رسالت در سرمقاله خود نوشت:
«ولايت» الهي يک اعتقاد قوي قلبي است، هم يک انديشه غني عقلاني است، هم يک سيره ناب سياسي و نيز يک پيوستگي و تنيدگي مستحکم و نفوذناپذير اجتماعي است. براي واژه «ولايت» مفاهيم گوناگوني برشمرده اند از جمله؛ دوستي، محبت، قيموميت، پيوستگي و امثال ذلک. «ولايت» در لغت عرب به دو يا چند رشته ريسمان گفته مي شود که آنها را کنار هم بافته و تابيده اند و در واقع آن را به يک ريسمان محکم تر و قطورتر تبديل کرده اند. از سوي ديگر اگر «ولايت» را در هر کدام از معاني اي که براي آن برشمرده اند به کار ببريم، باز چيزي جز قرب و قرابت و اقتران و وابستگي و پيوستگي عميق از آن مستفاد نمي شود؛ چيزي که حکومت هاي دنياخواه و مدعي آزادي و دموکراسي، کوچکترين رگه هاي آن را در پيکره خود نمي يابند و براي يافتن يک لحظه از اين جذبه و جاذبه، هزينه ها مي کنند و وقت ها صرف مي نمايند اما چيزي جز پاره اي توقعات و مطالبات مادي، نصيبشان نمي شود و دورنگي ها و ناپيوستگي ها هماره آزارشان مي دهد و خود نيز چاره اي به غير از ورود به حيطه فريب و بدبيني و عدم اطمينان ندارند.
«ولايت» به شيعه، عزت و اقتدار و امنيت و آرامش و عشق بخشيده و جهان نيز باشتابي بسيار به سوي يافتن چنين گوهر گرانسنگي مي خيزد و شمه اي از شميم آن را استشمام نموده است و يقيناً با ارتقاي آگاهي و بروز هر چه بيشتر خواهندگي فطري انسان ها، نيل به اين مهم، براي بشريت دور نخواهد بود. سالگشت ميلاد مولاي ما حضرت حجت بن الحسن العسکري ارواحنا له الفداء، همه ساله افزون بر اينکه شعله هاي اشتياق و عاطفه و پيوند ناگسستني با آخرين پيشواي پارسايان را در قلب شيعيان برمي انگيزد، هماره يادآور ظهور و قيام و حاکميت عدل گستر مهدوي در اذهان مردم محروم و دين مدار و آزادانديش است و همچنين آذين و چراغاني کوچه هاي شهرها و روستاهاي سرزمين منتظران، تداعي گر افروختن فانوس علم و عمل، فراراه تمهيد قيام اميد آفرين موعود آسماني آل رسول اعظم (ص) است خصوصاً در ميهن مهدي خواه ايران که با پديداري انقلاب عظيم اسلامي، بزرگترين حلقه از حلقات قيام هاي متصل به نهضت نورآگين قائم آل محمد (عج) پديد آمد و سراج اميد و آرمان هاي عدالت گرايانه در دل و ديده آزادي خواهان جهان، روشن شد.
خداوند، با عنايت و عطوفت خويش، آنگاه که انسان را بيافريد و او را از نايره نيستي به دايره هستي فراآورد، از ميلاد حيات تا ميعاد مرگ او ديده از اين موجود ماجد برنگرفت.
آفريدگار حکيم تا روز نشور نيز آفريدگان خويش را، لحظه لحظه از لحاظ جسم و جان، کفايت و کفالت نموده و براي رزق مادي و معنوي شان واسطه ها مهيا فرموده است و به گفته استاد عزيز، مرحوم حاج محمد اسماعيل دولابي (ره)؛ ما مردم، مقام والايي نزد خداوند داريم چرا که بهترين مخلوقات خويش را براي هدايت ما برگزيده و فرستاده است؛ خصوصاً از خاتم رسولان (ص) تا خاتم اوصياء (عج). شايسته نيست اين گونه الطاف و عنايات خالق خويش را ناديده بگيريم و باعث آن شويم که امام رئوف مان از لحظه ميلاد تا کنون و تا آينده اي نامعلوم از نظرها غايب شود و حکومت عدل جهاني را به تعويق اندازد. چه اينکه برخي علماي سلف از جمله خواجه نصيرالدين توسي، علت اصلي غيبت امام زمان (عج) را سستي و سهل انگاري مردم دانسته اند. اين فتور و فراموشي، ناشي از ناشناختن امر هدايت تشريعي الهي و واسطه اين رهنموني - حجت خدا در روي زمين - است که هرگز خداوند، بندگان خويش را از زمان حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و تا زمان حاضر و تا برهه قيامت، از ولايت و وجود حجت الهي، محروم نساخته و نخواهد ساخت اگر چه قدر او نشناسند و حتي فراخوانشان به سوي صلاح و فلاح را نپذيرند.
