کیهان در سرمقاله پنجشنبه خود نوشت:
دو روز پیش، رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کرده و در نامه خود تاکید فرمودند این سیاستها با توجه به «اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سالهای گذشته» ابلاغ شده و در خصوص اجرا و پیگیری آن بر سه عنصر «دقّت، سرعت و قوّت» تاکید فرمودند.
جمعیتشناسی را به جرات میتوان یکی از پیچیدهترین موضوعات امروزی دانست که عوامل بسیاری بر آن تاثیرگذارند و متقابلاً خود نیز تاثیری گسترده بر حوزههای مختلف از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... دارد.
اواسط سال 1390 رهبر معظم انقلاب اسلامی طی بیاناتی در جمع مسئولان، جمعیت مطلوب کشور را 150 میلیون نفر ذکر کرده و تاکید کردند اگر قرار است سیاستی برای کنترل جمعیت در پیش گرفته شود، باید پس از این میزان جمعیت باشد. حدود یک سال بعد معظمله، در سفر به بجنورد، قطع نشدن سیاست کنترل جمعیت در اواسط دهه 70 را اشتباه توصیف کرده و بر لزوم جبران آن تاکید کردند. از آن پس، ایشان به مناسبتهای مختلف و با جدیت تمام به این موضوع پرداخته و درباره آن تذکر، هشدار و راهکار ارائه کردند. نکته قابل توجه آن که، رسانههای بیگانه و ضدانقلاب نیز با انواع و اقسام روشها طی مدت یاد شده، سعی در تخریب و تخطئه این سیاست داشته و گویا مقابله با سیاست افزایش جمعیت ایران را به عنوان یکی از سرفصلهای ثابت، در لیست برنامهها و اقدامات خود قرار دادهاند. لازم نیست جمعیتشناسی برجسته باشیم! مروری بر نحوه، کمیت و کیفیت ورود و پرداختن رهبر معظم انقلاب اسلامی به بحث جمعیت و واکنش دشمنان جمهوری اسلامی به این قضیه، به روشنی بیانگر اهمیت ویژه این موضوع و لزوم توجه به ابعاد آن است.
در اولین بند از سیاستهای 14 بندی جمعیت، بر «ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی» تاکید شده است. نرخ باروری یکی از مفاهیم و محورهای اصلی در موضوع جمعیت هر کشور است. اگر از مفاهیم آکادمیک نرخ باروری بگذریم و به زبانی ساده بخواهیم آن را تعریف کنیم، به میانگین تعداد فرزندانی که یک زن در طول عمر خود به دنیا میآورد، نرخ باروری گفته میشود. در مباحث مربوط به جمعیت، نرخ باروری برای سطح جانشینی 1/2 فرزند برای هر زن در نظر گرفته میشود. چرا که هر خانواده از دو نفر (پدر و مادر) تشکیل شده و اگر آنها 2 بچه داشته باشند، در آینده جانشین والدین خود میشوند. یک دهم اضافه در نرخ باروری برای تلفات احتمالی و مواردی از این دست است. تنها نگاهی به همین یک شاخص – نرخ باروری- و تغییرات آن طی سه دهه اخیر در ایران، مسائل قابل تامل و البته نگرانکنندهای را پیش روی هر ناظری قرار میدهد.
در سالهای ابتدایی دهه 60 جمعیت ایران با رشدی بالا (حدود 4 درصد) مواجه بود و تصور میشد این میزان از رشد جمعیت در صورت تداوم، با توجه به شرایط خاص آن دوره، میتواند کشور را با معضلات خاصی در آینده مواجه کند. لذا سیاست کنترل جمعیت در دستور کار مسئولان کشور قرار گرفت. سازمان ملل که در اجرای این سیاست با وزارت بهداشت و درمان کشورمان همراهی و همکاری میکرد، اعلام کرده بود مناسب است ایران طی 26 سال – از سال 64 تا 90- نرخ باروری خود را به سطح متوسط، یعنی همان سطح جانشینی که 1/2 است برساند. سرعت کاهشی ایران در این مسیر چنان سرسامآور بود که ایران در سال 1379 یعنی 11 سال زودتر به این نرخ رسید! امروزه نرخ رشد جمعیت کشورمان به کمتر از 3/1 رسیده است.
نیکولاس اِبِرشتات، از محققان انستیتو اینترپرایز آمریکا، جمعیتشناس برجستهای است که پژوهشهای گستردهای را در خصوص روند تغییرات جمعیتی در جهان، بخصوص در کشورهای اسلامی دارد. به گفته وی، کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرتانگیز و معادل 70 درصد و «یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» بوده است! دقت داشته باشید؛ نه در جهان کنونی، بلکه در تاریخ بشر!
برای آنکه درک صحیحتری از این روند مهلک داشته باشیم، بد نیست نگاهی به گزارش گروه اجتماعی سازمان ملل درباره جمعیت ایران و آینده آن بیندازیم. این گزارش با در نظر گرفتن نرخ باروری 8/1 و جمعیتی حدود 74 میلیون، سه سناریو برای آینده جمعیت ایران تا سال 1480 پیشبینی میکند؛
1- سناریوی رشد بالا: در این سناریو نرخ باروری در سال 1480 به 5/2 و میزان جمعیت 109 میلیون نفر خواهد شد. در این سناریو 40 درصد جمعیت کشور جوان، 30 درصد میانسال و 10 درصد پیر (بالای 65 سال) خواهند بود. (20 درصد باقیمانده کودک هستند.)
