خانواده مريم، دختر فيلمبرداري كه حين تصويربرداري از عروسي يك زوج به درون آب يك استخر كشاورزي افتاد و جان باخت صبح ديروز براي طرح شكايت خود راهي دادگستري دماوند و پاسگاه پليس آبسرد شدند. اين در حالي است كه همچنان اظهارات ضد و نقيضي درباره چگونگي وقوع اين حادثه براي خانواده مريم نقل ميشود و بر ابهامهاي آنها درباره حادثه افزوده شده است. در همين حال خانم حسني، خواهر مريم در تماس با «اعتماد» تاكيد كرد: هنوز گزارش پزشكي قانوني و علت مرگ اعلام نشده است و برهمين اساس آنچه در گزارش قبلي روزنامه اشاره شده بود كه علت خفگي ناشي از ورود آب به ريه است نميتواند مقرون به صحت باشد.
جمعه گذشته، 19 ارديبهشتماه، حدود ساعت 7 و 30 دقيقه بعدازظهر «مريم»، حين فيلمبرداري از يك عروس و داماد در باغي كه به پيشنهاد آنها به آنجا رفته بودند به داخل آب استخر كشاورزي از جنس پلاستيك افتاد و غرق شد. بعد از وقوع حادثه حدود ساعت 8:30 به پليس و نيروهاي امدادي گزارش شد. آتشنشاني و هلالاحمر منطقه هيچكدام تجهيزات غواصي براي بيرون كشيدن جسد مريم نداشتهاند و در نهايت از تهران تيمي اعزام ميشود. براساس شنيدههاي خبرنگار «اعتماد» از خانواده مريم و ساير حاضران در محل بعد از نيمهشب و حدود بامداد جسد اين دختر 32 ساله از آب بيرون كشيده شده است. خانواده مريم روز شنبه گذشته مراسم خاكسپاري او را بعد از اجازه استفاده از استخوانهاي او براي پيوند مغز استخوان به جا آوردند. اينك خانواده مريم پرسشهاي بسياري دارند كه حادثه دقيقا چه ساعتي روي داده و چرا هيچكس نتوانسته به مريم كمك كند؟ همچنين مهمترين سوال اين است كه چه زماني به پليس و نيروهاي امدادي خبر داده شده و چه زماني آنها در محل حضور يافتهاند.
با اين حال به نظر ميرسد مسوولان بايد تحقيق درباره اين حادثه را براي شفاف شدن چگونگي وقوع آن در دستور كار خود قرار دهند تا دستكم نقاط مبهم اين ماجرا مشخص شود. تازهترين بررسي تيم خبرنگاران «اعتماد» حكايت از آن دارد كه در روز حادثه علاوه بر مريم و همكارش خانم «ر» و آقاي «ق» كه مسوول آتليه بوده يك مرد ديگر از همكاران فيلمبرداري هم به نام «مهدي» حضور داشته است.
محل حادثه كجاست؟از تهران كه از جانب شمال شرقي خارج شويد، وقتي در آزادراه تهران – پرديس برانيد و هجوم آپارتمانهاي پيشساخته كه مثل قارچ به شما حملهور ميشوند را ببينيد تازه ميفهميد كه در اطراف پايتخت چه اتفاقاتي در حال وقوع است. از آزادراه تهران – پرديس كه خارج شويد و به سمت شهر دماوند ادامه مسير دهيد بايد همچنان جاده را به سمت فيروزكوه برانيد تا به تابلويي برسيد كه مسير «وادان – هاشمك» را نشان ميدهد. حدود سه كيلومتر جلوتر تابلويي كه كوچه شقايق را نشان ميدهد. باغي كه در كوچه شقايق ديوار سفيدرنگي دارد يكي از دهها باغ آن محدوده است. هيچصدايي نيست. در جنوبي باغ زنگ ندارد، در غربي هم همينطور. فقط در شمالي آيفون و زنگ دارد. كارگر باغ منتظر ميماند تا كاردار باغ برسد. آقاي تيموري كسي كه از طرف مالك مسوول رسيدگي به امور باغ است. باغ شبيه ذوزنقهيي طولي است و صداي سگها از وسط باغ بيشتر به گوش ميرسد. قسمت مسكوني باغ در شمال بنا واقع است كه تقريبا با در جنوبي حدود 200 متري فاصله دارند. استخركشاورزي نزديك در جنوبي باغ واقع شده است. يك محوطه دايره مانند كه دور آن فنسكشي شده است.
