رسالت در سرمقاله خود نوشت:
رئيس جمهور محترم در چهارمين جشنواره ملي ارتباطات و فناوري اطلاعات، مطالبي را به شرح زير بيان فرمودند که قابل تأمل است؛ - کم کم به نقطه اي مي رسيم که جايي براي استبداد پيام نباشد. - دوران منبرها و تريبون هاي يک طرفه به سر آمده است. (1) استبداد پيام چيست؟ چهره مستبدي که پشت اين پيام نشسته است کيست؟ موضوع پيام کدام است؟ ربط استبداد پيام به رسانه منبر چيست؟ پيام در ارتباطات انساني معنا دارد و به دو قسمت کلامي و غير کلامي تقسيم مي شود. دکتر محسنيان راد در کتاب ارتباط شناسي، مفصل در اين باب سخن گفته است. به روايت دکتر محسنيان راد، ارتباط عبارت است از؛ «فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده، مشروط به آنکه در گيرنده پيام، مشابهت معنا با معناي مورد نظر فرستنده پيام ايجاد شود.»
ترديدي نيست پيامي که اردوگاه امپرياليسم رسانه اي جهان به ويژه آمريکا با بيش از سه هزار کانال ماهواره اي در آسمان ايران و تسخير فضاي مجازي در اينترنت توسط ژنرال ها و افسران نبرد نرم در ساحات فرهنگ، اقتصاد، سياست و... توليد مي شود، بايد اولين دغدغه و حساسيت رئيس جمهور باشد.
آمريکا در اتاق طراحي پيام خود؛
1- تغيير و دگرگوني نظام اخلاقي و فرهنگي
2- دستکاري در نظام معرفتي و اعتقادي
3- دگرگوني در سبک زندگي و تبليغ و ترويج الگوها و مدل هاي ليبراليستي
را هدف قرار داده است.
استبداد جهاني با برقراري ارتباط يک سويه، مرتباً پيام هاي زهرآگين خود را از طريق ابزارهاي مدرن و پيشرفته القا ميکند و يک تهاجم وسيع و همه جانبه و هولناک را تدارک ديده اند. در چهارمين جشنواره ملي ارتباطات و فناوري اطلاعات، رئيس جمهور نه تنها از دغدغه اين تهاجم، سخني نمي گويد بلکه از استبداد پيام و پايان دوران منبر سخن مي گويد.
آقاي رئيس جمهور نيک ميداند اساساً قدرت رسانه منبر بود که در سال 57 بر رسانه هاي مدرن در داخل و خارج پشتيبان نظام سياسي شاه بودند، غلبه کرد و يک امپراتوري 2500 ساله را به زير کشيد. اکنون نيز همين رسانه منبر است که در برابر سيل عظيم پيام هاي ابليسي شيطان بزرگ، مقاومت مي کند. همين رسانه منبر است که در برابر استبداد جهاني و استبداد پيام يک سويه غرب عليه بشريت، ايستاده است.
در هر ارتباطي سه عنصر کليدي وجود دارد؛ فرستنده، گيرنده و اصل پيام. معلوم نيست چرا حساسيت رئيس جمهور در باره فرستنده پيام و اصل پيام در مواجهه با مدرنيسم، خيلي کم است. اما حساسيت ايشان نسبت به فرستنده پيام و اصل پيام در رسانه هاي سنتي از جمله «منبر»، بالاست.
رئيس جمهور همان طور که فرمودند دغدغه پهناي باند اينترنت را دارند، دغدغه فعال شدن در شبکه هاي اجتماعي را دارند، اما دغدغه استبداد پيام در شبکه هاي مدرن و مسموميت هاي فرهنگي ناشي از آن را ندارند. بي بندوبار ترين دولت ها در جهان، اکنون نگران استبداد و استفراغ پيام هستند. داد نخبگان و فرهيختگان در سراسر جهان از سايت هاي ضد اخلاقي مستهجن چه در ماهواره و چه در اينترنت، بلند است و مقررات سختي را اعمال مي کنند تا نسل جوان و خانواده ها را در برابر آن مصونيت ببخشند.
اما اين دغدغه در رئيس جمهور و مسئولين فرهنگي دولت ما نه تنها ديده نمي شود، بلکه عجيب آن است که برعکس، حساسيت هاي خود را نسبت به رسانه منبر نشان مي دهند. مگر علما و مراجع بر سر منابر چه مي گويند؟ بيش از هزار سال است که بر منابر، قال الصادق و قال الباقر گفته اند و اين گفته ها متضمن اخلاق و فرهنگ در جامعه ما بوده و هست. چگونه است در دولت تدبير و اميد گفته مي شود دوران منبر به سر آمده است؟!
