذف «شعار مرگ بر آمریکا» بودند، آقای روحانی در اجتماع پرشور دانشجویان بسیجی به حمایت تمام قد از این شعار برخاست و گفت؛ شعار مرگ بر آمریکا در کشور ما وحدت آفرین شده است و دهها نمونه دیگر از این دست که به نقل از رئیسجمهور محترم و با ارائه سند در فیلم «من روحانی هستم» آمده است. و البته در مستند یاد شده به برخی از مواضع ایشان که با جریان فراگیر آن روزها تفاوتهایی داشته است نیز اشاره شده که این مواضع به عنوان یکی از سلیقههای سیاسی داخل نظام قابل ارزیابی است و طرفداران دیگری هم داشته است.
اکنون باید از مخالفان مستند مورد اشاره پرسید، کدام یک از مواضع آقای روحانی و سوابق ایشان که در فیلم آمده است میتواند- به زعم شما- باعث مخدوش شدن شخصیت رئیسجمهور محترم باشد؟! به یقین هیچکدام... اگر نمونهای را سراغ دارید، ارائه کنید و درباره فیلم یاد شده به فرافکنیهای بیسرو ته و غیر مستند از نوع «کلیات ابوالبقاء» متوسل نشوید! این گوی و این میدان! همین جا باید به سوال مطرح شده قبلی درباره چینش مستندات در فیلم یاد شده اشاره کنیم و آن، اینکه روند فیلم و چینش مستندات به گونهای است که در نهایت به نتیجهای بیرون از آنچه در فیلم آمده است، نمیرسد و این از سلامت تدوین حکایت میکند.
این نکته نیز گفتنی است که در بخشی از مستند مزبور، آقای دکتر ظریف در گفتوگو با البرادعی، مسائل جناحی داخلی را پیش میکشد و برای جلب موافقت ایشان میگوید «بسیاری از کاندیداهای ریاستجمهوری (ایران) از شکست مذاکرات ما سود میبرند... آنها آدمهای پرنفوذی هستند و...» که اینگونه درددل! داخلی با طرف خارجی تأسفآور است ولی با خوشبینی میتوان آن را به حساب ترفندهای دیپلماتیک گذاشت، اگرچه این خوشبینی جای چندانی ندارد.
اگر نگارنده جای آقای روحانی بود - که نیست- و اگر قصد نامزد شدن در انتخابات را داشت- که ندارد- و چنانچه اهل تعریف و تمجید از خود بود- که به لطف خدا نیست- سیدی مستند «من روحانی هستم» را در تیراژ گسترده تکثیر و منتشر و از تهیهکنندگان این مستند نیز قدردانی جانانهای میکرد!
3- و اما، چرا برخی از مدعیان حمایت از رئیسجمهور محترم تا این اندازه از انتشار مستند «من روحانی هستم» به خشم آمدهاند و آن را در تقابل با شخصیت آقای روحانی قلمداد میکنند؟! و البته در مواردی خود آقای رئیسجمهور نیز اعلام مخالفت کرده بودند.
دراینباره چند علت قابل طرح است؛
با توجه به تاکید فیلم بر سوابق و مواضع اسلامی و انقلابی آقای روحانی مخالفت اعلام شده ایشان با آن را میتوان در سه احتمال زیر جستجو کرد.
اول: این که اظهارنظر رئیسجمهور محترم در مخالفت با فیلم یاد شده قبل از مشاهده آن و صرفا از روی اعتماد به ابراز مخالفت برخی از نزدیکان - به شدت غیر قابل اعتماد - خود بوده است!
دوم: شاید جناب روحانی از باب فروتنی و پیروی از آموزه شناخته شده اخلاقاسلامی که تعریف از خود را مذموم دانسته است، با فیلمی که سراسر تعریف و تمجید از مواضع اسلامی و انقلابی ایشان است مخالفت ورزیده و به بیان دیگر؛ «شکسته نفسی»! کردهاند!
سوم: که انشاءالله چنین نباشد، این که آقای دکتر روحانی خدای نخواسته قصد آن دارند از گذشته انقلابی خود خداحافظی کرده و با چهره دیگری که تصور میکنند- تاکید میشود که فقط تصور میکنند- همخوانی بیشتری با برخی از قدرتهای غربی دارد! در عرصه حضور پیدا کنند!