كاردار باغ چه گفت؟تيموري مردي ميانسال است. شرط كرد اگر از كاه كوه نميسازيد برايتان بگويم. هم از اول ماجرا ميگفت و هم از آخر ماجرا. بايد دقت ميكردي كه بتواني زمان هر بخش از آنچه ميگفت را جاي خود بگذاري. گفت: همهاش در فاصله دو تماس تلفني اتفاق افتاد. اول عروس به من زنگ زد گفت عمو ميشود ما برويم باغي كه مسوولش شما هستي. بعد هم كه داماد زنگ زد و گفت عمو بدبخت شديم، فيلمبردار افتاد در آب و خفه شد. تيموري در توضيح آنچه روز جمعه 19 ارديبهشتماه روي داد، گفت: من بعدازظهر رفته بودم تا انسولين بزنم. وقتي گيلاوند بودم عروس زنگ زد و گفت ميخواهند با گروه فيلمبرداري به باغ بروند. من هم هماهنگ كردم كه بروند. اين مرد لاغراندام همچنين افزود: وقتي برگشتم از گيلاوند به مسجد وادان رفتم چون آنجا داشتيم براي عروسي غذا ميپختيم. هنوز مدت زيادي نگذشته بود كه داماد زنگ زد و گفت چه اتفاقي افتاده است. مسوول باغ تاكيد كرد: همين كه ميخواستم به سمت صالحآباد (محل باغ) حركت كنم ديدم ماشين پليس آژيركشان ميآيد. دست گرفتم جلويشان گفتم با من بياييد محل حادثه را ميدانم. به من گفتند تو از كجا ميداني، گفتم برايچه. به گفته تيموري، اول پليس به محل حادثه رسيد و بعد ديگر گروههاي امدادي. تيموري تاكيد دارد وقتي كه او رسيده فيلمبردار فوت شده بود. تيموري همچنين توضيح داد كه نزد يك روحاني كه بازپرس دادگستري دماوند بوده رفته و درباره اين حادثه توضيح داده است. او تاكيد كرد: ما نه براي اين مراسم و نه براي هيچ مراسم ديگري پولي دريافت نميكنيم. مسوول باغ درباره اينكه چرا به اين باغ مراجعه شده نيز گفت: چون گروه فيلمبرداري قبلا چند بار آمده بودند اصرار كردند كه به اين باغ بيايند. تيموري همچنين تاكيد كرد: گروه امداد ميخواست آب را تخليه كند ولي اين كار چند روزطول كشيد و براي همين همچنان منتظر غواص شدند.
روايت كارگر باغكارگر باغ «رحمان» نام دارد. وقتي به همراه آقاي «ق» مسوول آتليه به سمت جنوب باغ دويدند و متوجه شدند كه چه حادثهيي روي داده بدون توجه به اينكه شنا بلد است يا نه خود را به درون آب پرت كرده است. همسر رحمان در اين باره گفت: ميدانستم او شنا بلد نيست. با خودم گفتم من بمانم با دو بچه چه كنم. ديگر نفهميدم چه ميكنم. روي زمين خوابيدم و شالم را انداختم براي رحمان. همسر رحمان نجات دادن شوهر و همكار مريم را اينگونه ادامه داد: وقتي دست رحمان را گرفتم و او توانست به سمت لبه استخر بيايد رحمان هم دست همكار فيلمبردار را گرفت و او را كشيديم بيرون.
خواهر مريم همچنان در جستوجوي پاسخ سوالهايشخانم حسني، خواهر مريم همچنان در جستوجوي پاسخ سوالهايش درباره چگونگي وقوع حادثه و سپس مرگ خواهرش است. او به خبرنگار «اعتماد» گفت: بعد از ساعت 12 ظهر روز چهارشنبه بالاخره توانستيم با خانمي كه همكار مريم بوده صحبت كنيم. او برايم تعريف كرد كه ما پشت سر هم بوديم. جلوتر مريم بود و همكارش يك قدمي عقبتر. بنا به گفته همكار مريم، پيشنهاد گروه فيلمبرداري باغ «هشت بهشت» در نزديكي گيلاوند بوده ولي داماد اصرار داشته كه براي اين فيلمبرداري به اين باغ بيايند. خواهر مريم در توضيح آنچه از همكارمريم شنيده بود، افزود: اين خانم به من گفت كه اصلا محل استخر جاي بالاتري نبود. يك آن شنيدم كه به من گفت مرا بگير دارم ميافتم. بعد هر دو همزمان به داخل آب افتادهاند. خانم حسني آنچه از لحظات حادثه شنيده بود را اينگونه ادامه داد: همكار مريم برايم تعريف كرد كه هر دو زير آب رفتهاند و همزمان بالا آمدهاند. به هم نگاه كردهاند و بعد مريم زير آب رفته و ديگر بالا نيامده است. خواهر مريم به تاكيد افزود: من همچنان براي اين سوالم پاسخي نيافتهام كه خواهرم شنا بلد بود و چگونه ممكن است كه نتوانسته باشد خود را از آب بيرون بكشد؟