همان گونه که مولاي مؤمنان علي (ع) در آخرين وصيت به خويشان و شيعيان خويش، نسبت به سبقت بيگانگان از شيعه در زمينه شناخت و عمل به قرآن هشدار داد، اين هشدار تاريخي در خصوص قرآن ناطق عصر ما نيز مصداق دارد و بايد برحذر باشيم از اينکه ديگران در ادراک مقام و منزلت و قيام و حاکميت حضرت مهدي (عج) از ما پيشي بگيرند، کما اينکه يکي از صاحب نظران مسائل مهدويت مي گفت با کمال تأسف، بسياري از کشورها - حتي کشورهاي غربي - در زمينه مباحث تئوريک مربوط به حضرت ولي عصر (عج) از ما جلوترند!
نکته ديگر اينکه در مبحث انتظار مي توان انواع و اقسام گوناگوني را احصا نمود از جمله انتظار دروني (با نماد اندوه و آه و اشک و اشتياق) و انتظار عملي (با صلاح و اصلاح و اقتدا به مقتداي منتظران) منتظر مصلح نه تنها بايد خودش صالح باشد بلکه بايستي مصلح نيز بوده و نسبت به آحاد مردم پيرامون خويش مصلحت جو و دلسوز باشد. مگر نه اين است که مولاي ما مهدي (عج) براي هدايت و اصلاح امت اسلام، اين گونه پذيراي رنج و تبعيد و غيبت و بذل مهجه (خون دل خوردن) شده و خار در چشم و استخوان در گلو، همراه با منتظران، انتظار فرج آل محمد (ص) را مي کشد. ما در عمل چه کرده ايم که اندکي همرنج امام خويش شويم؟ آيا اقامه کننده فريضه امر به معروف و نهي از منکر هستيم؟ آيا خدمت به مردم، سرلوحه اعمال ماست؟ آيا به رسولان امام عصر(عج) - روايت احاديث اهل بيت (ع) و فقهاي آل محمد (ص) - اقتدا مي کنيم و در حوادث واقعه به برترين آنان - ولي فقيه - که بر چکاد کوهسار فقاهت واقع است پناه مي آوريم؟ برخي از ما در عقيده و عمل به اين باور نرسيده ايم که اختيارات ولي فقيه همانند اختيارات رسول خدا و ائمه معصومين عليهم السلام است و طبق معارف شيعي، اطاعت از مقام ولايت فقيه اطاعت از رسول خدا و آل الله مي باشد.منتظر حقيقي فرج، باب برکات آسمان را در غيبت حضرت قائم (عج) بسته نمي بيند. کما اينکه خود حضرت فرمود درزمان غيبت، همانند خورشيد پشت ابر هستم؛ بدين معني که آفتاب وجود مقدس او پيوسته و بي زوال، بر عرصه انتظار مي تابد، چه شعاعي فروزانتر و فراگيرتر از ولايت فقيه که به باور ناب شيعه، از آثار وجودي مقتداي منتظران و امام زمان (عج) است و مصاديق بارز آن فقيهان و مطيعان محض مولا، که در عصر حاضر در وجود دو گوهر گرانسنگ آسماني - امام خميني (ره) و حضرت آيت الله خامنه اي - تجلي يافته، مي باشند. به مدد اين دو تجلي مهرآگين مهدوي از بسياري از برهه هاي بحراني و فتنه هاي فراگير رهيده ايم و پايدار و پويا در ميان امواج مواج حوادث واقعه، پيش مي رويم و با دلي آرام و مطمئن، لحظه هاي زندگي را به آنات عبوديت و تعالي الهي پيوند مي دهيم.
امروز به برکت نفس قدسي امام زمان (عج) و هدايت هاي رهبر معظم انقلاب، پيشرفت هاي عظيمي در حوزه علمي و فناوري هاي نوين در کشور صورت گرفته است. سرعت پيشرفت علم در کشور فوق العاده است. به همين دليل يک ترکيب جهاني از دشمنان اسلام به نام 1+5 شکل گرفته است تا نگذارند ايران قله هاي عظيم علمي را فتح کند. ما با اين رويکرد به عصر ظهور که عصر علم آموزي و حکمت آموزي و حکمت دوستي است، نزديک مي شويم.
همان گونه که ذکر شد؛ از معاني لغوي مهم «ولايت»، پيوستگي و همگرايي است که متأسفانه با اينکه بسياري از جهانيان حتي دشمنان آيين و ميهن ما اين مفهوم را دريافته اند، برخي دوستان از اين معنا غافلند. در نظامي که مرکزيت آن «ولايت» فقيه است، صفوف و قلوب ميليون ها مردم به هم پيوسته است و «فقيه» موجب آشنايي و انس پيوسته مردم و مجموعه نظام با معارف و معالم ديني و ادراک صحيح متون وحياني و روايي و عدم انحراف از اسلام ناب محمدي (ص) مي باشد؛ و اين خوشايند اهل سلطه و استکبار نيست.
