اگر به سخنان رئیس پلیس دقت کنیم، درخواهیم یافت که دستگیرشدگان به اقدامات مجرمانه خود اعتراف کردهاند، ولی نمیدانیم این کارهای مجرمانه چه مواردی را شامل میشده و آیا شکایتی از ایشان شده بوده یا پلیس بر پایه معیارهای جاری خود، آنان را دستگیر کرده است.
به گزارش «تابناک»، شب گذشته در بخشهای خبری تلویزیون گزارشی پخش شد که حکایت از دستگیری گروهی از جوانان داشت که ویدئوکلیپی تهیه کرده و آن را در سایت یوتیوب به اشتراک گذاشته بودند؛ کلیپی که به گفته فرمانده انتظامی تهران بزرگ، «مبتذل» است و «موجب جریحه دار شدن عفت عمومی» شده بود.
سردار حسین ساجدی نیا درباره این پرونده گفت: شناسایی عاملان تهیه کلیپ در دستور کار پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ قرار گرفت و با انجام یک سلسله اقدامات پلیسی ـ اطلاعاتی و پس از هماهنگی با مقام قضایی، تمام متهمان در کمتر از شش ساعت شناسایی و دستگیر شدند.
به گفته این مقام انتظامی، سه پسر و سه دختری که متهم هستند، پس از دستگیری به کارهای مجرمانه خود اعتراف کردند و گفتند: «ما توسط یک زن (از دستگیرشدگان) و یک مرد اغفال شدیم و آنان با وعده خوانندگی و هنرپیشه شدن ما را مجاب به انجام این کار کردند؛ افزون بر اینکه بدون اجازه ما تصاویر را در شبکههای مجازی پخش کردند».
آنچه روشن است، اینکه اقدام این جوانان در بازآفرینی ویدئو کلیپ یک خواننده آمریکایی در کشور، همراه با حرکات موزون و رعایت نکردن عرف، شرع و قانون، بهترین توجیه پلیس برای دستگیری ایشان است؛ اما هنوز معلوم نیست که اتهامات وارده به این بازداشت شدگان چیست و چه کارهای مجرمانهای را گردن گرفته و اعتراف کردهاند.
اما این یک روی ماجراست؛ پیش از این دستگیری، زمانی که بازدیدهای کلیپ ساخته شده افزایش مییافت و بر شمار بینندگان آن افزوده میشد، یکی از سایتهای فارسی زبان بیرون کشور به سراغ یکی از دست اندرکاران این کلیپ رفت و به نقل از وی نوشت: «عمدا خانهای متوسط در یکی از خیابانهای مرکز شهر را انتخاب کردیم، برای اینکه میخواستیم بگوییم خوشحالی فقط مختص جامعه پولدار و مرفه نیست... میخواستیم به دنیا بگوییم تهران، پایتخت ایران، پر از جوانهای سرزنده است و تصویر خشنی را که مردم دنیا در خبرها از ایران میبینند، تغییر دهیم... ما برای حفظ شئونات اسلامی، از کلاهگیس و لباسهای پوشیده استفاده کردیم...».
البته این مصاحبه حقایق دیگری هم داشت که به مانند جملات بالا نبوده و با نهایت تساهل و تسامح هم که به سراغشان برویم، باز مشکلات جدی با آنها خواهیم یافت: «ما میخواهیم کارمان را در ایران ادامه دهیم... قصد داریم صدای جوانان ایرانی را به دنیا برسانیم. ما میخواهیم فقط حرف بزنیم و به دنیا بگوییم ایران جای بهتری است، جوانان ایرانی با همه فشارها خوشحالند و با روحیه برای بهتر شدن وضعیت خود تلاش میکنند. آنها بلدند شادی کنند؛ مثل همه مردم دنیا».
بدین ترتیب قابل حدس است که چرا نیروی انتظامی با سرعت عملی مثال زدنی سراغشان رفته و مانع از ادامه کارشان در آینده شده است، چراکه بر خلاف گفتوگوی منتشره با برخی از این جوانان پس از دستگیری، زمان تهیه کلیپ نه اغفالی در کار بوده و نه قرار بوده کسی با این ویدئو بازیگر شود، بلکه همه چیز روشن بوده تا جایی که در ادامه این مصاحبه از نشان دادن کلیپ پس از پایان آن به خانوادهها گفته و واکنش ایشان این گونه یادآور شده: «نگران شدند که نکند با توجه به اوضاع کنونی، اتفاقی برایمان بیفتد».
اینکه چرا این جوانان چنین کاری کردهاند، اقدامات مجرمانهشان چیست، کدام بخش کارشان موجب شده که پلیس برای دستگیریشان سرعت عمل و سلسله اقدامات پلیسی-اطلاعاتی به کار گیرد و...، بیشک پرسش های بسیاری از افرادی است که این خبر را شنیده یا خواندهاند؛ اما پیش از اینها، پرسشی که اکنون اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده، چرایی ورود قدرتمندانه پلیس به این ماجرا و کم توجهی ایشان به مشکلات متعددی است که در عرصه انتظامی جامعه به چشم میخورد و گلایههای بسیاری به سمت این نهاد انتظامی گسیل میدارد.
وقتی میشنویم که آمار انواع دزدی فزونی یافته، امنیت در جامعه خدشه دار شده، جولان اراذل و اوباش گاه مشکلات متعددی برای مردم فراهم آورده، خرید و فروش و حتی مصرف مخدر از پستو به جلو چشمان شهروندان رسیده، حضور پلیس در مواقع برقراری تماس اضطراری، با دیرکرد فراوان صورت میگیرد، زورگیری و مزاحمت برای نوامیس مردم، تبدیل به دیدنیهای گاه روزمره شده و دهها مؤلفه منفی دیگر، دستگیری چند جوان خوشحال بابت تهیه کلیپی غیرمجاز، عجیب جلوه خواهد کرد.
اگر به این ابهامات، پخش بخشهایی از این ویدئو کلیپ همراه با اعترافات متهمان را بیفزاییم، بی گمان معمای شکل گرفته بزرگتر خواهد شد و یافتن پاسخ این پرسش سختتر، که وقتی پلیس از کمبود امکانات و پرسنل همواره مینالد و انبوه پروندههای پیش روی را یکی از عوامل رسیدگی نشدن به مشکلات جاری جامعه در عرصه انتظامی معرفی میکند، چرا این همه انرژی معطوف به موضوع دستگیری سازندگان یک کلیپ میشود؟ چه چیزی اولویت رسیدگی این پرونده را تا این اندازه بالا برده که پیشتر از پروندههای فراوان و مهم دیگر، به این یکی رسیدگی شده است؟
از سوی دیگر، اگر بدانیم با در بوق و کرنا کردن دستگیری این جوانان در رسانه ملی، جدای آنکه نمک بر زخم کسانی پاشیدهایم که بر این باورند بخشی از مشکلاتی مانند افزایش سرقت، زورگیری و... ناشی از کم کاری پلیس است، بلکه بسیاری از مردم را به دیدن ویدئو تهیه شده توسط ایشان سوق داده و چه بسا تعبیر «مبتذل» را هم در ذهن ایشان تخفیف دادهایم و علاوه بر آن، فرصت نقد عملکرد خودمان را در اختیار بیگانگان قرار داده و کاری کردهایم که حتی خواننده آمریکایی ترانه این کلیپ هم، شگفت زده شده و واکنش نشان دهد!
اینجاست که باید از خودمان بپرسیم در این پرونده چه میخواستهایم و چه به دست آوردهایم؟!