شواهد حاکی از آن است که -انشاءالله الرحمن- احتمال اول به واقعیت نزدیکتر باشد.
4- و اما، با توجه به محتوای فیلم «من روحانی هستم» مخالفت بسیاری از اطرافیان رئیسجمهور محترم با این فیلم را فقط میتوان در موارد زیر جستجو کرد.
الف: هویت برخی از این طیف که وطنفروشی در فتنه آمریکایی-اسرائیلی88 از جمله بارزترین مشخصههای آن است، کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که آنان از مطرح شدن سوابق اسلامی و انقلابی دکتر روحانی به شدت نگران -بخوانیدعصبانی- هستند. چرا که سوابق یاد شده با انتظاری که این جماعت در عرصههای مختلف و مخصوصا در عرصه فرهنگی و سیاست خارجی از ایشان دارند درتناقض است. آنان در حالی که به اعتراف خود حداکثر فقط 13 درصد آرا - آنهم با تقلب در معرفی هویت خویش- دارا بودهاند، اصرار دارند روحانی را نامزد پیروز جبهه مشترک اصلاحات و کارگزاران معرفی کنند و با القای این توهم که روحانی غیر از اصلاحاتچیها و کارگزارانیها پایگاهی ندارد، برخی از خواستههای غیراسلامی، غیرانقلابی و ضد ایرانی خود را به ایشان تحمیل کنند. بنابراین طبیعی است که یادآوری سوابق اسلامی و انقلابی روحانی میتواند و باید برای آنان و اهداف نامشروعی که دارند یک کابوس تلقی شود.
ب: فتنهگران بعد از ناکامی در کودتای رنگی سال 88 و خیانتهای افشاءشدهای که نسبت به مردم و نظام اسلامی مرتکب شده بودند، با لطایفالحیل و بهکارگیری ترفندهای مختلف- و البته بهرهگیری از تسامح و رأفت نظاماسلامی- خود را به روحانی تحمیل کرده و براساس شواهد موجود قصد دارند از ایشان بهعنوان یک «پُل» استفاده کنند. از این روی، ارائه سوابق اسلامی و انقلابی روحانی در مستند «من روحانی هستم» همه ترفندهای آنان را بر باد میدهد و آنچه به شدت از آن وحشت دارند، یعنی مرزبندی میان فتنهگران و روحانی را پررنگ کرده و در میدان دید افکارعمومی میگذارد. وگرنه چرا باید از فیلم مستندی که سوابق انقلابی و اسلامی دکتر روحانی را ارائه میکند، تا این اندازه عصبانی باشند؟!
5- مخالفت و عصبانیت جماعت یاد شده از مستند من روحانی هستم که از سوی چند جوان انقلابی و دلسوخته تهیه شده است در حالی است که این روزها جماعت مورد اشاره در روزنامههای زنجیرهای و رسانههای تحت اختیار خود، سخیفترین و شاخدارترین دروغها را به نظام، اسلام و انقلاب و مردم مومن و انقلابی این مرز و بوم نسبت میدهند، چهره نفرتانگیز دشمنان ایران اسلامی را با زبان و قلم آلوده خود بزک میکنند، نسخه ذلت در مقابل قدرتهای استکباری میپیچند و دهها اقدام پلشت و ضد انسانی را آزادانه! مرتکب میشوند. همین جماعت، از پادوهای انگلیس و اسرائیل که در خانه سینما به تهیه فیلم به اصطلاح مستند و جعلی برای بیبیسی مشغول بودند، تمام قد حمایت کردند و...
6- و بالاخره، این نکته نیز خطاب به رئیسجمهور محترم کشورمان گفتنی است که با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی ارائه شده حضرتعالی در مستند «من روحانی هستم»، ادامه همراهی شما با جماعتی که نه فقط کمترین ارادتی به جنابعالی ندارند بلکه در پی آنند که از موقعیت و جایگاه جنابعالی به عنوان «پُل» استفاده کنند، تعجبآور است.