جمهوری اسلامی نوشت:
توفان عصرگاهي روزهاي 12 و 16خرداد ماه 1393 در شهر تهران را ميتوان يك حادثه طبيعي بيسابقه و يا دست كم كمسابقه دانست.
" شهروندان تهراني كه اين توفان سهمگين را شاهد بودند تا كنون با چنين صحنهاي مواجه نشده بودند؛ غبار غليظ، تاريكي چند دقيقهاي و سپس باد بسيار شديد در حد 120 كيلومتر در ساعت كه متاسفانه دست كم جان 5 نفر از شهروندان تهراني را گرفت و مايه زخمي شدن دستكم دهها نفر شده است.
شهروندان تهراني تا كنون كمتر با چنين صحنه وحشتناكي مواجه بودهاند و تهران به دليل شرايط جغرافيايي سابقه توفان چنداني ندارد.
اما همين شهر، روي گسلهايي خوابيده كه دهههاست آنگونه كه بايد و شايد فعال نشدهاند و هر آن احتمال فعال شدن يكي از سه گسل اصلي تهران ميرود. با شرايطي كه از توفان سهمگين در تهران مشاهده شد، بايد بدون اغراق هشدار داد كه در صورت وقوع حادثهاي مثل زلزلهاي با قدرت بيش از 6 ريشتر در مقياس امواج دروني زمين، تهران با فاجعهاي بس عظيم و مهيب مواجه خواهد بود كه شايد تبديل به تراژدي تاريخ شود.
البته نوشتن اين مطالب و هشدارها براي ايجاد نگراني نيست و هدف اين است كه مسئولان و تصميمگيران و نظام مديريت شهري بايد هر چه در توان دارند همت خود را صرف افزايش ايمني شهر تهران در برابر حوادث و سوانح احتمالي همچون زلزله و ديگر حوادث غير مترقبه همچون حادثه توفان كنند.
اما درباره حادثه اخير چند نكته ابهام وجود دارد از جمله آنكه:
آيا سازمان هواشناسي اين توفان را با اين سرعت و حدت پيشبيني كرده بود و اگر پيشبيني شده بود چرا به شهروندان درباره تردد در شهرهشدار داده نشده است؟
ظاهرا سازمان هواشناسي درباره وقوع توفان در تهران پيشبينيهايي كرده بود اما به نظر ميرسد اين سازمان وقوع چنين توفاني را پيشبيني نكرده بود وگرنه ميبايست هشدارهاي جديتري به شهروندان تهراني درباره تردد در شهر داده ميشد.
توفاني كه با سرعت 120 كيلومتر در ساعت تهران را درنورديد، حادثهاي بيسابقه يا دست كم، كمسابقه است و با توجه به نا ايمنبودن بسياري از فضاهاي شهري در تهران و نبود فرهنگ مقابله با بلاياي طبيعي اين چنيني به دليل كمسابقه بودن، سازمان هواشناسي ميبايست هشدارهاي جديتري به شهروندان تهراني ميداد، كه اگر چنين ميشد شايد تعداد كشتهها و زخميها حادثه كمتر از اين ميبود.
يادمان نرود در توفان نسبتا شديد بيست روزپيش نيز دو شهروند تهراني در اثر برخورد مصالح ساختماني به سرشان جان باختند.
تهران به هيچ وجه شهر ايمني نيست و در برابر بلاياي طبيعي بسيار آسيبپذير است. در مقام مقايسه مقاومت تهران در برابر بلاياي طبيعي ميتوان اين شهر را به يك اندام مبتلا به ويروس"اچاي وي" در مراحل پيشرفته (يا همان بيماري ايدز) در برابر ميكروبها و ويروسهاي بيماريزا دانست.
تهران تلي از سيمان و آهن ساختهشده بر پايهاي لرزان و غيرايمن است و وقوع حوادث طبيعي چون حادثه توفان روز 12 خرداد در آن، زنگ هشداري است كه هر چه زودتر بايد مقاومت شهر تهران را تقويت كرد.
بيماران مبتلا به ايدز براي تقويت ايمني بدنشان بايد با تزريق، "CD4" خونشان بالا بيايد تا خون آنها به كيفيتي برسد كه قادر باشد در برابر حمله ويروسها به بافتهاي مختلف بدن مقاومت داشته باشد، ايمني شهر تهران نيز بايد در بخشهاي مختلف تقويت شود.
تهران موقعيت يك بيمار اورژانسي را دارد كه بايد هر چه سريعتر به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شود و مشكلات و ضعفهاي سيستم ايمني شهري آن مورد بازنگري و بازسازي قرار گيرد تا اين گونه در برابر يك حادثه طبيعي عاجز نباشد.