گفته اند روزي جناب عمر روي منبر از مردم سئوال کرد اگر روزي از من خطا و کج رفتاري ديديد چه مي کنيد؟ شخصي بلند شد و با شجاعت اعلام کرد با اين شمشير، راستت مي کنيم. اين گفتگوي چهره به چهره نشان مي دهد رسانه منبر از جنس رسانه هايي که ارتباط يکسويه دارند، نيست. گوينده مي تواند بازخورد سخنان خود را في المجلس دريافت کند و چنانچه استبدادي در پيام وجود داشته باشد، پاسخ را همان جا دريافت نمايد.
راديو، تلويزيون، سينما، پديده ماهواره، اينترنت و ساير رسانه هاي مدرن، ارتباط يکسويه با مخاطبين دارند. عده اي در يک اتاق فکر نشسته اند و با توليد انبوه، آواري از اطلاعات را روي مخاطب مي ريزند. اگر آن اتاق، اتاق استبداد باشد، استبداد پيام شکل مي گيرد، که گرفته است. اکنون بشريت گرفتار اتاق فکر استبداد جهاني است. اغلب رسانه هاي جهان در دست امپراتوري رسانه اي غرب و بويژه آمريکاست. در رأس اين امپراتوري، صهيونيست ها قرار دارند.
خوب بود وقتي رئيس جمهور سخن از استبداد پيام به زبان مي آوردند، قدري هم در باب استبداد پيام آمريکا در جهان سخن مي گفتند و نحوه رهايي از اين استبداد را در جشنواره ملي ارتباطات و فناوري اطلاعات نشان مي دادند.
آقاي رئيس جمهور در ايام انتخابات فرمودند من يک سرهنگ نيستم، يک حقوقدان هستم. ما در کشور، قوانين محکم و لازم الاجرايي در باب ماهواره و اينترنت داريم. کميته اي جهت تعيين مصاديق مجرمانه رايانه اي هست که وظايف قانوني به عهده دارد. اين کميته طبق قانون، جرايم رايانه اي را رصد نموده و به فيلترينگ تارنماهاي متخلف مي پردازد.
شوراي عالي فضاي مجازي که در رأس آن رئيس جمهور است و ديگر رؤساي قوا و مسئولين دولتي در آن حضور دارند، وظايف قانوني و خطيري را به عهده دارند. از آن همه دغدغه در اين شورا براي حفظ کيان اخلاق و امنيت ملي، فقط پهناي باند مانده است که رئيس جمهور اعلام نمايند که از آن رضايت ندارند؟!
رئيس جمهور محترم که از برخورد قانوني با ديش هاي ماهواره گلايه نموده و آن را تخطئه مي کنند، آيا دخالت در کار قوه قضائيه نيست؟ ايشان که مسئوليت هاي قانوني خود را در قبال فضاي مجازي از ياد مي برند، چگونه مي خواهند حريم قانون را در اين مورد پاس بدارند و همچنان يک حقوقدان پايبند به قانون شناخته شوند؟
وقتي اجازه نقد توافق هسته اي در رسانه ملي داده نمي شود، منتقدين بي سواد، بي شناسنامه، انحصار طلب و مستبد معرفي مي شوند و ساخت يک فيلم مستند را به توپ و تشر، محکمه و داغ و درفش مي بندند و به نقدهاي مشفقانه عنايتي نمي شود. آيا اين حکايت از يک ارتباط يکسويه و يک طرفه نمي کند؟ وقتي که در رسانه هاي مرتبط با بيگانگان به امام اول شيعيان توهين مي شود، قصاص را غير انساني معرفي مي کنند و... واکنش بهنگام ديده نمي شود، آيا تأييد ارتباط يکسويه نيست؟
سخن گفتن رئيس جمهور از نفي ارتباطات يکسويه و بلندگوها و تريبون هاي يک طرفه چه لطفي دارد؟ آيا رئيس جمهور، همچنان مدعي است که يک حقوقدان و پايبند به اجراي قانون است؟
پي نوشت:
1- روزنامه ايران (ارگان دولت جمهوري اسلامي) - 28 ارديبهشت