حضرت امام زمان ارواحنا فداه - که امروز در آستانه زادروز خجسته اش هستيم - ان شاء الله تعالي حکومتي جهاني را تشکيل خواهد داد که نمونه اعلاي مردمسالاري ديني، همانند حکومت پنج ساله جد بزرگوارش امير مؤمنان علي (ع) است يعني از سويي يکي از اهداف عاليه قيام جهانگير مهدوي و تشکيل حکومت جهانشمول ايشان، ايجاد قسط و عدل و آزادي و رفاه همه جانبه مردم است و از سويي ديگر، مشارکت مردمي از لحظه قيام تا تأسيس حکومت، در سطحي بالا و فراگير وجود دارد.
اميد است انقلاب اسلامي ما که مدل کوچکي از حکومت حقه مهدوي است بتواند روز به روز بر عِده و عُده سربازان مخلص و خداخواه سپاه سپيده گستر آخرين حجت الهي بيفزايد و يکايک آحاد ملت مهدي جوي ما در صف سديد ياران مهدي قرار گيرند و طوري نباشد که فقط شعارهاي انقلابي ما با شعارهاي قيام و حکومت جهاني حضرت صاحب الزمان (عج) - که اهم آن معنويت و عدالت است - يکي باشد؛ بلکه آرمانخواهي ما بايد عين عملگرايي مان گردد؛ «وعدالله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فيالارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبد لنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» (سوره مبارکه نور، 55)
مبحث مهدويت، به دليل اينکه يأس و نااميدي را مي زدايد و توده هاي مردم و مبارزان راه روشن رهايي را اميدوار به اين مي سازد که پيروزي حق، نه تنها ممکن وشدني است بلکه قطعي و يقيني است، لذا نشاط و خروج از انزوا و برون رفت از انفعال را به ارمغان مي آورد. کساني هستند که بر اثر القائات دشمن، به اين باور رسيده اند که درافتادن با قدرتهاي غربي همچون آمريکا و برخي اقمار آنها مانند اسرائيل و زدودن ظلم و قطع يد آنها کاري محال است و فراتر از توان کشورها و ملل ديگر مي باشد و بايد دست روي دست گذاشت و ميزان و آستانه تحمل، صبر و شکيبايي را بالا برد و منتظر قضا و قدر و عنايت الهي نشست و ديد چگونه تير غيب بر قلب قسي غاصبان و ظالمان مي نشيند و آنان را از اريکه قدرت و تخت تکبر به زير مي افکند!
متأسفانه برخي از اين القائات که به صورت هاي گوناگون و با سرمايه گذاري هاي کلان فکري و مالي حمايت مي شود، حتي تا سويداي قلب برخي از خواص و عوام، حتي متدينين نيز رسوخ مي کند و نشاط و انگيزش تقابل با ستم را زائل مي سازد. عقيده مهدويت، تنها عنصري است که اين وساوس خناسان و تلاش توطئه گران را در عصر انتظار، خنثي مي سازد.
اميد و نشاط معنوي، براي هر گروه و ملتي به مثابه روح براي جسم است و نبود آن مساوي با امحاي حيات است. گاهي طرز عمل، هجوم فرهنگي، حمله نظامي و فشارهاي اقتصادي دولت هاي سلطه جو، چنان يأس و ضعف را بر ملت ها غالب مي سازد که ابتکار عمل را از آنان سلب مي کند و درمي مانند که؛ اميدي نيست و هر حرکتي به ضرر ما تمام مي شود، ما قدرت مقابله با دولت سلطه گر و زورمدار را نداريم. اگر مأيوسين، جزء متدينين مسلمان باشند، فرافکنانه مي گويند که از ما کاري بر نمي آيد، خود آقا بايد بيايد و کارها را درست کند و ظالمين را به سزايشان برساند.
اما اگر اعتقاد به مهدويت، صحيح و عقلاني باشد و فقط برخاسته از عاطفه و احساس نباشد، اميد را در دل ها زنده مي کند و انساني را که معتقد به اين اصل و عامل به لوازم آن است اميدوار به يک سرانجام روشن و رو به صلاح و سداد و قطعي الصدور مي سازد که زهوق باطل، ممکن و شدني است فلذا حرکت و تلاش در اين سمت و سو، بي سرانجام و ابتر نخواهد بود. ايمان به حضرت مهدي (عج) سبب رشد فکر و اميد است. ايمان به مهدي موعود (عج) و احتمال آنکه هر ساعتي ممکن است آن حضرت ظهور فرمايد، در پاکدلان و شايستگان اثري ژرف و سازنده دارد، آنان خود را آماده مي سازند و از ستم ها و تجاوزها دوري مي جويند و به عدالت و برادري عشق مي ورزند تا توفيق ياري امام (ع) و درک محضرش را بيابند. ايمان به خدمت مهدي (عج) که زير بار هيچ حکومتي از حکومت هاي فاسد و ستم پيشه نرفته است، حالتي در پيروانش به وجود مي آورد که در برابر هر ظالم و طاغوتي مقاومت کنند.
اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في کل ساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلاو عينا حتي تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فيها طويلا.