2- سناریوی رشد متوسط: در این سناریو نرخ باروری در سال 1480 به 5/1 کاهش یافته و جمعیت کشور در آن سال 86 میلیون نفر خواهد بود. نیمی از این جمعیت در سن میانسالی، 20 درصد در سن جوانی و همین میزان در سن پیری و 10 درصد نیز کودک هستند.
3- سناریوی رشد پایین: طبق این سناریو نرخ باروری در سال 1480 به عدد یک و جمعیت کشور تنها 31 میلیون نفر خواهد بود! درضمن نیمی از این جمعیت 31 میلیونی نیز در دوره کهنسالی هستند و کشور تنها 10 درصد جوان خواهد داشت.
یک بار دیگر تاکید میشود که این گزارش توسط نهادهای حاکمیتی و دولتی کشورمان تهیه نشده که برخی از مخالفان رشد جمعیت آن را با انگ هدفدار بودن و غیره مواجه کنند! نکته قابل توجه این است که این گزارش در سال 2010 تهیه و منتشر شده است. یعنی چهار سال پیش. نگاهی به روند جمعیتی و تغییرات نرخ باروری طی 4 سال اخیر، نتایج خوبی به بارنمیآورد. خوشبینانهترین آمارها درباره نرخ باروری کنونی کشور 6/1 است و برخی کارشناسان جمعیت معتقدند، این نرخ حتی کمتر از این و 3/1 است. حتی اگر با آمار خوشبینها نیز به سراغ سناریوهای فوق برویم، متاسفانه باید گفت ما در حال حرکت به سمت سناریوی سوم جمعیتی هستیم. اگر بگویند فردا جمعیت کشور اینچنین کاهش مییابد، همه به تکاپو میافتند اما روندهای جمعیتی طولانی مدت هستند. قورباغهای را اگر در آب جوش بیندازند، به سرعت میجهد و خود را نجات میدهد اما اگر دمای آب معمولی باشد و اندک اندک و به تدریج بالا رود، قورباغه احساس میکند این روند طبیعی است. روندی به ظاهر طبیعی که در نهایت به آب پز شدن قورباغه میانجامد!
حال میتوانیم خود را به خواب زده، جلوتر از بینیمان را نبینیم و با بهانههایی مانند کمبود منابع آبی، اهمیت کیفیت جمعیت نه کمیت آن، رفاه اقتصادی و... بیمحابا به سوی کشوری کمجمعیت و فرتوت بتازیم و یا آنکه از امروز به فکر چاره باشیم. البته همانگونه که مولای متقیان حضرت علی(ع) نیز میفرمایند؛ خواب بودن ما باعث به خواب رفتن دشمن نمیشود و دشمن بیدار است. اینگونه است که ارتش آمریکا تغییرات جمعیتی ایران را به دقت رصد و دنبال کرده و زبیگنیو برژینسکی در مصاحبه با وال استریت ژورنال، به سران کاخ سفید توصیه میکند در مسائل سیاسی با ایران بازی طولانیمدتی را انجام دهند تا تغییر شکل جمعیتی در ایران بهنفع آنها رقم زده شود.
بدون شک بلایی که در صورت عدم ورود حکیمانه رهبر معظم انقلاب، چند دهه دیگر در انتظار جمعیت ایران بود، امروز بر سر بسیاری کشورها بخصوص کشورهای صنعتی آمده است و طرحهای بسیاری را برای مقابله با آن تدارک دیدهاند. از طرحهای حمایتی پس از تولد نوزاد گرفته تا مرخصیهای بلندمدت به والدین و کمکهای نقدی و ... که البته به اعتراف خودشان تاثیری بسیار اندک داشته و نتوانسته است آنان را از بحران جمعیتی نجات دهد.
بدون شک یکی از ملزومات تحقق سیاست افزایش جمعیت، توجه به مسائل اقتصادی است اما همانگونه که در بند پنجم این سیاستها نیز آمده، «سبک زندگی غربی» در برابر «سبک زندگی اسلامی- ایرانی» یکی از محوریترین عوامل و موضوعات در بحث جمعیت و تغییرات آن است که خود موضوعی جدا و البته بسیار مهم و قابل تامل است.
یادمان نرود، مسئله جمعیت اینگونه نیست که با یک بخشنامه و چند طرح سطحی و طی دورهای کوتاه تغییری آنچنانی در آن رخ دهد. ما باید به سوی قلهای میرفتیم اما امروز با سرعتی عجیب در حال غلطیدن به یک پرتگاه جمعیتی هستیم. اگر با برنامهریزی و سعی بسیار، جلوی این سیر نزولی را بگیریم، تازه به سر خط میرسیم. یعنی احتمالاً سناریوی رشد متوسط که شاید به اندازه سناریوی دوم خطرناک نباشد اما بدون شک سناریوی مطلوبی نیز محسوب نمیشود، پس به قول سعدی؛
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست